ناآراميهاي خاورميانه و شمال آفريقا، اين روزها بهانهاي براي حضور نيروهاي غربي در شاهراههاي آبي منطقه و مقدمه آغاز دوران جديدي از سلطه احتمالي آنان بر پر ترددترين گلوگاههاي اقتصادي جهان است.
آغاز موج اعتراضهاي مردمي كه از بيست و ششم آذرماه و در نتيجه برخورد نيروهاي پليس تونس با جواني تحصيلكرده و دستفروش به پا خواست، پس از عبور از سرزمين فراعنه اينك به ساحل كشورهاي ليبي، الجزاير، مغرب، اردن، بحرين، يمن، عمان، قطر، عربستان، كويت و... رسيده است.
البته تغييرات فقط محدود به اين كشورها نميشود. سومالي، اتيوپي و سودان در بخش شرقي شاخ آفريقا و همچنين كشورهاي غنا، ساحل عاج، سنگال، موريتاني، سيرالئون و نيجريه در طرف ديگر اين منطقه طي ماههاي اخير درگير موضوعهاي مختلفي بودند كه ناآراميهايي را در پي داشت.
تمركز حوادث در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا و اعتراضهاي مردمي ادامهدار، وضع امنيتي ويژهاي را در منطقه رقم زده است. در اين ميان، حضور نيروهاي نظامي غربي زنگهاي خطري را براي سلطه احتمالي اين كشورها بر 'لولاي سه قاره' (آسيا، آفريقا و اروپا) به صدا در ميآورد؛ بويژه آنكه با كمي دقت در نقشه جغرافيايي اين كشورها، به يك نقطه مشترك ميرسيم: همجواري با تنگهها و آبراهههاي استراتژيك و دسترسي به آبهاي آزاد بينالمللي.
** منطقهاي در ميان تنگهها
--------------------------------
تنگه هرمز و خليج فارس، كانال سوئز، تنگه بابالمندب، تنگه جبلالطارق، تنگه تيران و ... از جمله نقاط استراتژيك جهان هستند كه التهاب حوادث منطقه شمال آفريقا و خاورميانه را تجربه ميكنند. همچنين اين منطقه بين دو اقيانوس هند و اطلس و در مجاورت آبهاي خليج فارس، درياي عمان، خليج عدن، درياي سرخ و درياي مديترانه قرار دارد.
تنگه هرمز از عرض دستكم 56 كيلومتري و حداكثر عمق 115 متري تنگه هرمز، حدود 17 ميليون بشكه نفت توليد شده در كشورهاي حاشيه خليج فارس عبور ميكند كه تقريبا معادل يك پنجم تقاضاي جهاني است.
تنگه بابالمندب با عرض دستكم 17 كيلومتر و حداكثر گودي 320 متر، بين كشورهاي يمن و جيبوتي قرار گرفته و درياي سرخ را به خليج عدن وصل ميكند.
تنگه تيران با عرض دستكم 6 كيلومتر و عمق 183 متر، داخل آبهاي سرزميني مصر، اردن و عربستان سعودي واقع شده است كه از طريق آن به خليج عقبه وارد ميشوند.
كانال، آبگذري است كه به دست انسان ساخته ميشود. كانال سوئز يكي از پرترددترين خطوط كشتيراني جهان است كه حدود هفت درصد حمل و نقل دريايي جهان از اين آبراهه صورت ميگيرد.
قسمت اصلي كانال سوئز 120 كيلومتر است كه با درياچههاي اطراف، طولي حدود 168 كيلومتر مييابد. اين كانال با عرض 160 متري و عمق 5/19 متري، قابليت عبور تانكرهاي پر 150 هزار تني و تانكرهاي خالي 370 هزار تني را داراست.
تنگه، پارهاي باريك از آب است كه دو پهنه بزرگتر آبي را به هم وصل ميكند. بيش از 60 درصد نفت جهان در خليج فارس جاي گرفته كه از طريق تنگه هرمز به درياي عمان و ديگر كشورها ميرسد. تنگه هرمز با عرض دستكم 56 كيلومتر و عمق حداكثر 115 متر، بين جمهوري اسلامي ايران و پادشاهي عمان واقع شده و خليج فارس را به درياي عمان وصل ميكند.
