ایرنا - اگرچه اين روزها ادبيات تند معمر قذافي عليه آمريكا و كشورهاي غربي در صدر رسانه هاي غربي قرار دارد، اما تاريخچه روابط خارجي ليبي، بويژه پس از حادثه لاكربي حاكي ازگشودن منابع اقتصادي اين كشور به روي غرب با محوريت آمريكا است.
روابط اين كشور شمال آفريقا با آمريكا در ادوار مختلف داراي فراز و نشيب بوده، اما رويدادهايي مانند لاكربي نيز نشان داد كه قذافي در هيچ دوره اي حاضر به پاره كردن ريسمان رابطه ليبي با آمريكا نبوده است.
روابط آمريكا و ليبي از 2003
----------------------------------------
روابط ليبي و آمريكا از سال 2003 هنگامي رو به بهبود گذاشت كه طرابلس با محاكمه دو تن از شهروندان خود به اتهام دست داشتن در انفجار هواپيماي آمريكايي و كشته شدن 280نفر از سرنشينان آن،موافقت كرد. ليبي همچنين موافقت خود را با پرداخت غرامت به خانواده قربانيان اين حادثه اعلام كرد و قذافي در همان سال از كنار گذاشتن برنامه اتمي خبر داد.
به اين ترتيب سايه قطع روابط از دو طرف محو شد و دفتر حافظ منافع آمريكا در هشتم فوريه 2004 در طرابلس گشايش يافت و در سپتامبر 2004 نيز آمريكا تحريم اقتصادي ليبي را پايان داده و به شركت هاي نفتي اجازه داد به اين كشور بازگشته و دربخش نفت آن سرمايه گذاري كنند.
در آن زمان معمر قذافي گفت كه ما به دوستي آمريكا نياز داريم و آمريكا نيز براي ورود به بازارهاي ليبي به دوستي ما نيازمند است.
با توجه به منابع غني نفت ليبي، آمريكا سرمايه گذاري هاي كلاني را در بخش هاي نفتي اين كشور كرد و درپي اين رويكرد بود كه ليبي به يكي از نقاط مهم جذب سرمايه گذاري بين المللي از جمله آمريكا در شمال آفريقا تبديل شد.
قذافي در آن زمان ابراز اميدواري كرد كه عادي سازي روابط با آمريكا بر بخش اقتصادي به ويژه صنايع نفتي، نقش مثبتي داشته وسرمايه گذاري شركت هاي نفتي به افزايش ظرفيت توليد نفت ليبي كمك كند.
اقتصاد تك پايه ليبي به ميزان زيادي بر بخش نفت و گاز وابسته است
همكاريهاي نفتي ليبي و غرب
---------------------------------------
** ليبي و آمريكا
روابط اقتصادي و سياسي ليبي و آمريكا يكي از مهمترين جنبه هاي سياست خارجي هر دو كشور را تشكيل داده است. نگاهي به وضعيت اين روابط در سالهاي گذشته اين موضوع را شفاف تر مي سازد:
- روزنامه البيان چاپ امارات متحده عربي 20 مي 2006:
شكري غانم نخست وزير سابق ليبي گفت كه عادي سازي روابط آمريكا و ليبي امكان دستابي ليبي به عنوان يكي از اعضاي اوپك را به تجهيزات مورد نياز براي تقويت ظرفيت توليد نفت فراهم مي كند.
وي با بيان اينكه بخش نفت ليبي براي تامين نيازهاي خود به 30 ميليارد دلار سرمايه گذاري نياز دارد افزود: پايان تحريم ليبي به شركتهاي آمريكايي اجازه مي دهد تجهيزات جديد و پيشرفته مورد نياز بخش نفت را به اين كشور منتقل كنند و به اين ترتيب بار ديگر فعاليت و پويايي را به اين بخش مهم اقتصاد ليبي كه سالها با ضعف سرمايه گذاري همراه بود، بازگردانند.
- كنگره آمريكا در سال 2004 در تصويب بودجه سال 2004 بر افزايش سرمايه گذاري شركت هاي نفتي آمريكا در ليبي و تقويت برنامه هاي سياست خارجي دراين بخش از آفريقا تاكيد و با بخشودگي وام بانك صادرات و واردات آمريكا به ليبي موافقت كرد.
