خبر آنلاین - ورودی چادر قذافی طوری بود که هرکه میخواست داخل شود باید خم میشد و در واقع به صورت تعظیم خدمت قذافی میرسید. مقام معظم رهبری با هوشمندی با عصای خود چادر را بالا زده و آنگاه از پشت وارد خیمه قذافی شدند تا این انسان متوهم، تصور نکند که تعظیمی برای او صورت گرفته است.
«غونوا و ارقصوا» این جملاتی است که قذافی بر فراز یکی از بامهای میدان سبز در شهر طرابلس در میان برخی از هوادارانی که به گفته رئیس سابق تشریفات وی به زور در میدان جمع شده بودند، بر زبان آورد. دیکتاتور لیبی که به اعتقاد برخی از تحلیلگران و رفتارشناسان به جنون خودبزرگبینی مبتلاست هنوز باور ندارد که حکومتش نفسهای آخر را میزند و با خشم از مردم میخواهد که برقصند و خوش باشند. دعوتی که هیچ سنخیتی با سیاست سرکوب و قلع و قمع وی نداشته و بیانگر عجز و ناتوانی دیکتاتوری است که ناتوان از مهار خشم مردمی است. اما در هر حال سرکوب، کشتار یا قلع و قمع هیچیک در مقابل جمعیت عظیم مردمی کارساز نیست و مردم یکصدا سرنگونی قذافی را فریاد میزنند. مدیرکل کشورهای عربی و آفریقایی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بر این اعتقاد است که قذافی همچون سایر دیکتاتورهای شمال آفریقا دیر یا زود رفتنی است و کشتار و قلع و قمع مردم نیز نمیتواند کمکی به بقای وی در حکومت کند. خبر در گفتوگو با حجتالاسلام ابراهیم انصاری، آخرین تحولات لیبی را بررسی کرده است.
قذافی تا کجا در مقابل خواست مردم ایستادگی خواهد کرد؟
خیزش مردم لیبی بعد از انقلابات تونس و مصر قابل پیشبینی بود. اما عکس العملی قذافی در سرکوب مردم وضعیت فوق العاده را در این کشور به وجود آورد که حتی دوستان و طرفداران غربی وی نتوانستند در مقابل فجایع صورت گرفته سکوت کنند و هر چند خیلی ضعیف اما بالاخره در مقابل وی موضعگیری کرده و به ظاهر در طرفداری از مردم وارد میدان شدند. البته در این میان تجربه سایر کشورها و دیکتاتورها ساقط شده نیز به آنها ثابت کرد که اگر تعللی در این بین صورت میگرفت، چه بسا آراء منفی مردم و شعارها و تظاهرات علیه غربیها رقم میخورد.
آیا سرکوب میتواند ابزار مؤثری برای مهار و فروکش کردن اعتصابات مردمی باشد؟
خیر. هر چه قساوت قذافی بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد و مردم را در سطح وسیعتری قتل عام کرد، مردم با استقامت بیشتر و با جدیت زیادتری به میدان آمدند و حلقه محاصره را بر قذافی تنگتر کردند. خواست مردم در حال حاضر رفتن قذافی و تغییر کل نظام است.
هر چند قذافی را با اعمال و کردارهای غیرعادی در میان رهبران جهان میشناسیم اما توجه به رفتارشناسی وی نیز خود از موضوعات جالب است. او در همه سخنرانی هایش با تأکید بر اینکه فردی عادی نیست و گزینهای برای جانشینی وی وجود ندارد، اظهارات عجیبی داشته. چنین رفتاری را حداقل از بن علی و مبارک شاهد نبودیم. نوع ادبیات، تعریف و تمجیدی که قذافی از خود دارد، سابقه چندین ساله دارد. وی در رفتارهای خارق العادهای که از خود به نمایش میگذارد از جمله: چادرنشینی وی، محافظین وی، نحوه ورود به کشورها و نحوه استقبال از رؤسای کشورها همه اینها به نوعی مشکل شخصیتی قذافی را آشکار میکند و او خود را بیش از حد بزرگ میبیند. قذافی حتی خود را رئیسجمهور نمیداند بلکه رهبر انقلابی میداند که باید مادام العمر بر کشور حکومت کند.