تنگه جبلالطارق با عرض دستكم 14 كيلومتر و حداكثر عمق 980 متر بين اروپا و آفريقا واقع شده است و راه اقيانوس اطلس را به درياي مديترانه باز ميكند.
** آبراهههاي استراتژيك؛ شاهرگهاي اقتصادي
----------------------------------------------------
آب در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا نقشي اساسي را بازي ميكند. 'جفري كمپ' و 'رابرت هاركاوي' در كتاب 'جغرافياي استراتژيك خاورميانه'، مينويسند: به لحاظ تاريخي خاورميانه چهارراه پيوند دهنده امپراتوريها، دودمانها، فرهنگها و ارتشها در زمان صلح و جنگ كساني بوده است كه راههاي دسترسي به سرزمينهاي حياتي و راههاي آبي تجاري را در اختيار داشته و با به كار بردن اين نيروي قدرتمند، فرصتهاي چشمگيري را تصاحب ميكردهاند. اين در حالي است كه حدود 70 درصد ذخاير ثابت شده جهاني نفت و بيش از 40 درصد از منابع گاز طبيعي آن در داخل اين منطقه محصور شده است.
منطقه خليج فارس كه فضاي مشتركي ميان 14 كشور منطقه را ايجاد كرده است، حدود 724 ميليارد بشكه ذخيره نفتي (معادل 63 درصد كل ذخاير جهان) و همچنين 7/30 تريليون مترمكعب گاز طبيعي (حدود 5/28 درصد كل ذخاير شناسايي شده) دارد. به همين دليل به بزرگترين انبار انرژي جهان تبديل شده است.
اهميت ژئواقتصادي خليج فارس تا حدي است كه 'كليفورد كوپچان' معاون مركز آمريكايي 'نيكسون'، در پانزدهمين همايش بينالمللي خليج فارس در اسفندماه 1383 گفت: محققان بايد بر اين واقعيت تمركز كرده و مبناي ساختاري همكاري بين ايران و آمريكا را به نحوي تعيين كنند كه امنيت خليج فارس تامين و مداوم باشد... و سرانجام اينكه ايران و آمريكا هر دو موافق ثبات و رشد اقتصادي منطقه خليج فارس و خواهان صدور بيوقفه نفت به بازارهاي جهان هستند.
اقدامهايي براي كاهش ارزش استراتژيكي تنگه هرمز مانند طرح خط لوله نفتي يك هزار و 287كيلومتري از منطقه 'احسا و قطيف' كه نفت عربستان را با حداكثر ظرفيت 8/1 تا 3 ميليون بشكه در روز به ساحل درياي سرخ ميرساند يا طرحهاي عراق براي انتقال نفت از طريق خط لوله تركيه و عربستان هنوز نتوانسته است از اهميت اين منطقه بكاهد.
از سوي ديگر، خبرگزاري امارات عربي متحده دوم تيرماه 1385 خبر داد اعضاي شوراي همكاري خليج فارس درصدد جايگزيني تنگه بابالمندب در درياي سرخ به جاي تنگه هرمز در خليج فارس هستند تا در صورتي كه تنگه هرمز به هر دليلي به يك گذرگاه خطرناك و ناامن تبديل شود، توليد و صادرات نفت متوقف نشود.
گذرگاه نفت عراق، كويت، بحرين، قطر و بخش قابل ملاحظهاي از نفت ايران پس از تنگه هرمز، تنگه بابالمندب است. روزانه حدود 55 فروند كشتي از اين منطقه ميگذرند و حدود 126 جزيره در اطراف اين تنگه و در كل 380 جزيره در درياي سرخ قرار دارند.