اين در حالي بود كه شركت هاي نفت غربي از جمله شركتهاي اتريشي و فرانسوي و نيز روسيه در صدد تلاش براي سرمايه گذاري در بخش نفت ليبي و ساير بخش هاي اقتصادي آن برآمدند به ويژه اينكه ليبي موقعيت راهبردي داشته و در آفريقا نيز از جايگاه خوبي برخوردار بود.
ليبي در آن زمان اعلام كرد كه مي كوشد در سال 2007 ظرفيت توليد خود را از يك ميليون و 700هزار بشكه به دو ميليون بشكه در روز افزايش دهد و اين رقم را در سال 2010 به سه ميليون بشكه در روز برساند.
در اين ميان عزم ليبي بر تقويت صنايع نفتي موجب داغ شدن رقابت شركتهاي نفيت براي سرمايه گذاري در اين كشور شد.
مسوولان ليبي همچنين اعلام كردند: افزايش ميانگين استخراج نفت از ميادين نفتي ، بهترين فرصت براي شركت هاي بين المللي را فراهم مي كند كه در بخش انرژي و توليد نفت ليبي حضور فعال تري داشته باشند.
گره خوردن منافع آمريكا و ليبي از نگاه تحليلگران عرب دور نماند تا آنجا كه اين موضوع درسالهاي گذشته و پيش از شروع تحولات ليبي نيز رسانه اي شده بود.
درسال 2010 الشرق الاوسط روابط آمريكا و ليبي را به ' ازدواج اجباري' تشبيه كرد و نوشت: با وجود از سرگيري روابط آمريكا و ليبي، اين ارتباط را چيزي جز ازدواج اجباري نمي توان دانست زيرا هر دو طرف در برخورد با هم محتاط هستند. به هر حال در اين ارتباط براي هر يك از طرفين، منافعي نهفته است به اين معني كه منافع ليبي از برقراري ارتباط با آمريكا در حفظ قدرت نظام حاكم و چه بسا موروثي كردن آن نمود مي يابد و در مقابل نيز آمريكا با يك تير چند نشان مي زند:
1- حمله به عراق را اينگونه توجيه مي كند كه ليبي داوطلبانه سلاح كشتار جمعي را كنار گذاشت.
2- به خانواده قربانيان آمريكايي و شركت هواپيمايي پان امريكن غرامت داده مي شود.
3- اطلاعات ارزشمندي در خصوص تجارت مواد اتمي و منابع آن از شوروي سابق و پاكستان به دست مي آورد.
4- شركتهاي نفتي آمريكا به ليبي بازگشته و قراردادهاي طولاني مدت با امتيازهاي مهم و بي سابقه اي منعقد مي كنند.
5- سياست ليبي را زير نظر گرفته و آن را در خدمت منافع خود سوق مي دهد.
6- از ليبي و نهادهاي امنتي و منابع نفتي آن در مبارزه با رويكرد اسلامي در غرب جهان عرب و مصر، سودان، چاد و كشورهاي آفريقايي بهره مي برد.
7- با ايجاد مشكلاتي براي برخي رهبران عرب در عربستان، كويت، لبنان،مغرب و الجزاير و ... از نظام حاكم ليبي براي ايجاد چند دستگي در جهان عرب استفاده مي كند.
8- درآمدهاي ليبي را در سياست خارجه آن و مسائلي نظير دعوت به ايجاد اتحاديه آفريقا يا ايالت متحده آفريقا و ارتش يك ميليوني آفريقا به كار مي گيرد و ليبي پرداخت حقوق و هزينه هاي آنان را متقبل مي شود.
** شراكت راهبردي ليبي و فرانسه
- الحيات: 23اكتبر 2010:
ليبي و فرانسه سند همكاري راهبردي به ويژه در زمينه اقتصاد و انرژي و نيز همكاري اتمي امضا كردند.
اين درحالي است كه فرانسه و ليبي در سال 2007 توافقنامه همكاري در زمينه انرژي اتمي غير نظامي امضا كردند. كه براساس اين توافق پاريس و طرابلس روابط اقتصادي و تجاري خود را در زمينه نفت و انرژي هاي تجديد پذير تقويت كردند.