اما مسئلهای که روزنامهها و رسانههای کشورمان کمتر بدان پرداختند نحوه برخورد مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوریاش با قذافی و تدبیر هوشمندانه معظم له برای بود. مقام معظم رهبری در مقابل حس خودبزرگ بینی قذافی درس خوبی به او داد. ماجرا از این قرار بود که سرهنگ در ورودی چادر محل اقامت خود را طوری درست کرده بود که ناگزیر هر کسی که قصد ورود به چادر را داشت باید خم میشد و در واقع به صورت تعظیم خدمت قذافی میرسید. اما مقام معظم رهبری در آن زمان با هوشمندی ابتدا با عصای خود قسمتی از چادر را بالا زده و آنگاه از پشت وارد خیمه قذافی شدند تا این انسان متوهم، تصور نکند که تعظیمی برای او صورت گرفته است. او همین رویه را درباره دیگران هم داشت. همه رفتارهای قذافی در راستای تحقیر ملتش و همچنین تحقیر سایر رهبران کشورها بود و این بیانگر جنون خودبزرگ بینی اوست. لذا طبیعی است که در شرایط فعلی موضع و عکس المعمل وی سرکوب و قلع و قمع مردم باشد. او در حال حاضر باور نمیکند که این ملت علیه وی به پا خاستهاند.
موضع غرب در قبال تحولات لیبی قابل توجه بود. خیلی از کشورهای اروپایی تحریم علیه لیبی و قذافی را آغاز کردهاند. آیا تحریم در شرایط فعلی ابزار کارامدی برای مقابله جامعه جهان با قدافی است و یا اینکه در این بین مردم بیش از همه متضرر میشوند و نه رهبران؟
دقیقا همین طور است. در شرایط فعلی تحریم به این معناست که غرب بیش از این به قذافی اسلحه ندهد که این مسئله نیز خود جای بحث دارد. حتی برخی از کشورها با اعلام عدم آمادگی خود موضوع تحریم را به بررسی بیشتر و نظریه کارشناسی موکول کردند. به فرض هم اگر این مسئله تحقق پیدا کند، حکومتهایی نظیر حکومت قذافی آنقدر اسلحه ذخیره کردهاند که چند برابر آن میتوانند برای مدتها در کشورشان حمام خون به راه اندازند. مگر در حال حاضر قذافی به اسلحه نیاز دارد؟ متأسفانه حداکثر کاری که تاکنون در راستای تضعیف موقعیت قذافی صورت گرفته منع صدور اسلحه به این کشور بوده است.
از سوی دیگر با توجه به تجربه تونس و مصر، غرب با احتیاط بیشتری در مورد لیبی حرکت میکند. غربیها نمیخواهند پلهای پشت سر خود را خراب کنند و افکار عمومی کشورهای درگیر انقلاب را علیه خود بسیج کنند و درصددند مشروعیت خود را در قبال مردم حفظ کنند.
جامعه جهانی یکصدا تحریم و محاکمه قذافی را خواستار است، اما برخی از کشورها از جمله ترکیه مخالف این مسئله هستند، دلیل چیست؟
موضع ترکیه به دلیل حجم بالای تبادلات اقتصادی میان دو کشور است. غرب بیشتر بر روی تجهیزات نظامی و اسلحه تأکید دارد. البته روابط کشورهای خاورمیانه با لیبی در راستای تجهیز این کشور نبوده و نیست و تجهیز لیبی بیشتر توسط غرب صورت گرفته است. اگر ترکیه امروز با تحریم لیبی مخالف است به دلیل اینست که تحریمها شامل ارسال مواد غذایی و ضروری به این کشور نشود و بیشتر ممکن است جنبه انسان دوستی برای ملت آن داشته باشد.