به گزارش تارنماي شبكه 'العالم'، 'سيفعلي الوشلي' سياستمدار يمني، گفت: صهيونيستها با همكاري رژيم سعودي قصد دارند ضمن سيطره بر بابالمندب، يمن را دچار تنگنا و در صورت امكان دچار تجزيه و چندپارچگي كنند.
وي اضافه كرد: بر اساس طرح مشترك صهيونيستي- سعودي، حكومت عربستان كه به مدت 50 سال دشمن استراتژيك مردم يمن بوده است، ميكوشد بر بابالمندب مسلط شود.
الوشلي افزود: دولت سعودي ميكوشد استان 'حضرموت' را به شكل كامل از يمن جدا سازد تا يك مجراي نفتي به سوي درياي سرخ باز كرده و كشورهاي عربي صادر كننده نفت و مشتريان آنان از تنگه هرمز بينياز شوند.
فرانسه و آمريكا در كشور جيبوتي كه همجوار اريتره و مشرف به تنگه بابالمندب است، پايگاه نظامي دارند.
از سوي ديگر، اهميت استراتژيك بابالمندب براي رژيم صهيونيستي طي سالهاي اخير روشن شده است. حمله اعضاي جبهه خلق آزادي فلسطين به كشتي نفتكش 'كورال سي' متعلق به اين رژيم در خردادماه 1350 سبب شد پايگاه هوايي و دريايي جزيره 'حالب' در اين منطقه براي رژيم صهيونيستي جايگاه ويژهاي بيابد.
راهاندازي پايگاه 'رواجبات' در بخش غربي اريتره و دو پايگاه ديگر در 'اسمره'، احداث رادارهايي در جزيره 'دهلك'، اشغال 25 جزيره مجاور بابالمندب در دوازدهم اسفندماه 1351 به مدت هشت ماه و ايجاد ايستگاهي ارتباطي در جزيره 'زقر' از ديگر اقدامهاي اين رژيم طي آن دوران بود.
به گزارش خبرگزاري فرانسه هشتم فروردينماه 1352، 'ابا ابان' وزير امورخارجه وقت اين رژيم گفت: امنيت اسراييل به امنيت و آزاد ماندن دروازه خروجي آن در درياي سرخ بستگي دارد و اسراييل به هر قيمت از اين دروازه خروجي دفاع خواهد كرد.
در سال 1353، 'شلومو رابيل' فرمانده وقت نيروي دريايي رژيم صهيونيستي، طي مقالهاي در روزنامه صهيونيستي 'معاريو' درباره درياي سرخ اذعان كرد: اين دريا كه در گذشته نقطه ضعف اسراييل بود، ميتواند به صحنه ابتكار عمل آن كشور به هنگام جنگ تبديل شود و براي پشت جبهه مصر و راههاي دريايي آن تهديدكننده باشد. تسلط مصر بر كانال سوئز فقط يك كليد در اين گذرگاه آبي به نفع قاهره است و كليد دوم و مهمتر ميتواند در دست اسراييل باشد؛ مشروط بر آنكه بداند چگونه برتري دريايي در منطقه درياي سرخ را حفظ كرده و آن را متحول سازد.
'شيمون پرز' نخست وزير پيشين رژيم صهيونيستي، در كتاب 'خاورميانه جديد' مينويسد: با بررسي جوانب مختلف امور درمييابيم درگيري و نبرد هيچ ضرورتي ندارد؛ بلكه خسارتهاي سنگين جاني و مالي براي هر دو طرف به همراه دارد. كسي هم در جنگ پيروز از ميدان بيرون نميآيد. اسراييل همچنان باقي ميماند و دشمنان نيز تسليم ما نميشوند.
