خبرگزاري فارس: سردبير روزنامه القدس العربي بزرگترين اشتباه ليبي را ذلت در برابر غرب و خودكامگي در برابر ملت خود دانست و تاكيد كرد كه قذافي ليبي را به دوران تاريك خود بازگرداند.
به گزارش فارس، "عبدالباري عطوان " نويسنده و تحليلگر مسايل منطقهاي در مقالهاي كه روزنامه فرامنطقهاي "القدس العربي " آن را منتشر كرد، ضمن پرداختن به اوضاع انقلاب ليبي و تحركات اخير ناوگان آمريكا در درياي مديترانه نسبت به مصادره انقلاب مردم ليبي هشدار داده و از انقلابيون اين كشور ميخواهد با پيروي از مدلهاي تونس و مصر، از انقلاب خود محافظت كنند.
وي در اين زمينه مينويسد: به نظر ميرسد كابوسي كه ليبي در آن به سر ميبرد برخلاف توقع بسياري از مردم از جمله انقلابيوني كه عليه نظام با اين اميد شورش كردند كه در اسرع وقت و با كمترين خسارت تغييرات دموكراتيك مورد نظر را اعمال كنند، مدت زمان بيشتري به طول خواهد انجاميد. روشن است سرهنگ قذافي و يارانش در ماندن بر سر قدرت مصر بوده و شروع به بازيابي اعتماد به نفس خود كردهاند و با تكيه به انبارهاي مملو از انواع سلاح تهديد به جنگ داخلي خونين ميكنند.
كساني كه از محتواي مصاحبه دو روز پيش قذافي با چند خبرنگار خارجي در يكي از رستورانهاي شهر طرابلس مطلع هستند، شاهد بودند كه وي آرام بود و با دقت كلمات را انتخاب كرده و از زبان تهديد و كلمات نامناسب كه پيش از اين در سخنرانيهاي هيجاني و احساسي خود به كار ميبرد استفاده نكرد؛ اما وي همان استراتژي پسرش سيف الاسلام در هواداري از غرب را دنبال كرده و با استفاده از برگه "القاعده " سعي در ترساندن از خطر ايشان دارد؛ وي خطاب به باراك اوباما اظهار ميدارد: ما و اوباما در سنگري مشترك عليه يك دشمن قرار داريم.
* تعامل غرب با قذافي مانند تعامل با صدام خواهد بود
سردبير روزنامه القدس العربي ميافزايد: بعيد به نظر ميرسد غرب پاسخي به اين هواخواهي بدهد؛ برخورد غرب با سرهنگ قذافي همان برخورد با "صدام حسين " رئيس جمهور عراق خواهد بود، تنها با كمي اصلاحات لازم كه ناشي از اختلاف شرايط، شخصيتها و انگيزههاي موجود است.
عجيبترين چيزي كه قذافي به خبرنگاران خارجي گفته، شكايت وي از غرب در خالي كردن پشتش و نرساندن كمك به وي در مواجهه با انقلابيون است. قذافي فراموش كرده تنها يك عضو جديد باشگاه متحدان آمريكاست كه قبول وي از روي اكراه آن هم براي يك مدت آزمايشي بوده؛ حال كه ائتلاف غرب به اجبار همپيمان مطيعي همچون "حسني مبارك " رئيس جمهور مصر را رها كرد، آيا براي دفاع از سرهنگ قذافي خواهد شتافت؟
آمريكا و انگليس قذافي را از طريق فرزندش سيفالاسلام به دام خود كشاندند؛ برخي ديگر از مسئولين بر اين باورند كه اين اتحاد غربي ميتواند از تمامي گناهان قذافي بگذرد به شرطي كه به مطالباتشان پاسخ دهد.
آنها در ابتدا از "عادي سازي " و بازسازي نظام ليبي جهت آمادگي براي بازگشت به جامعه بينالمللي در قبال خلع سلاح اين كشور از سلاحهاي كشتارجمعي كه در اختيار داشت و در سال 2003 به آن دست يافت، استفاده كردند تا اينگونه نشان دهند كه جنگ عراق در حال ثمربخشي است.
به دنبال خلع سلاح ليبي از سلاحهاي كشتارجمعي در باب توسعه داراييهاي قذافي در بانكهاي آمريكا و گشودن بيش از پيش اراضي ليبي به روي شركتهاي نفتي انگليس و آمريكا وي را فريب دادند.
* ذلت در برابر غرب و خودكامگي در برابر ملت
در حال حاضر آمريكا ناوگان خود را به منظور مداخله نظامي در درياي مديترانه مستقر كرده؛ اين در حالي است كه وزراي همپيمان ناتو در بروكسل به دنبال آن هستند طي هفته آينده نشستي پيرامون بررسي نحوه برخورد با پرونده ليبي تشكيل دهند؛ اين برخورد ممكن است از طريق تشديد محاصره و يا ايجاد مناطق ممنوعه هوايي جهت حمايت از انقلاب و انقلابيون باشد.
عطوان ميافزايد: سرهنگ قذافي طي سالهاي حكومت 40 ساله خود خطاهاي متعددي را مرتكب شد؛ از جمله حمايت از حاكماني كه توسط انقلابهاي مردمي در كشورشان بركنار شدند؛ اول از همه "زين العابدين بن علي " و سپس "محمد حسني مبارك ". اما خطاي بزرگتر وي و بلكه "بزرگترين " خطايي كه مرتكب شد، تمام امتيازاتي است كه به غرب داد، بي آنكه حتي يك امتياز در مقابل درخواست ملتش براي آزادي، دموكراسي و زندگي با عزت به مردم خود بدهد.