لیبی یکی از دارندگان عظیم منابع نفتی و تولیدکننده و صادرکننده این منبع استراتژیک است در صورتی که وضعیت همچنان ادامه یابد، آیا این مسئله خاورمیانه را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟
قطعاً همین طور است. اگر این روند ادامه پیدا کند بیثباتی در بازار انرژی میتواند همه منطقه را تحت تأثیر قرار داده و تقاضا را با افزایش روبهرو کند. اما این وضعیت برای همیشه ادامه پیدا نخواهد کرد و غرب بالاخره برای منافع خود و تداوم ثبات در بازار نفت به این وضعیت پایان خواهد داد. البته برای نجات مردم لیبی به غربیها و راهکارهای آنها امیدی نیست و مردم خودشان با عزم و اراده شهرهای لیبی را یکی پس از دیگری آزاد میکنند. در حال حاضر بخش عظیمی از طرابلس به دست نیروهای مردمی افتاده و نیروهای نظامی به آرامی به نیروهای مردمی میپیوندند. این وقایع نشان میدهد که این بیثباتی ادامه پیدا نخواهد کرد.
مسئلهای که در خصوص لیبی از اهمیت زیادی برخوردار است، آنست که این کشور فاقد هر نوع ساختار سیاسی و یا نهاد مردمی دمکراتیک است. در مقایسه با مصر که ارتش بعد از سقوط مبارک کنترل اوضاع را در دست گرفت، در لیبی هیچ جایگزینی بعد از سقوط قذافی وجود ندارد. با این اوصاف در آینده باید شاهد چه تحولاتی باشیم؟
بله، در مصر هم قانون اساسی وجود داشت و هم ارتش قدرتمند و دارای مشروعیت در نزد مردم. اما در لیبی مردم میتوانند بعد از سقوط قذافی اقدام به ایجاد ساختارها و نهادهای دمکراتیک کنند و خودشان قانون اساسی جدیدی را تصویب کنند. تاکنون حاکمیت از آن کتاب سبزی بود که قذافی آن را وحی منزل میدانست و هیچکس حق اعتراض به آن را نداشت. خود او نیز شخصیت اول و لایتغیر مملکت بوده و کسی حق اعتراضی به اختیارات وی را نداشت.
البته به اعتقاد من میتوان از بعد دیگری به این قضیه نگاه کرد و آن اینکه این وضعیت میتواند برای مردم لیبی فرصت مناسبی باشد. یعنی مردم میتوانند خودشان قانون اساسی جدید و ارکان جدیدی را برای اداره مملکت تنظیم کنند و بدین ترتیب قدرت مانور غربیها کم میشود. در مصر غربیها مبارک را ساقط کردند اما با این بهانه که قانون اساسی و ارتش همچنان وجود دارد، ساختارهای موجود را تغییر ندادند. مردم نیز دریافتند که تغییر زیادی در کشورشان صورت نگرفته و تنها بندهایی از قانون اساسی قرار است تغییر کند. احتمال میرود که در لیبی همین وضعیت ضعیف ساختاری نقطه قوتی برای پررنگتر شدن نقش و جایگاه مردم باشد که اساساً میتواند به مقابله با نیتهای استعماری غرب بپردازد.
آینده لیبی را چگونه پیشبینی میکنید؟
حرکتهایی که در منطقه شکل میگیرد هر کدام باعث شده تا سایر کشورها تجربیاتی را بهدست آوردند. در لیبی برخی از اقدامات خودجوش مردمی در قدمهای اولیه با مقاومت نیروهای قذافی روبهرو شد اما مردم با ابتکار خود به سراغ شهرهای دورتر رفتند و کنترل آنها را در دست گرفتند و شخصیتها و فرماندهان نظامی را با خود همراه کردند. مردم در این کشور در حال حاضر احساس میکنند که در سرنگونی قریب الوقوع قذافی شریک هستند و نیروهای نظامی و انتظامی نیز خیلی خوب مردم را همراهی کردند. برغم سرکوبی که توسط نیروهای خارجی استخدام شده توسط قذافی صورت میگیرد مردم همچنان به مقاومت خود ادامه میدهند. وضعیت متفاوت از آن چیزی است که در مصر و تونس شاهد آن بودیم اما قذافی دیر یا زود رفتنی است و باید زمام امور را به دست مردم بسپارد.