«آيا معمر قذافي به دنبال يك راه خروج ميگردد؟ همزمان كه نيروهاي وفادار به رهبر ليبي در حال مقابله و مبارزه براي بازپسگيري مواضع گرفته شده توسط مخالفان حكومت هستند، اعلام خبر مذاكره رهبر ليبي و مخالفان سلسلهاي از واكنشها را برانگيخته است.»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روزنامه لوموند در گزارشي درباره گمانه زنيها درباره تصميمهاي آتي رهبر ليبي مينويسد:
« شبكه الجزيره عصر دوشنبه گزارش داد كه رهبر ليبي از مخالفان خواسته است كه در كنگره سراسري مردمي (پارلمان ليبي) حضور پيدا كنند بدين منظور كه وي بتواند با تضمينهايي كنارهگيري كند. اعلام اين خبر به سرعت از سوي دولت ليبي تكذيب شد. از طرف ديگر مخالفان با تاييد اين كه ميانجيگراني از سوي طرابلس پيشنهاد آغاز مذاكره بين طرفهاي درگير را دادهاند، با هر گونه مذاكره مخالفت كرده و به قذافي 72 ساعت وقت دادهاند كه از قدرت كنار برود.
حسني عبيدي، مدير مركز پژوهش و مطالعات كشورهاي عرب و حوزه مديترانه در ژنو، فرضيه مذاكره قذافي بر سر كناره گيرياش را معتبر ارزيابي ميكند.
وي عقيده دارد: قذافي به آيندهاش حساس است و لزوما انساني نيست كه تا آخرين قطره خون بجنگد. وي واقعگرا و عملگراست. به عقيده وي حملات متقابل نيروهاي حكومت ليبي ابزاري براي تحت تاثير قرار دادن اين مذاكرات است و نشان ميدهد كه قذافي ظرفيت آسيب پذيري را دارد، چرا كه دامنه عملكرد رهبر ليبي از اين به بعد به طرز قابل ملاحظهاي كاهش يافته است. بدين سبب كه او ديگر تسلطي بر خاك ليبي ندارد. همچنين اختلافات و انشعابها در بدنه ديپلماتيك ليبي و تحريمهاي شديد و تهديد جامعه بينالمللي به برخورد، به اين موضوع دامن ميزند.
مولي ترهوني، يك كارشناس سياسي مسائل ليبي در انگليس، در اين زمينه ميگويد: قذافي جنگ روابط را واگذار كرده است. شوراي ملي انتقالي كشور ليبي در داخل اين كشور نيز همچون خارج از آن به رسميت شناخته شده است. بر قدرت باقي ماندن، ديگر گزينهاي براي قذافي به حساب نميآيد. اين واقعيت، همزمان هم در ليبي و هم در جامعه بينالمللي شناخته شده است. اكنون همه چيز ديگر به تعيين زمان منتهي ميشود. تعيين زمان و مكان براي آن كه وي كنار برود.
اين سناريو البته در جامعه كارشناسان از اتفاق نظر برخوردار نيست.
منصف جزيري، كارشناس سياسي دانشگاه لوزان، در اين باره اظهار ميدارد: سرهنگ قذافي هيچگاه جز در مواردي كه فشارها بر وي بيش از حد ناخوشايند باشد، اقدام به مذاكره نميكند و بنابراين در حال حاضر ميزان فشارها هنوز به نگراني و ناخوشايندي وي منجر نشده است.
به عقيده وي، قذافي، جاد الله عزوز الطلحي، نماينده سابق ليبي در سازمان ملل را مسئول مذاكره با مخالفان كرده است تا راهي براي خروج از اين بحران سياسي پيدا كند. او ميتواند تغيير شكل حكومت را در حالي كه به مخالفان نيز اجازه ورود به حكومت ميدهد، بپذيرد بدون آنكه خود مورد حمله قرار گيرد. اين كار به قذافي اجازه ميدهد كه كنار بكشد در حالي كه ضروريات زندگياش يعني حيات خود و خانوادهاش و همين طور منافعش را حفظ كند.