وي نقطه آغاز حركت استراتژي نوين رژيم صهيونيستي را درياي سرخ ميداند و ميافزايد: ميتوانيم از درياي سرخ شروع كنيم كه مصر، سودان و اريتره در يك سو و اسراييل، اردن و عربستان در سوي ديگر واقع شدهاند. ميتوان گفت ديگر انگيزهاي براي درگيري وجود ندارد. اتيوپي و اريتره خواهان ايجاد روابط با همسايگان خود از جمله اسراييل هستند. مصر نيز قبلا با اسراييل پيمان صلح امضا كرده است. اردن و عربستان نيز خواهان آزادي دريانوردي و صيد و پرواز هستند و ميتوان به عنوان نخستين گام، مسائلي چون اقدام نجات دريايي و هوايي، شبكههاي ارتباطي، تجهيزات هشداردهنده، مانورهاي دريايي و زميني و نيز صنايعي مانند گردشگري و غذا را مورد بحث قرار داد و در مراحل بعدي به ايجاد يك پيمان استراتژيك پرداخت.
پرز ادامه ميدهد: اطمينان دارم درياي سرخ يك نقطه شروع براي حركت روند صلح و حفظ آن خواهد بود. ما ميتوانيم راههاي طويل را در طول سواحل آن ايجاد كرده و لولههاي نفت و گاز و شبكههاي برق و ارتباطات را در آن احيا و اين منطقه را به يك منطقه تجاري و شكوفا تبديل كنيم.
در آبانماه 1388 اعتراضهايي در يمن درباره نقشههاي رژيم صهيونيستي براي سيطره بر تنگه بابالمندب با همكاري برخي كشورهاي منطقه به وجود آمد.
كمتر از 10 فروند كشتي در روز از تنگه تيران عبور ميكنند. سواحل اين تنگه نيز كه به خليج عقبه منتهي ميشود، در اختيار عربستان و مصر است. به دليل واقع شدن 'شرمالشيخ' در مدخل اين تنگه، مصر با ايجاد يك پايگاه نظامي بر تنگه نظارت ميكند.
با اين حال، يكي از شاهراههاي صادرات رژيم صهيونيستي، بندر 'ايلات' در خليج عقبه و همجوار با بندر اردني عقبه است كه از طريق خط لوله و راههاي زميني با بندر ديگر اين رژيم به نام 'اشكلون' ارتباط دارد.
تنگه تيران از سال 1328 كه پاي رژيم صهيونيستي به آن باز شد، بحرانهايي را شكل داد به طوريكه به حمله سال 1335 اين رژيم با همكاري انگليس و فرانسه به مصر در پاسخ به اقدام قاهره به بستن تنگه و بازرسي كشتيهاي رژيم صهيونيستي منجر شد. سرانجام پادرمياني قدرتهاي ديگر (بويژه آمريكا) سبب استقرار نيروهاي سازمان ملل متحد در خليج عقبه و آزادسازي همه ترددهاي دريايي شد.
جزاير تيران و 'صنافير' در اين منطقه با مساحت به ترتيب 80 و 33 كيلومتر مربع نيز موقعيت حساسي دارند. اين جزاير پس از جنگ 6 روزه اعراب با رژيم صهيونيستي در سال 1346 به تصرف ارتش اين رژيم درآمد و پس از قرارداد صلح كمپ ديويد در سال 1358 در اختيار نيروهاي سازمان ملل متحد قرار گرفت.
در دهانه ديگر درياي سرخ، كانال سوئز قرار دارد كه 10 درصد نفت صادراتي به كشورهاي جهان و هشت درصد از تجارت دريايي جهاني را از خود عبور ميدهد. تعداد كشتي و نفتكشهايي كه در كانال سوئز رفت و آمد ميكنند، سالانه به بيش از 20 هزار فروند ميرسد.
مصر در سال 1328 كانال سوئز را به روي كشتيهاي رژيم صهيونيستي بست تا نگاه اين رژيم را به سوي بندر ايلات معطوف كند؛ زيرا با بسته بودن كانال سوئز، كشتيهاي صهيونيستي ناچار به دور زدن آفريقاي جنوبي بودند. فشارهاي وارد شده بر مصر، 'جمال عبدالناصر' رييس جمهوري پيشين اين كشور، را وادار كرد در سال 1335 كانال سوئز را ملي كرد.
