خبر انلاین - شاید این جنگ احتمالی که لازم است کشورهای اسلامی و حتی کشورهای غیر اسلامی برای جلوگیری از آن همه تلاش خود را به عمل بیاورند پیام دیگری نیز داشته باشد.
محمدرضا نوروزپور
بدون تردید انقلاب لیبی در ادامه انقلاب های تونس و مصر که سرانجام منتج به سقوط معمر قذافی خواهد شد قابل ارزیابی، تقدیر و تجلیل است. اما انقلاب لیبی، اگرچه نباید در اصالت آن شک کرد، با توجه به پاره ای از شرایط و حقایقی دردناک درباره این کشور تفاوت های زیادی با آنچه در مصر شاهد آن بودیم و یا آنچه در بحرین در حال رخدادن است داشته و دارد که نمی توان آنها را به سادگی از نظر دور داشت.
انقلاب لیبی، شایسته همه تمجیدهاست. این انقلاب نوعی از همان بیداری اسلامی در برابر ظلم حاکمان وابسته و فاسد و قیام در برابر تحقیری تاریخی است که شاید خیلی دیر ولی به هرحال سراغ ملت های عرب و مسلمان آمده است. با همه این احوال انقلاب لیبی از همان ابتدا حائز شرایطی بود که نگرانی هایی را پدید می آورد و سبب می شد با احتیاط بیشتر و دلشوره ای مخفی آن را دنبال کنیم.
در یادداشتی با عنوان سقوط لیبی، از راه رسیدن سومالی دوم ، در همان روزهای نخست، به برخی از این شرایط اشاره کرده ام. قطعا مسئول این شرایط اسف بار کسی جز معمر قذافی نیست. این مرد که دیگر چیزی به پایان فرعنیتش که کمی از مبارک نداشت باقی نمانده، کشورش را بستری مناسب برای تبدیل شدن به گریزگاهی استراتژیک برای آمریکا و کشورهای غربی کرده است. خواسته یا ناخواسته، با برنامه یا بی برنامه، انقلاب لیبی که می توانست نوید بخش تغییراتی سهمگین تر در دنیای عرب باشد، بواسطه مدلی که در 42 سال زمامداری این رهبر خودکامه شکل گرفته، محملی شده است برای ترک تازی، ماجراجویی و بهره برداری سیاسی کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده آمریکا.
اکنون روند حوادث منطقه و جهان به خوبی ثابت می کند که این نگرانی ها از همان روز اول بیراه نبوده است. هرچقدر پیروزی مردم در تونس و مصر و بیداری مسلمانان در یمن و بحرین مایه نشاط و سرور در میان ملت های ستمدیده جهان شد، بیم آن می رود که جهان اسلام داغدار یک لشگرکشی دیگر از سوی صلیبیون به سرزمین های خود و نیز ابتر ماندن دو انقلاب بزرگ و چشمگیر ملت های مظلومشان آن هم در کنار بزرگترین دشمن نیم قرن گذشته آنها، یعنی اسرائیل باشد.
آنچه نباید از دیده ها مخفی بماند این حقیقت است که رویدادهای لیبی به سرعت نگاه ها را از انقلاب بسیار مهم و شورانگیز مردم مصر که اسرائیل و آمریکا را در تشک دیپلماسی منطقه، روی پل برده بود، به سوی دیگر منحرف کرد و فرصتی فراهم کرد تا مغلوبان اصلی انقلاب های مردمی به سرعت نفسی چاق کنند و اگرچه هنوز در خاک جنبش های اسلامی هستند از خطر ضربه شدن بگریزند.
حالا نه تنها آمریکایی ها به مدد زحمات رسانه های شرکتی خود از خطر حتمی ضربه شدن جسته اند بلکه سعی می کنند خود را میدان دار مسائل و مشکلات جهان اسلام جلوه داده و رسما اعلام کننند که به بهانه نجات جان مردم مسلمان لیبی قصد لشگر کشی به این کشور را دارند. برکسی پوشیده نیست که کشوری چون ایالات متحده که گردانندگان اصلی آن شرکت های بزرگ نفتی، تسلیحاتی و رسانه ای هستند چقدر تشنه یک ماجراجویی دیگر از نوع افغانستان وعراق هستند.
در قرن بیست و یکم و پس از سال ها افشاگری نخبگان سیاسی جهان و پس از انتشار دهها کتاب و صدها جزوه و هزاران برگ سند قطعی درباره پر منفعت بودن جنگ برای این شرکت های بزرگ آمریکایی که در واقع تشکیل دهندگان و گردانندگان اصلی دولت این کشور هستند دیگر نباید شکی برای کسی باقی مانده باشد که شعار کمک به مردم بیگناه و ادعای نجات مردم لیبی از چنگال خونریز قذافی به همان اندازه بی ارزش و دروغین است که اظهارات دیکتاتورهای جانی منطقه در تایید خود و حمایت از ملتشان بی ارزش و نادرست است.
مردم لیبی به ناجی نیاز ندارند. هیچ انقلابی بدون هزینه به دست نیامده است و هر ملتی که خواهان آزادی و نجات هستند باید هزینه آن را بپردازندو هرچقدر هزینه یک انقلاب بیشتر باشد، طعم پیروزی آن نیز شیرین تر خواهد بود. اما رسانه های شرکتی آمریکا با تکیه برهمان شرایط ناگوار موجود در لیبی در حال ساختن تصویری دهشتناک از دوران بعد از قذافی هستند تا بدین وسیله هجوم نظامی به این کشور را توجیه کنند.
اکنون لیبی با اشاره به همان شرایطی که ناشی از جنایت ها و خیانت های شخصی چون معمر قذافی به ملتش بوده است، بهانه و گزک مناسبی برای کشورهای غربی شده است تا اولا سوار برموج عوامفریبی شده و از راه حمله به این کشور زرخیز نفتی که مرغوبترین نفت جهان را داراست جیب های خالی شده خود در اثر بحران اقتصادی جهانی و به راه انداختن دو جنگ گذشته را پر کنند واز سوی دیگر همه توجهات جهانیان و خصوصا کشورهای مسلمان را از اتفاق بزرگی که در مصر و درکنار گوش اسرائیل رخ داده است منحرف نمایند. شاید این جنگ احتمالی که لازم است کشورهای اسلامی و حتی کشورهای غیر اسلامی برای جلوگیری از آن همه تلاش خود را به عمل بیاورند پیام دیگری نیز داشته باشد. رمز گشایی از این پیام به مانشان خواهد داد که این حمله نوعی تهدید کشورهای اسلامی است که اگر در برابر حاکمان مستبد مورد حمایت ما سرخم نکنید و همچنان به دنبال انقلاب و قیام باشید اینگونه به سراغ شما خواهیم آمد.