اسلام تایمز- انقلاب هاي مردمي در خاورميانه و به ويژه در جهان اسلام يك سونامي عظيم در سراسر جهان به وجود آورد كه باعث غافلگيري رژيم هاي ديكتاتور و حاميان غربي شان شد.
از نگاه سياستمداران آمريكايي، رژيم هاي مصر، يمن، تونس، اردن و بحرين رژيم هاي وابسته به كاخ سفيد در خاورميانه و شمال آفريقا بودند كه اكنون با زلزله سياسي مراجه شده اند به عنوان مثال كشور كوچك بحرين پايگاه ناوگان پنجم دريايي آمريكاست. آمريكا در اين پايگاه 30 هزار نظامي و 30 ناو جنگي دارد كه خليج فارس و درياي سرخ را زير نظر دارند. در كشورهاي ديگر خاورميانه هم آمريكا منافع فراواني دارد كه وقوع انقلاب و قيام هاي مردمي در اين كشورها منافع واشنگتن را به خطر مي اندازد.
در واقع آمريكا به اين نتيجه رسيده كه سياست خارجي اش با شكست مواجه شده و اين روزها دولت اوباما بايد به پرسش هاي بسياري درباره منطقه خاورميانه و خاور نزديك پاسخ دهد.
در اينجا اشاره اي كوتاه به تظاهرات مردمي در كشورهاي تونس، مصر، ليبي، اردن، بحرين، الجزاير و مراكش مي شود با تأكيد بر اين واقعيت كه قيام ملت تونس جرقه ايجاد سونامي را در خاورميانه و سراسر جهان زد.
تونس
مردم تونس كه از اوضاع معيشتي و ناديده گرفته شدن ارزش هاي اسلامي به ستوه آمده بودند به نشانه اعتراض به وضعيت موجود به خيابان ها آمده و در جريان درگيري ها با پليس افراد زيادي كشته شدند. اما مردم براي رسيدن به خواسته هاي خود از هيچ تلاشي دريغ نكردند و در اين راه افراد زيادي قرباني شدند. اما تونسي ها تنها به تغيير حكومت فكر مي كردند كه در نتيجه رئيس جمهور اين كشور پس از مشاهده اعتراضات شديد مردمي پس از 22 سال در روز 24 دي ماه از كشور فراركرد.آنچه در تونس رخ داد در حقيقت خواست چندين ساله ملت هاي عربي در مبارزه با استبداد و ظلم سردمداران خود بود.
برخي حكام و سردمداران عرب تا پيش از تحولات اخير در تونس و ديگر كشورهاي عربي خود را رهبراني جاودانه تصور مي كردند. غافل از آنكه خشم ملت ها، مستبدترين حكام همچون بن علي و حسني مبارك را در امان نخواهد گذاشت.ملت هاي عربي تا پيش از قيام هاي تونس و مصر احساس سرخوردگي و ناتواني در برابر حكام خود داشتند. ولي اكنون اين سرخوردگي به خودباوري تبديل شده و همين مسئله تحولي شگرف در جهان عرب و مناسبات آن به همراه خواهد داشت.
در واقع قيام مردم تونس جرقه قيام هاي مردم در جهان عرب را زد و بار ديگر نشان داد اگر مردمي خواهان تغيير حكومت باشند، حتي اگر ديكتاتورها از سوي غربي ها حمايت شوند، سقوط مي كنند.
مصر
پس از قيام ملت تونس، مردم مصر نيز خواهان احياي حقوق و عزت از دست رفته خود شدند و در حركتي خودجوش و غافلگيرانه پايه هاي نظام مبارك را لرزان كردند و سرانجام حسني مبارك در روز 11 فوريه (22بهمن) پس از 18 روز اعتراضات مردمي از سمت خود كناره گيري و قدرت را به شوراي عالي نيروهاي مسلح واگذار كرد.