12 سپتامبر 1955 ميلادي (21شهريور 1334ه.ش) مصر كليه كشتي ها را ملزم كرد كه قبل از ورود به خليج عقبه، مجوز لازم را كسب كنند. در مقابل رژيم صهيونيستي نيز اعلام كرد كه حق عبور بي ضرر اين رژيم براي دسترسي به درياي آزاد خدشه دار شده است. در سال 1956 (1335) با ملي شدن كانال سوئز كشورهاي انگليس، فرانسه و نيز رژيم اشغال گر قدس به مصر حمله كردند. يكي از نتايج اين جنگ تحقق خواسته هاي رژيم صهيونيستي يعني بازگشايي تنگه تيران با استقرار نيروهاي سازمان ملل در خليج عقبه و صحراي سينا بود.
تنگه جبلالطارق دروازههاي اقيانوس هند، درياي سرخ و درياي مديترانه را به اقيانوس اطلس ميگشايد. جبلالطارق همچنين نام دهكدهاي واقع در شبه جزيرهاي متصل به اسپانيا به مساحت 5/6 كيلومتر مربع است. با اين حال، در سال 1092خورشيدي اسپانيا، حاكميت جبلالطارق را بر اساس معاهده 'اوترخت' به انگليس سپرد و تلاشهاي بعدي اسپانياييها براي بازپسگيري اين كوهپايه به نتيجه نرسيد.
از سوي ديگر، دو شهر 'سبته' و 'مليله' در بخش شمالي كشور مراكش و همجوار با سواحل جنوبي تنگه جبلالطارق در دست اسپانياييها قرار دارد. اين دو شهر داراي حكومت خودمختار هستند و بسان بندر آزاد عمل ميكنند.
جزيره 'ليلا' (پرخيل يا پرسلي) نيز در 100 متري خاك مراكش قرار دارد كه اسپانيا با حمله نظامي به اين جزيره 13 هكتاري در سال 1381، كنترل آن را در دست گرفت اما واكنش جهان عرب و ميانجيگري آمريكا سبب اعلام اين جزيره به عنوان 'سرزمين بدون حاكميت' شد.
به نوشته تارنماي سازمان اطلاعات آمريكا (سي. اي. آ)، فعاليتهاي اقتصادي، حمل و نقل دريايي و گردشگري 25 تا 30 درصد توليد ناخالص ملي اين منطقه را تشكيل ميدهد. 191 طرح در دوره زماني 1379 تا 1385 در اين منطقه با مشاركت اتحاديه اروپا انجام شد و دور جديد طرحهاي مشاركتي اتحاديه اروپا براي سالهاي 1386 تا 1392 در جريان است.
بنا بر اطلاعات تارنماي حكومت جبل الطارق (www.gibraltar.gov.gi)، بدهي خارجي اين حكومت به انگليس، 93 ميليون يورو بوده كه 60 درصد را به اتحاديه اروپا و بقيه آن را به انگليس بايد پرداخت كند.
** برنامههاي گسترش قدرت غرب در پهنههاي آبي
----------------------------------------------------------
مدتهاست ديگر قدرت را فقط با تعداد فروند بمبافكنها و كماندوهاي ويژه و قبضه سلاحهاي در دسترس نميسنجند. در دست گرفتن قدرت اقتصادي و شاهراههاي تجاري و نظارت بر نقل و انتقالهاي كالا، در اصل حكم نبض جهان را دارد.
بحران جهاني اقتصاد و نرخ بالاي بيكاري كه گريبانگير قدرتهاي بزرگ غربي شده است نيز اضطرار دستيابي به گلوگاههاي اقتصادي را بيش از پيش ميكند.
تامين انرژي و دستيابي به منابع نفت و گاز نيز ساختار كارخانهها و شركتهاي بزرگ دنياي غرب را متاثر كرده است به گونهاي كه از هر مسيري براي دستيابي به منابع بيشتر انرژي تلاش ميكنند . رود نيل و همچنين رود اردن كه از جمله منابع آب شرب شيرين منطقه هستند، نيز در جهان خشكسال آينده جايگاه خاصي خواهند داشت.