لويي مارتينز، تحليلگر سياسي مركز پژوهشها و مطالعات بينالمللي در فرانسه، در تحليل خود اين مذاكرات را يك گزينه تاكتيكي براي معمر قذافي تلقي ميكند. وي بيان ميدارد: هدف قذافي از اين پيشنهاد پيدا كردن راه خروج از بحران نيست، بلكه هدف وي اين است كه هم به داخل و هم به خارج ليبي نشان دهد كه مخالفانش با رد هر گونه مذاكره، افراد سازش ناپذيري هستند كه هيچ راهحلي جز بقا و ماندگاري را براي وي باقي نگذاشتهاند.
اين كارشناس سياسي، تغيير ناگهاني حكومت ليبي در راهبرد ارتباطياش در روزهاي اخير را تا حدي موفق ارزيابي ميكند. وي اظهار ميدارد: قذافي به خوبي فهميده است كه اگر خود را به عنوان يك قرباني و نه به عنوان يك مهاجم و اين كه همزمان خود را يك مصالحهجو در مذاكرات نشان دهد، چه نفعي برايش دارد.
لويي مارتينز عقيده دارد كه رهبر ليبي با تجزيه اين كشور چندان مخالف نيست. وي ميگويد: ليبي كاملا واجد شرايط تجزيه است چون كه منابع نفتي آن در هر دو سوي ليبي به طور يكسان پراكنده هستند و كسب در آمد را براي هر دو طرف مخالف و موافق امكان پذير ميسازند.
لويي مارتينز در عين حال بيان ميكند كه تجزيه ليبي يك سناريوي فاجعه بار براي مخالفان است، چرا كه در اين صورت در اثر اشتباه آنها است كه كشور ليبي دو پاره شده است. آنها يك ليبي واحد را ميخواهند و بدين منظور بايد موفق به فتح طرابلس شوند.
اما منصف جزيري خاطر نشان ميسازد: در نقشه نظامي، مخالفان از نظر برخورداري از تجهيزات و نيرو، وضعيت دشواري دارند. آنها با مشكلات زيادي در پيشروي و نگه داشتن مواضع خود روبرو هستند.
وي عقيده دارد كه زمان، با توجه به خطر تضعيف روحيه مبارزان و اوضاع آب و هوايي، به نفع مخالفان پيش نميرود و به همين دليل است كه آنها هر چه سريعتر ميخواهند به هدف خود دست پيدا كنند.
لويي مارتينز در ادامه اينگونه اظهار ميدارد كه معمر قذافي در جنگ روابط فهميده است كه بايد اعمال زورش را توجيه كند. به همين دليل وي درباره حملات متقابل نيروهاي وفادارش ميخواهد اين تصور را ايجاد كند كه وي تنها قصد نبرد با دشمنانش و نه با مردم ليبي را دارد. اما اگر مخالفان از خطوط قرمز عبور كنند، ممكن است قذافي به ثروتهاي مردم مثل پالايشگاهها و جايگاههاي نفتي حمله كند.
به عقيده مارتينز، شوراي ملي انتقالي ليبي اكنون به خوبي اين پيام را فهميده است و فعلا ديگر صحبتي از فتح طرابلس به ميان نميآورد و بيشتر رويكردي دفاعي اتخاذ كرده است.
منصف جزيري معتقد است كه رهبر ليبي اكنون ميتواند روي چند دستگيها در مخالفان مانور بدهد، چون كه شوراي ملي ليبي در نقشه نظامي به دو دسته كساني كه ميخواهند طرابلس را فتح كنند و گروهي كه محتاطتر بوده و خواهان تعديل تنشها هستند، تقسيم شده است.
اين دو دستگي در نقشه سياسي نيز بين سازش ناپذيرها و حاميان مذاكره كه اغلب اعضاي شوراي ملي انتقالي از اين دستهاند، وجود دارد.