علاوه براين، طرابلس پس از آن توافقنامه هاي ديگري نيز در اين زمينه با اوكراين روسيه و كانادا امضا كرد.
با وجود اين قراردادها، آمريكا همواره بيشترين حضور را در بخش سرمايه گذاري نفتي و ساير بخش هاي اقتصادي ليبي داشته است.
به گفته 'محمد الشكري' معاون رئيس بانك مركزي ليبي از سرگيري روابط با آمريكا تاثير مثبتي بر شهروندان و اقتصاد ليبي داشته و موجب ورود شركتها و بانكهاي آمريكايي به اين كشورمي شود.
به گفته 'طيب الصافي' وزير اقتصاد ليبي نيز ، شركت هاي هواپيمايي ليبي پس از عادي سازي روابط با آمريكا از فناوري آن در اين زمينه استفاده مي كنند و خلبانها نيز از دوره هاي آموزش فناوري و علمي آمريكا بهره مي برند.
سرمايه گذاري هاي آلمان درليبي
-------------------------------------
برخي گزارشگران با طرح اين موضوع كه ليبي كشور ثروتمند و بزرگي نيست و فقط شش ميليون مصرف كننده دارد، اين سوال را مطرح مي كنند كه چه چيزي آلمان را به سرمايه گذاري در ليبي جذب كرده است:
برخي گزارش هاي اقتصا دي، پاسخ اين سوال را اينگونه مي دهد: آلمان نخستين كشوري نيست كه درهاي اقتصاد ليبي را زده است و آخرين كشور نيز نخواهد بود، اما شركتهاي آلماني فقط در بخش نفت ليبي فعاليت ندارند، بلكه سرمايه گذاري هاي آنان بخش هاي تجارت و صنايع و خدمات و غيره را نيز شامل مي شود.
ليبي به عنوان دروازه قاره آفريقا مطرح است و اين امر سبب شده تا دنياي غرب براي ورود به قاره سياه ابتدا از اين گذرگاه سياسي و اقتصادي عبور كند.
تحولات ليبي ؛ ضررهاي نفتي غرب و حفظ منافع اولويت اول و آخر آمريكا
-------------------------------------------------------------------------------
اعتراضهاي مردمي در ليبي، ميلياردها دلار سرمايه گذاري شركت هاي نفتي آمريكا را در معرض خطر قرار داد.به گونه اي كه اكثر كشورهاي غربي بويژه آمريكا در پي حفظ منافع خود دراين كشور دست به اقدامات ويژه اي زدند.
اگرچه بخش اعظم تبادل تجاري آمريكا با ليبي دربخش نفت متمركز شده اما ليبي درچند سال اخير سعي كرد اين روابط در سطوح مختلف سياسي و اقتصادي فراگير شود و از همين رو خواستار ورود آمريكا به بخش هاي نفت و گاز، مسكن و زير ساختهاي اقتصادي ديگر اين كشور فرا خواند.
اين درحالي است كه توجه آمريكا بر بخش هاي اقتصادي و تجاري در شمال آفريقا متمركز شد تا ازاين طريق هدف مورد نظر خود يعني تضمين ادامه تامين نفت مورد نياز خود را تحقق بخشد. اين امرسبب تحرك گسترده بنگاههاي اقتصادي نفتي آمريكا در زمان جرج بوش در بخشهاي نفتي ليبي شد.
توني بلر نخست وزير وقت انگليس كه نقش مهمي در حضور اقتصادي آمريكا در ليبي داشت، دولت متبوع خود را نيز از منابع سرشار نفتي ليبي بهره مند ساخت. كه ازجمله آنها مي توان به قراردادهاي مهم اقتصادي، تجاري و تسليحاتي ميان اين دو كشور اشاره كرد.
روابط آمريكا با نظام قدافي تا آنجا پيش رفت كه درسالهاي اخير اين كشور براي حفظ ثبات در ليبي در تلاش بود تا با استفاده از نهادهاي مختلف غير رسمي و تببليغاتي خود شانس سيف الاسلام فرزند قذافي را براي به دست گرفتن قدرت در ليبي پس از پدرش افزايش دهد.