خبرگزاري فارس: يك كارشناس امور بينالملل تأكيد كرد: موضعگيري رهبر معظم انقلاب در خطبههاي نمازجمعه يك سرمايهگذاري براي جمهوري اسلامي ايران بود. به تعبير دقيقتر يك سرمايهگذاري بلندمدتي بود كه در آينده بر روابط ايران و مصر تأثير خواهد گذاشت.
به گزارش خبرگزاري فارس، پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر و آثار حضرت آيتالله العظمي خامنهاي گفتوگويي با حسن عابديني كارشناس امور بينالملل و تحليلگر مسائل سياسي پيرامون بازتاب بينالمللي خطبههاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در نماز جمعه اخير تهران انجام داده كه متن اين گفتوگو به شرح زير است:
* نگاه تحليلگران رسانههاي عربزبان درخصوص خطبه عربي نماز جمعه رهبر معظم انقلاب چگونه بود؟
- اين خطبه بازتابهاي بسيار فراواني در حوزه مخاطبين عربزبان داشت. جداي از مباحث و بازتاب درباره محتواي خطبه، نخستين پرسشي كه مطرح شد و در رسانههاي مختلف راجع به آن بحث ميشد، اين بود كه چرا حضرت آيتالله خامنهاي يك خطبه كامل عربي در مورد تحولات مصر و تونس بيان كردند؟ اساساً چرايي نطق عربي رهبر معظم انقلاب از نظر تحليلگران جهان عرب در رسانههاي مختلف محل مناقشه شد.
بهطور مثال برخي گفتند كه آيتالله خامنهاي قصد داشتند كه با زبان عربي و به صورت مستقيم با عربزبانها صحبت كنند نه اين كه چيزي گفته شود و سپس آن سخنان به زيان عربي ترجمه شده و احياناً در ترجمههاي مختلف دستخوش تغييراتي شود. بنابراين خيلي از رسانهها اين موضوع را مد نظر قرار داده و تحليلهاي مختلفي درباره آن ارائه كردند.
نكته دوم نيز اين بود كه در بسياري از تحليلها گفته شد كه رهبر انقلاب به زبان عربي مسلط هستند اما تاكنون آن را ابراز نكردهاند. اگرچه ايشان پيش از اين نيز خطبههاي متعددي به زبان عربي در نماز جمعه داشتند اما به دليل برجستگي موضوع، برخي رسانهها اين سوژه را در گزارشهاشان مطرح كردند كه تا كنون هيچ موقع هيچ مقام ايراني به زبان عربي صحبت نكرده است، اما اين سخنراني مشخص كرد كه رهبر ايران به زبان عربي فصيح مسلط هستند كه اين امر نشان ميدهد كه آثار ادبي يا موضوعاتي كه در دنياي عربزبانها منتشر ميشود، ايشان بدون واسطه مترجم مطالعه ميكنند و در جريان قرار ميگيرند.
* به نظر شما كدام قسمت از نطق عربي رهبر انقلاب تأثيرگذار بود؟
- در حوزه محتوا نيز محورهايي كه به عنوان يك مرامنامه براي پيشبرد اهداف قيام ملت مصر بيان شد، حائز اهميت بود. يك جمله كليدي رهبر انقلاب بيان داشتند مبني بر اينكه در ميدان مبارزه، جنگ بين ارادههاست و هر كسي كه از اراده قويتري برخوردار باشد، پيروز ميدان است. ايشان اشاه كردند كه شِگرد دشمن نااميد كردن مردم است. اتفاقاً در اين مدتي كه قيام مردمي شكل گرفت، دشمنان بهشدت تاكتيك نااميدسازي مردم را پيگيري كردند.
نكته ديگر، راهكارهايي بود كه ولي امر مسلمين براي اتحاد و يكپارچگي ارائه كردند. ايشان دو نهاد مهم و تأثيرگذار را در مصر مورد خطاب قرار دادند؛ يكي ارتش كه رهبري سابقه آن را در دو جنگ در سالهاي 1967 و 1973م بر ضد رژيم صهيونيستي گوشزد كردند كه به نظر بنده اين يادآوري غرور ارتش را برميانگيخت. گروه دومي كه مورد خطاب آقا قرار گرفتند، علما و اساتيد دانشگاه الأزهر به عنوان مهمترين نهاد ديني در مصر بودند كه ايشان از آنها نيز خواستند كه به ميدان بيايند.
اما يك توصيهاي نيز ايشان در آخر خطبهها بيان كردند كه اين توصيه بسيار هوشمندانه و مؤثر بود. دليل آن هم اين بود كه نه از جايگاه بالاترين مقام مذهبي و سياسي يك كشور بلكه به عنوان توصيههاي يك برادر ديني به برادران ديني خودش بيان ميشد.
ايشان گفتند كه دشمن تلاش ميكند تا اينگونه القا كند كه ايران با اين صحبتها قصد دخالت در امور داخلي شما دخالت كند، شيعه را در مصر ترويج كند و اينكه ايران ميخواهد انديشه ولايت فقيه و مدل حكومتي ولايت فقيه را در مصر ترويج كند.