از ديد منصف جزيري، حاميان مذاكره ممكن است كه به طور غير رسمي و پنهاني تقاضاي مذاكره را ارائه كنند. واضح است كه مخالفان در ليبي در حال مبارزه با حكومتي هستند كه ثروت، نفت و اسلحه را در اختيار خود دارد.
لويي مارتينز اين گونه اظهار نظر ميكند: قذافي هميشه فكر ميكرد كه جهان غرب رياكار است. او همچنين كمتر توجهي به پيشنهادها و محكوميتهاي آنها ميكند و هيچ عكس العملي جز تحقير را در اين باره صورت نميدهد.
منصف جزيري اين گونه توضيح ميدهد كه با وجود اين، وزنه جامعه بينالملل در دراز مدت حس خواهد شد.
وي اظهار ميدارد كه سياست تحريمها از قبل اثر خود را بر روي حكومت ليبي گذاشته است و تاثير آن در ميان مدت اين است كه قذافي تصميم به مذاكره گرفته است.
اما مارتينز ميگويد كه اگر جامعه بينالملل، مستقيم يا غير مستقيم، در كنار مخالفان در مبارزه سهيم باشد، رهبر ليبي شايد وادار به كنارهگيري شود.
از ديد حسني عبيدي اما چالش جامعه بينالملل، وادار كردن بعضي از اطرافيان رهبر ليبي به سرنگون كردن وي است، چون كه فرزندان قذافي جوان هستند و طعم زندگي مرفه را در غرب چشيدهاند و نميخواهند كه در كنار پدرشان بميرند.
وي اين گونه ارزيابي ميكند كه حتي وقوع يك كودتاي خانوادگي عليه قذافي چندان غير محتمل نيست. پسران قذافي ميبايست منافع زيادي را حفظ كنند، بويژه اگر مذاكرات به آنها اجازه دهد كه از تعقيبهاي بينالمللي دوري كنند.
به عقيده عبيدي، يك كودتاي داخلي يك فرضيه ايدهآل براي غربيها است و آمريكاييها آماده نشان دادن در خروجي به قذافي هستند.
از طرف ديگر اما زمان به نفع مخالفان پيش نميرود و ممكن است جامعه بينالملل مجبور به تجديدنظر در موضع خود گردد.
منصف جزيري اين گونه توضيح ميدهد: به نظر ميرسد ارزيابي جامعه بينالملل مطلبق با شدت فشارهاي وارده به رهبر ليبي در حال تحول است. اشتباهاتي كه قذافي ممكن است در نقشه نظامي مرتكب شود ميتواند عليه خودش بر گردد. برعكس چنانچه مخالفان از نفس بيافتند و شوراي ملي ليبي مواضع پايدار و روشني نداشته باشد، ممكن است جامعه بينالملل از كمكها و حمايتهاي خود بكاهد.
وي در اين باره به اين موضوع اشاره ميكند كه پنتاگون تاكنون نسبت به فراهم شدن موقعيت براي دخالت نظامي در ليبي يا برقراري منطقه پرواز ممنوع ترديد داشته و مواضع چين و روسيه نيز همواره بر عدم پذيرش اين گزينهها استوار بوده است.
منصف جزيري اضافه ميكند: ترديدهاي غربيها درباره استقرار منطقه پرواز ممنوع يا حمايت نظامي از مخالفان، به نفع قذافي است تا در نهايت شوراي ملي انتقالي راه حل مذاكره را بپذيرد.
لويي مارتينز تحليل ميكند كه اگر تا آخر ماه مارس حكومت ليبي سرنگون نشود و شوراي ملي انتقالي ليبي در يافتن راهحل دچار اختلاف شود، مخالفان ميفهمند كه جامعه بينالملل به عنوان تكيه گاه آنان با محدوديت مواجه است و آنها بايد روي خودشان حساب كنند. اين اتفاق ممكن است يا به قيمت قرباني شدن جانهاي بسياري تمام شود و يا ممكن است به اجبار به مذاكره از سوي بعضي از اعضاي مخالفان منتهي شود.»