ناآراميهاي اخير به گزارش نهم اسفندماه شبكه آمريكايي 'سي. ان. ان'، سبب افزايش بهاي نفت و كاهش ارزش سهام در خاورميانه شده است.
از سوي ديگر، موفقيت اقدامهاي تجاري فرامنطقهاي در گرو تامين امنيت و حضور نيروهاي نظامي حافظ منافع اين كشورهاست. همين امر، بهانه لازم براي حضور نظامي روزافزون و جولان رزمناوهاي غربي را در مناطقي همچون تنگههاي جبلالطارق و بابالمندب ايجاد ميكند.
حضور كشورهاي غربي در آبهاي شمال آفريقا و جنوب خاورميانه به بهانه مبارزه با تروريسم در افغانستان، عراق، يمن، سودان، سومالي و ... و در حقيقت براي دسترسي به منابع سرشار نفت، گاز، منابع طبيعي و بويژه آب بوده است.
'ريك رازف' مفسر و پژوهشگر پايگاه اطلاعرساني آمريكايي 'او. پي. اي. دي نيوز'، در خردادماه 1389 نوشت: يك چهارم ناوهاي هواپيمابر هستهاي جهان بزودي در درياي عرب متمركز خواهند شد و اين منطقه مركز جنگ افروزي غربيها در قرن بيست و يكم است.
وي افزود: در حالي كه ناو مهاجم 'هري ترومن' آمريكا از بيست و هشتم خردادماه سال جاري در منطقه درياي عرب مستقر است، ناو هستهاي 'آبراهام لينكن' از بيست و پنجم مهرماه به اين ناو پيوست. در عين حال كشتي حامل پرچم 'چارلز دوگل' كه تنها ناو هستهاي هواپيمابر فرانسه محسوب ميشود، بزودي به دو ناو آمريكايي ملحق خواهد شد.
وي كشورهاي حوزه درياي عرب را شامل سومالي، جيبوتي، يمن، عمان، پاكستان، هند و جزيره مالديو نام برد و اضافه كرد: دو ابر ناو آمريكا در حال حاضر در حوزه ماموريت ناوگان پنجم آمريكا قرار دارند كه شامل شمال اقيانوس هند و انشعابات و مشتقات آن يعني درياي عرب، بحر احمر، خليج عدن، ساحل شرقي آفريقا تا كنيا، خليج عمان و خليج فارس است.
به نوشته رازف، آمريكا نيمي از ناوهاي هواپيمابر جهان را كه تعداد آنها 22 فروند است، در اختيار دارد كه با اين تعداد، آمريكا هفتاد هزار تن محموله را جابجا ميكند.
وي افزود: ناوگان پنجم آمريكا مركز عملياتي مشتركي را با فرماندهي مركزي نيروي دريايي آمريكا در منامه دارد و مشتركا مسووليت نظارت بر پنج ستاد عملياتي در درياي عرب و نواحي همجوار كه حساسترين نقاط استراتژيك دنيا را از جمله كانال سوئز، باب المندب و تنگه هرمز دربر ميگيرند.
به نوشته او، 'ستاد عملياتي مشترك 151' يك نيروي دريايي چند مليتي است كه كار خود را از سال 1380 آغاز كرد و تاسيساتي تداركاتي را در كشور جيبوتي دارد كه حوزه عمليات آن از تنگه هرمز تا خليج عدن و از باب المندب تا بحر احمر و در جنوب تا اقيانوس هند و كشور سيشل را در برميگيرد.
به گزارش چهاردهم مهرماه 1389 تارنماي شبكه 'روسيه امروز'، 'نيكولاي باترشوف' مستشار امنيت ملي روسيه، گفت: تنگه هرمز، كانال سوئز، بابالمندب و جبلالطارق اهداف بعدي تروريستها هستند.