ايشان اعلام كردند كه همه اينها دروغهاي ساخته و پرداخته نظام سلطه براي ايجاد جدايي بين ملتهاي مسلمان است. چون اگر ملتهاي مسلمان يكي بشوند، ميتوانند چهره منطقه و آرايش سياسي منطقه را تغيير دهند. اين خطابه نشان داد كه رهبر معظم انقلاب فارغ از مسؤليتي كه دارند يك هوشمند سياسي و يك تحليلگر برجسته و مسلط بر رخدادهاي جهاني است.
* اين موضعگيري رهبر انقلاب در قبال انقلاب مردمي مصر و تونس چه تأثيراتي را در عرصه بينالملل خواهد داشت؟
- اين نكته بسيار حائز اهميت است. زماني يك تحليلگر ساده اين موضوع را مطرح ميكند كه اين امر نه هزينهاي براي كشور دارد و نه هزينهاي براي خود شخص. زيرا در نهايت ميگويند كه وي يك تحليلگر بود و اشتباه كرد. اما وقتي كه بالاترين مقام سياسي و مذهبي كشور اين سخنان را مطرح ميكند، اين مسئله بر روابط ديپلماتيك و سياسي كشور با ساير كشورهاي بهشدت تأثيرگذار خواهد بود.
همه ديدند كه آيتالله خامنهاي با قدرت، با طيب خاطر و با اطمينان قلبي اين موضوع را بيان كردند. درحالي كه بسياري و بهتر است بگويم خيلي از دوستان داخلي و خارجي معتقد بودند كه ممكن است اين سخنان براي ايران هزينه داشته باشد. حتي دوستاني كه خارج از ايران و در منطقه بودند، با توجه به اطلاعاتي كه نسبت به مصر داشتند، پيشبيني سقوط مبارك را نميكردند.
هيچ شبكه رسانهاي، هيچ نهاد امنيتي، تحليلگر سياسي و هيچ شخصيت رسمي در دنيا پيش از اين خطبهها نميتوانست به اين صراحت راجع به اين موضوع صحبت كند و صحبتي هم نكرد.
نكته بعدي اينكه موضعگيري رهبر معظم انقلاب در خطبههاي نمازجمعه يك سرمايهگذاري براي جمهوري اسلامي ايران بود. به تعبير دقيقتر يك سرمايهگذاري بلندمدتي بود كه در آينده بر روابط ايران و مصر تأثير خواهد گذاشت. زماني كه هم غربيها و اروپاييها و هم كشورهاي عربي همسو با مبارك و حتي آنهايي كه با مبارك مشكل داشتند، سكوت پيشه كردند، آن بيانات خطاب به مردم مصر ايراد شد. اين يك سرمايهگذاري در قلّك روابط آينده جمهوري اسلامي و مصر خواهد بود.
* تحليل غربيها در اينباره چگونه بود؟
- بيانات و حمايت صريح رهبر معظم انقلاب از قيام مردم مصر زماني روي داد كه هم غربيها و هم رژيم صهيونيستي انتظار اين را داشتند كه مبارك حداقل يك سال ديگر بماند.
همان روز جمعه كه بيانات حضرت آقا مطرح شد، در "هاآرتص " و "يديعوت اخرونوت " - اين دو روزنامه هم ديدگاه موساد و هم ديدگاه دولت و همچنين احزاب وابسته به دولت اسرائيل را بيان ميكنند- دومقاله نوشته شد مبني بر اينكه شما فكر نكنيد مبارك به اين زوديها خواهد رفت. در آن يادداشت آمده بود كه مبارك با بنعلي تفاوت دارد. زيرا مبارك به عنوان يك سرباز، سيسال حكومت كرده است و حداقل اين است كه يك سال با اين موضوعات دست و پنجه نرم كرده تا بتواند موضوع را كنترل كند.
ايالات متحده آمريكا طي سيسال گذشته با برخورداري از 16 نهاد اطلاعاتي تمام موضوعات امنيتي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي مصر را در اختيار داشت اما هيچ كدامشان نتوانستند اين موضوع را پيشبيني كنند.
علت سياست زيگزاگي كاخ سفيد و وزارت خارجه امريكا كه در قالب صحبتهاي آقاي اوباما و خانم كلينتون نمايان شد نيز به همين موضوع برميگردد. آنها صبح از مردم حمايت ميكردند و بعداز ظهر از حكومت و دوباره شب از مردم! اين به اين دليل بود كه نميدانستند چه اتفاقي خواهد افتاد.
اهميت اين قضيه هم اينجاست كه غربيها و رژيم صهيونيستي با آن ميزان نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي و نفوذشان در مصر، نتوانستند حوادث مصر را بهدرستي پيشبيني كنند. در حالي كه با توجه به نكته فوق، آنها بايد زودتر به اين نتيجه ميرسيدند. اما ميبينيم كه مثلاً خود خانم كاترين اشتون به عنوان مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا و وزيران امور خارجه فرانسه، انگليس و آلمان، آقاي بان كي مون، دبيركل سازمان ملل، آقاي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه و خانم كلينتون، وزير امورخارجه آمريكا براي بررسي موضوع گرد هم آمدند اما نتوانستند آينده مصر را پيشبيني كنند. اينها با اميدواري از استقرار حكومت مبارك سخن ميگفتند تا مديريت بحران كنند و آنجا را بهنوعي كنترل كنند. اما واقعيت چيزي بود كه در شب 22 بهمن اتفاق افتاد و آن سقوط ديكتاتوري حسني مبارك بود.