مسأله تكان دهنده سخنان اخير قذافي تكرار اين عبارت است كه ملت او را دوست داشته و حاضرند براي او بميرند. سؤال اين است، مردم ليبي چرا قذافي را دوست دارند و چرا حاضرند براي او بميرند؟ به اين ملت چه رسيده كه حاضرند اين كار را انجام دهند... آيا دموكراسي، حقوق بشر، شفافسازي، قوه قضائيه عادل و مستقل، مبارزه با فساد و حسابرسي فاسدان، به آنها داده شده است؟
* قذافي ليبي را به دوران تاريك خود بازگرداند
رهبر ليبي از دل بيابان و صحرا به ليبي آمد و آن را همچون صحرايي بيثمر خالي از تمامي معاني تمدن جديد نمود. همسايگان وي در مصر و تونس لااقل يك جامعه مدني را برپا كردند و فضا را براي ايجاد گروهي متوسط فراهم نمودند، در حاليكه او فرهنگ چادرنشيني را وارد ليبي كرده و اين كشور را به دوران تاريك بازگرداند.
سردبير القدس العربي مينويسد: ما مخالف چادرنشيني و فرهنگ كويري نيستيم، چرا كه خود از قلب آن آمدهايم؛ نويسنده اين سطرها در خيمه متولد شده و با شير بز رشد كرده، اما اين به آن معنا نيست كه پذيراي عقبماندگي از عصر، تجهيزات و عناصر رنسانس، ايجاد رنسانس آموزشي، بكارگيري علوم پيشرفته اداري و برپايي دولتي جديد بر اساس سازمانهاي منتخب باشيم.
وي ادامه داد: شخصا اميدوار بودم "جرمي بوين " خبرنگار بي بي سي اين سؤال را از رهبر ليبي ميپرسيد كه: شما كه ميگويي مردم دوستت دارند و آمادهاند برايت بميرند، آيا حاضري براي مردمت جان بدهي؟ متأسفانه نماينده انگليس و همكاران ديگرش اين سؤال را مطرح نكردند.
* دخالت نظامي در ليبي بزرگترين حماقت غرب خواهد بود
غرب هماكنون آماده ارتكاب يك حماقت بزرگ در ليبي يعني دخالت نظامي عليه نظام ليبي آن هم به بهانه حمايت از ملت است؛ مسألهاي كه خدمتي بزرگ در حق قذافي خواهد بود، چرا كه در قبال اينگونه دخالت نظامي، بخش بزرگي از مردم ليبي و ملتهاي عرب عليه اين مداخله بسيج خواهند شد، مسألهاي كه همه ما را به ياد دخالت نظامي در عراق و عواقب فاجعهبار آن مياندازد كه كمترين آن شهادت يك مليون عراقي بود.
اين روزها در روزنامههاي غربي گزارشهاي مفصلي ميخوانيم از اينكه رهبر ليبي چندين تن گاز خردل سمي در اختيار دارد كه ممكن است از آن براي سركوب انقلابيون استفاده كند، مسألهاي كه گزارشهايي مشابه را به خاطرمان ميآورد؛ در همين روزنامهها بود كه دروغ وجود سلاحهاي كشتار جمعي در عراق مطرح شده بود.
ملت ليبي به طور كامل دخالت نظامي بيگانگان را رد ميكند، درست مانند ملتهاي مصر و تونس كه رئيس خود را بركنار كردند و حضور ناوگان آمريكا در درياي مديترانه نزديك سواحل ليبي نشانه شوم و زنگ خطري است براي انقلاب كنوني ليبي و هر انقلاب عربي در آينده كه به دنبال سرنگوني نظامهاي ديكتاتوري فاسد و سركوبگر است.
* غرب نفت و داراييهاي اعراب را مي خواهد
وي در پايان مقاله خود ميافزايد: غرب خواهان دموكراسي يا حيات با عزت براي عرب نيست، غرب، نفت و دارايي ايشان را ميخواهد و مدام براي تضعيف نظامي آنها تلاش ميكند تا رژيم صهيونيستي قدرت قوي و نيروي اشغالگر نژادپرست در منطقه باشد. غرب از نظامهاي عربي خوش خدمتي و حفاظت از منافعش را ميخواهد و بر حمايت و دفاع از اسرائيل حريص است.
نكته ديگري كه بايد در اين مقاله به آن اشاره كرد اين است كه غرب چيزي ميخواهد كه مهمتر از نفت ليبي است و آن بستن مرزهاي 1800 كيلومتري ليبي با درياي مديترانه براي مقابله با مهاجرت غيرقانوني از آفريقا است، لذا بايستي در اين نقشهها دقت كرد و فريب كلام شيرين غرب در حمايت از انقلاب ليبي كه بسياري از مقامات اروپايي و آمريكايي آن را مطرح ميكنند، را نخورد.
عبدالباري عطوان به ملت ليبي و انقلابيون هشدار داد و از آنان خواست كه با پيروي از مدلهاي انقلاب تونس و مصر، صبور باشند.