فضاي بسته سياسي، حكومت نظاميان، حمايت بيش از حد از رژيم صهيونيستي، جدا شدن مصر از بدنه جهان اسلام و قرار گرفتن آن در حلقه وابستگان آمريكا زمينه ساز اعتراضات مردم مصر بود و حاصل 30 سال تحقير مردم مصر آن شد كه سرانجام آنها به پا خاستند و پايه هاي حكومت ديكتاتوري مبارك را منهدم كردند.
از نگاه مردم مصر روي كار آمدن شوراي عالي نظامي دستاورد انقلاب نيست و آنها خواهان سرنگوني دولت موقت هستند.
حركتي كه مردم مصر در طول اين 18 روز از خود نشان دادند نشان دهنده اين بود كه مردم ديگر نمي خواستند ارزش هاي آمريكايي و غربي بر اين كشور حاكم شوند، تظاهركنندگان مصري همواره اين واقعيت را متذكر مي شدند كه حاضرند با فقر و مشكلات اقتصادي دست و پنجه نرم كنند اما نمي خواهند تحت قيمومت آمريكا باشند.
در واقع قيام مردم مصر الهام گرفته شده از انقلاب اسلامي ايران بود كه خواستار يك حكومت
مردم سالار بر اساس آموزه هاي ديني و اسلامي هستند نه يك حكومت وابسته به غرب.
ليبي
معمر قذافي 42 سال است كه در نهايت ديكتاتوري و استبداد بر مردمش حكومت مي كند و رابطه اي نزديك با غرب از جمله كشورهايي چون انگليس و ايتاليا دارد.
قذافي آنچنان بر اين حكومت چنگ انداخته و با اعمال قدرت حكومت مي كرد كه به نظر نمي رسيد مردم بتوانند در عرض چند روز پايه هاي حكومت وي را متزلزل سازند.
قذافي ارزش هاي ديني و فرهنگي مردم ليبي را بيش از 40 سال است كه ناديده گرفته و با نهايت سبعيت بر مردمش حكومت مي كند. اما خيزش اسلامي مردم ليبي همچون مردم تونس و مصر باعث شد كه قذافي هراسناك و نگران به سركوب مخالفان و به خاك و خون كشيدن آنان روي بياورد.
شهرهاي مختلف ليبي به ويژه طرابلس پايتخت اين كشور همچنان شاهد اعتراضات مردمي است و هرچه خشونت و اعمال غيرانساني رژيم قذافي بيشتر مي شود مخالفان خواسته هايشان جدي تر مي شود و به چيزي غير از سرنگوني حكومت قذافي راضي نمي شوند.
قذافي براي سركوب مردم از وحشيانه ترين اقدامات از جمله بمباران هوايي، زميني و سلاح هاي سنگين استفاده كرده و بيش از 2000 كشته و صدها نفر را زخمي كرده است.
بخش وسيعي از خاك ليبي در اختيار انقلابيون قرار گرفته و پايتخت نيز در آستانه سقوط قرار گرفته است.
الجزاير
مردم الجزاير نيز همچون مردم كشورهاي مصر و تونس در اعتراض به بي توجهي مسئولان كشور در بهبود وضع معيشتي مردم الجزاير كه با معضلاتي همچون بيكاري فزاينده و تورم شديد مواجه هستند دست به راهپيمايي ها و تظاهرات گسترده اي زدند.در الجزيره پايتخت اين كشور معترضين با نيروهاي امنيتي درگير شدند و اعلام كردند تا زماني كه دولت دست به اصلاحات اساسي نزند دست از تظاهرات بر نمي دارند.
مخالفان دولت نسبت به فساد حاكم بر دستگاه هاي دولتي و احزاب سياسي كشور نيز اعتراض داشتند.
در اين ميان دولتمردان الجزاير از ترس اينكه مبادا موج انقلاب به الجزاير كشيده شود، دست به كار شده و دست به اصلاحات و تغييراتي براي پايان دادن به فساد حاكم در دولت و احزاب سياسي فعال در عرصه زدند.
عبدالعزيز بوتفليقه رئيس جمهور الجزاير نيز در پي فشارهاي مردمي حالت فوق العاده در كشور را پس از 19 سال لغو كرد.