وي با اشاره به آمار كشتهها و زخميها طي حوادث تروريستي اخير افزود: دزدان دريايي در سواحل سومالي 30 كشتي را با 600 دريانورد گروگان گرفتند و امنيت دريانوردي جهان را از بين بردند.
از سوي ديگر، 'سوزان رايس' نماينده دايم ايالات متحده در سازمان ملل، نهم اسفندماه اعلام كرد آمريكا در حال گفت وگو با همپيمانان خود در ناتو، درباره اجراي گزينه نظامي عليه 'معمر قذافي' رهبر ليبي است.
در همين حال، 'ديويد كامرون' نخست وزير انگليس، اعلام كرد وي استفاده از گزينه نظامي عليه قذافي را رد نمي كند. وي به نمايندگان مجلس اين كشور نيز گفت: لندن و همپيمانان آن در حال بررسي استفاده از هواپيماهاي جنگنده براي اعمال يك منطقه پرواز ممنوع بر فراز ليبي، گشتزني و سرنگوني هواپيماهاي ليبيايي كه به مردم حمله مي كنند، هستند.
تارنماي شبكه 'پرس تي. وي' اعلام كرد: ارتش امريكا به همراه انگليس و فرانسه نهم اسفندماه هزاران نيروي ويژه به شرق ليبي اعزام كردهاند و پايگاههايي را براي خود در شهر 'بنغازي' و 'تبروك' برپا كردهاند.
اين تارنما با اشاره به تعيين منطقه پرواز ممنوع در ليبي، از حمايت ناتو براي مداخله نظامي خبر داد.
خبرگزاري رويترز دهم اسفندماه به نقل از 'رابرت گيتس' وزير دفاع امريكا اعلام كرد بزودي كشتي 'يو. اس. اس كرسارج' كه يك كشتي آبي-خاكي با بيش از 2 هزار نفر ظرفيت است، به همراه ناو جنگي 'يو. اس. اس پونس' از درياي مديترانه خواهند گذشت و قرار است ناو جنگي كرسارج با 400 دريانورد امريكايي در درياي سرخ به ناو 'يو. اس. اس. اينترپرايز' بپيوندد.
به نوشته يازدهم اسفندماه روزنامه صهيونيستي 'هاآرتص'، يك مقام كانال سوئز اعلام كرد: دو ناو جنگي 'كرسارج' و 'پانس' آمريكا امروز در مسير خود به سمت ليبي و درياي مديترانه وارد كانال سوئز شدند.
چهاردهم اسفندماه 'الكسي موخين' رييس مركز مطالعات سياسي روسيه، گفت: ماموران سرويس هاي امنيتي آمريكا براي پيشبرد اهداف و برنامه هاي واشنگتن و تامين منافع اين كشور خود را در ميان نيروهاي مخالف قذافي جا زده اند.
وي احتمال دخالت نظامي آمريكا و انگليس در ليبي براي دستيابي به ذخاير نفتي اين كشور را منتفي ندانست.
به گزارش چهاردهم اسفندماه تلويزيون 'اسكاي نيوز' انگليس، وزارت دفاع انگليس تاييد كرد نيروهاي نظامي اين كشور در حال آمادهباش به سر ميبرند تا در صورت نياز براي انجام 'ماموريت هاي انساندوستانه' به ليبي اعزام شوند.
روزنامه انگليسي 'ديلي تلگراف' نيز نوشت: منابع آگاه تاييد كردهاند گردان سوم هنگ سلطنتي اسكاتلند در آمادهباش كامل به سر ميبرد تا در عرض 24 ساعت به شمال آفريقا اعزام شود. وزارت دفاع تاكيد مي كند كه اين واحد نظامي براي عمليات انسان دوستانه و نه عمليات نظامي آماده شده است.
با اين حال، پانزدهم اسفندماه نشريه انگليسي 'ساندي تايمز' نوشت دولت انگليس در يك ماموريت محرمانه به اعزام يك ديپلمات به همراه 22 كماندو از نيروهاي ويژه ارتش اين كشور براي برقراري ارتباط با مخالفان دولت ليبي اقدام كرده بود كه ظاهرا با دستگيري تعدادي از كماندوها، اين ماموريت به اصطلاح ديپلماتيك ناكام ماند.