قانون حالت فوق العاده در فوريه 1992 و در پي لغو انتخابات پارلماني كه در آن «جبهه نجات اسلامي» پيروز انتخابات گرديد و به بروز جنگ داخلي به مدت يك هفته منجر شد در كشور اعلام و تاكنون ادامه داشت.
در حالت فوق العاده مردم اجازه برگزاري راهپيمايي و تظاهرات را نداشتند.
با اعلام لغو حالت فوق العاده شايد به نظر برسد كه از فشارها بر دولت كاسته شود ولي مردم اعلام كرده اند كه تا تحقق كامل خواسته هايشان همچنان دست به تظاهرات مي زنند و به مخالفت هاي خود با دولت ادامه خواهند داد.
اردن
مردم اردن نيز در ادامه اعتراضات مردم جهان عرب نسبت به ديكتاتورهاي مستبد تظاهرات كردند و خواستار اصلاحات اساسي در اردن و كاهش اختيارات عبدالله دوم شدند.
در اين تظاهرات كه به وسيله جماعت اخوان المسلمين و جبهه عمل اسلامي سازماندهي شده بود مردم همچنين خواستار لغو پيمان صلح اردن و رژيم صهيونيستي (موسوم به وادي عرب) و قطع رابطه با اين رژيم جنايتكار شدند. كميته علماي ديني اردن نيز با صدور فتوايي تظاهرات عليه دست نشانده هاي غرب در منطقه را نوعي جهاد في سبيل الله و يك واجب شرعي دانست و همين مسئله باعث شد كه مردم اردن در تحقق خواسته هاي خود مصمم تر شوند و تظاهرات بيشتري راه اندازي كنند.
همزمان با اوج گيري تظاهرات مردمي، مزدوران دولت عبدالله دوم با حمله به تظاهركنندگان بسياري از آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده و زخمي كردند. همين مسئله باعث شد كه معترضان به تظاهرات خود ادامه دهند و در نهايت دولت جديد به رياست معروف بخيت تشكيل شد ولي مخالفان با ابراز نارضايتي به اعتراضات خود ادامه دادند و اعلام كردند كه بخيت به دليل سوابق و كارنامه سياه خود نماينده واشنگتن و تل آويو در اردن است و به هيچ وجه دست از تظاهرات برنمي دارند.
احزاب سياسي مخالف نيز اعلام كردند كه دولت جديد اردن فقط از لحاظ شكلي با دولت قبل فرق دارد و نمي توان به اين دولت اميد داشت. در هر صورت اعتراضات مردمي همچنان ادامه دارد و قشرهاي مختلف مردم از جمله معلمان و دانشجويان نيز به اين تظاهرات و تجمعات پيوسته و همچنان به مخالفت هاي خود با نظام حاكم ادامه مي دهند.
هرچند ملك عبدالله دوم تلاش مي كند اين مخالفت ها را به نوعي سركوب كند. ولي جرقه خيزش اسلامي در اين كشور هم زده شده است.
يمن
موج انقلاب سراسري يمن را نيز دربرگرفت و مردم يمن با برگزاري تظاهرات گسترده و متوالي خواستار سرنگوني رژيم علي عبدالله صالح هستند. معترضان با چادر زدن در ميدان هاي مركزي شهرهاي مختلف يمن از جمله صنعا، تعز، عدن و ديگر شهرهاي اين كشور خواستار بركناري رئيس جمهور يمن شدند.
دانشجويان يمني با پيوستن به صفوف تظاهركنندگان اعلام كردند كه تا تحقق كامل خواسته هايشان كه مهم ترين آن سرنگوني علي عبدالله صالح است دست از تظاهرات برنمي دارند.
اين در حالي است كه افراد وابسته به حكومت با چماق و باتوم و سنگ به تظاهركنندگان حمله كردند ولي با مقاومت مردم روبه رو شدند و آنها را مجبور به عقب نشيني كردند.
نيروهاي امنيتي يمن نيز با تظاهركنندگان درگير شدند و تعداد زيادي از آنان را زخمي كردند.