'ليام فاكس' وزير دفاع انگليس، نيز در مصاحبه با شبكه اول تلويزيون 'بي. بي. سي' بدون تاييد يا تكذيب بازداشت هشت كماندو انگليسي در شرق ليبي گفت: يك گروه كوچك ديپلماتيك براي گفت و گو با مخالفان به بنغازي اعزام شده است... ما با اين گروه در تماس هستيم ولي نميتوانم جزييات بيشتري را اعلام كنم.
همچنين كشتي نظامي ايتاليايي 'لا ليبرا' كه چهاردهم اسفندماه به سوي ليبي حركت كرد، به نوشته روزنامه 'ايل مساجرو' به نقل از 'روبرتو ماروني' وزير كشور ايتاليا، حامل كمكهاي بشردوستانه براي مردم شهر 'بنغازي' بود.
بر پايه اين خبر، ماروني از آمادگي نيروهاي پليس ايتاليا براي كنترل بنادر تونس خبر داد و گفت: ميتوانيم وسايل مورد نياز و هرآنچه را دولت تونس درخواست كند، تامين كنيم.
البته به نوشته روزنامه ايتاليايي 'لاستامپا' در همان روز، 'فرانكو فراتيني' وزير امور خارجه ايتاليا، در جلسه محرمانه كميسيون امنيت ملي مجلس اين كشور با تاييد 'وجود گزينه نظامي' تاكيد كرد: ايتاليا به دلايل روشن و بديهي مرتبط با گذشته استعماري خود، هرگز در حمله احتمالي نظامي عليه ليبي شركت نخواهد كرد. در نهايت ميتوانيم كمكهاي لجستيكي پايگاههاي خود را در اختيار بگذاريم.
اين روزنامه همچنين افزود: فراتيني در جلسه كميسيون پارلماني امنيت ملي اطمينان داد آمريكا و انگلستان نيز از شركت در حمله احتمالي نظامي به ليبي پرهيز خواهند كرد زيرا در اين صورت منطقه مسلماننشين آفريقا همچون انبار باروت منفجر خواهد شد.
گرچه حضور نيروهاي بينالمللي و غربي در قالب گروههاي امداد رسان و براي اهداف به ظاهر بشردوستانه در آفريقا سابقهاي طولاني دارد، اما اينك حمايت از به اصطلاح حقوق بشر و صفآرايي مقابل رهبران چندين ساله منطقه براي برپايي نظامهاي جديد، بهانهاي به ظاهر موجه را در اختيار اين كشورها قرار داده است.
كشورهاي منطقه و رژيمهاي وابسته به آنان در منطقه هماكنون حضور نظامي را به عنوان پشتوانه براي تامين منافع خود پيش كشيدهاند.
از همين رو، تسلط بر آبهاي بينالمللي و همچنين گذرگاههاي استراتژيك، وزنه حضور نظامي كشورهاي غربي را سنگينتر كرده است.
به هم ريختگيهاي اخير كشورهاي منطقه شمال آفريقا و جنوب خاورميانه نيز گرچه در ابتدا دستپاچگي مقامهاي غربي را در اتخاذ مواضع رسمي آنان به همراه داشت اما در ادامه، غرب كوشيد در ميان پازل نامرتب موجود، شكل مورد دلخواه خود را در لفافهاي از دموكراسي نمادين بجويد.
به نظر ميرسد علاوه بر آينده سياسي و اجتماعي كشورهاي منطقه، اين روزها، بخشي از آينده اقتصادي و امنيتي جهان در شاهراههاي آبي مجاور آن در حال رقم خوردن است.
بايد ديد پس از فرو نشستن گرد و خاكها، سهم مالكان پيشين و همجواران كنوني اين گلوگاههاي اقتصادي از اين 'آينده' چقدر ميشود و دندانهاي طمع غرب تا چه ميزان برش خواهد داشت.