در اين رابطه علي عبدالله صالح اعلام كرد كه كناره گيري من مشروط به برگزاري انتخابات آزاد و رأي دادن است و در غير اين صورت كنار نمي روم. تعدادي از نمايندگان يمني هم در اعتراض به سركوب تظاهركنندگان و سكوت پارلمان در قبال حوادث اخير از حزب حاكم استعفا كردند.
با وجود سركوب هاي شديد دولتي در يمن و كشته شدن ده ها نفر در تظاهرات روزهاي اخير شهروندان يمني همچنان خواستار بركناري علي عبدالله صالح هستند و بر خواسته خود اصرار مي ورزند.
مغرب
رباط پايتخت مراكش نيز همچون ديگر پايتخت هاي عربي شاهد اعتراضات گسترده مردمي طي روزهاي اخير بوده است.
مردم مراكش خواستار از بين رفتن استبداد، فقر و گرسنگي و انجام تغييرات ريشه اي در حكومت مراكش هستند.
تظاهركنندگان مراكشي همچنين خواستار محدود شدن اختيارات محمد ششم هستند و به تأسي از خيزش هاي اسلامي مصر و تونس و بحرين اعلام كردند تا تحقق خواسته هايشان خيابان ها را ترك نخواهند كرد و همچنان به تحصن و اعتراض ادامه خواهند داد.
نيروهاي امنيتي مغرب نيز همچون ديگر كشورهاي عربي با تظاهركنندگان برخورد و عده زيادي را مجروح كرده است. تظاهرات مردم مراكش نيز همچون ديگر كشورهاي عربي با فراخوان جوانان اين كشور صورت گرفت.
خيزش مردم مراكش نشان مي دهد كه همه رژيم هاي پادشاهي در معرض اعتراض مردمي قرار دارند زيرا ملت ها هم اكنون بيدار شده اند و احساس مي كنند چيزي براي از دست دادن ندارند زيرا طي دهه هاي گذشته عزت مردم لگدمال شده است. البته با نگاهي به جامعه مراكش مي توان دريافت كه اختلافات طبقاتي- اجتماعي در مغرب بيداد مي كند و همين موضوع چالش هايي را براي نظام سياسي مراكش به همراه خواهد داشت.
بحرين
معترضان بحريني نيز در ميدان لؤلؤ منامه دست به تظاهرات زدند و خواستار سرنگوني حكومت پادشاهي در اين كشور شدند.
تظاهركنندگان بحريني كه بيشتر آنان را جوانان و نوجوانان تشكيل مي دهند خواستار انجام اصلاحات سياسي در كشور و تغييرات ريشه اي در نظام پادشاهي اين كشور هستند.
به عقيده ناظران بين الملل عمده گردانندگان اين انقلاب مردمي در بحرين جوانان اسلامگرا هستند كه مخالف حكومت سلطنتي هستند و خواستار آزادي و حكومت مردم سالار هستند.
جوانان بحريني همچنين خواستار كوتاه شدن دست آمريكا و غربي ها در امور داخلي اين كشور هستند به ويژه آنكه آمريكا با داشتن پايگاه دريايي در اين كشور دخالت زيادي در امور سياسي اين كشور دارد. به عقيده كارشناسان سقوط دولت بحرين از هم اكنون مقامات كاخ سفيد را دچار وحشت كرده است. چرا كه ناوگان پنجم نيروي دريايي آمريكا در اين كشور قرار دارد .
از سوي ديگر، تظاهركنندگان اعلام كردند كه هرگونه عقب نشيني پادشاه بحرين را هم نمي پذيرند چرا كه اين اظهارات با توجه به سوابق گذشته صرفا براي فريب مردم عنوان شده و به پادشاه و اطرافيان وي اطمينان ندارند. روزهاي آينده تحولات جديدي در راه است و جهان شاهد سقوط ديكتاتورهاي جديد در كشورهاي ديگر عربي در خاورميانه و شمال آفريقا خواهد بود.