با آنكه محمد البرادعي به عنوان يكي از چهرههاي سرشناس در عرصه سياست مصر محسوب ميشود به نظر ميرسد كه نبود نزديكي كافي بين وي و مردم كشورش ، يكي از علتهاي اصلي شكست اين كانديداي مطرح و با تجربه در عرصهي سياست در مصر باشد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مجلهي آلماني اشپيگل در مطلبي تحت عنوان "محمد البرادعي، كانديدايي مردد و بدون پايگاه " آورده است:
« در شرايطي كه حسني مبارك، رئيس جمهور سابق مصر به قدرت تكيه زده بود ومردم مصر روز به روز با حضور صدها هزار تني خود در خيابانها خواستار كنارهگيري وي از قدرت بودند، حضور محمد البرادعي، برنده جايزه صلح نوبل و رئيس سابق آژانس بينالمللي انرژي هستهاي و اظهاراتش به نظر ميرسد كه وي را به عنوان تنها گزينه مطرح در عرصه سياست مخالف دولت مطرح كرده باشد.
محمد البرادعي در سخنان 10 دقيقهاي خود در ميدان التحرير به عنوان نماينده جمعي مردم كشورش بار ديگر بر لزوم تحقق خواستههاي مخالفان دولت تاكيد كرد. اين لحظات در زندگي سياسي محمد البرادعي نقش ويژهاي دارد. بدون شك وي در عرصه بينالمللي نيز فردي شناخته شده و مطرح است و داراي ارتباطات خوب و قوي با همه جبهههاي حزب مخالف در كشورش نيز مي باشد.
وي هم چنين به موقع از مبارك، رئيس جمهور سابق و مواضع وي فاصله گرفت و از آنها انتقاد كرد. گرچه وي پيشتر در يك برنامهي تلويزيوني از خواست خود براي كانديداتوري قطعي در انتخابات رياست جمهوري سخن گفته بود، اما به نظر ميرسد كه نظر وي در اين ارتباط هنوز به حد بالايي از قطعيت نرسيده است. از اين رو وي در اين ارتباط تنها به گفتن برخي خواستههاي خود بسنده كرد، خواستههايي كه پيش شرط اصلي كانديداتوري وي محسوب ميشود.
وي پيشتر و حتي در دوران مبارك نيز گفته بود كه عليه هر گونه استبداد و ديكتاتوري كه به نظام مصر حكومت كند، به پا ميخيزد اما قبل از هر چيز قانون انتخابات در اين كشور بايد تغيير يابد.
به نظر ميرسد كه اظهارات وي درست باشد چرا كه قانون انتخابات در مصر دراكثر موارد راه را براي افرادي كه قصد به چالش كشيدن دولت را دارند، مسدود مي كند.
در شرايطي كه درگيري و شورش مصر را فرا گرفت، البرادعي اظهار داشت در صورتي كه مردم بخواهند درصدر جنبشهاي آزادي بخش اين كشور قرار خواهد گرفت اما در اين ارتباط كسي از وي درخواستي نكرد.
انقلاب مصر پيروز شد و البرادعي حضور خود را در عرصه سياست اين كشور تنها منوط به وجود سيستمي دموكراتيك در اين كشور دانست. وي به طور همزمان اظهار داشت تغييرات پيشنهادي در قانون اساسي شوراي نظامي، تنها بخشي ناچيز و جزئي از اصلاحاتي است كه وي خواستار آن است.
جاي تعجب نيست كه حزب مخالف درمورد شخص البرادعي دچار اختلاف و دودستگي است. گرچه البرادعي از سوي همه به عنوان فردي مهم و قابل قبول شناخته شده است اما بسياري معتقدند كه وي مدت زمان زيادي را با آسودگي در خارج از كشور سپري كرده است به گونه اي كه يك روزنامه مصري نيز در زمان ناآراميهاي اين كشور در مورد البرادعي نوشت: هر جوان كم سن و سال مصري كه در خيابانهاي اين كشور است نسبت به البرادعي حق بيشتري براي احراز پست رياست جمهوري دارد.
يكي از كارمندان سابق آژانس انرژي هستهاي نيز يادآور شد كه البرادعي حتي يك بار نيز در كنار كارمندان عادي ننشسته و با آن ها معاشرت نداشته است. اين به آن معناست كه براي برخي از كارمندان، متمايز بودن رئيس آژانس خوشايند نيست.
همه اين موارد حاكي از آن است كه شانس البرادعي براي احراز پست رياست جمهوري، البته در شرايطي كه وي عملا كانديداي اين پست شود كاهش يافته است.
عمرو موسي ، دبير كل اتحاديه عرب نيز گر چه داراي سابقهاي مشابه است اما مساله اين است كه حضور وي در مصر پر رنگتر و ريشه دارتر است.
عمروموسي و البرادعي هر دو داراي مشكلات مشابهي هستند. آنها از حمايت حزب و جنبش قوي برخوردار نيستند. گر چه البرادعي طي سالهاي گذشته از حمايت جنبشهايي برخوردار بوده كه با تلفن، ايميل و رسانه از وي حمايت كردهاند اما اين جنبشها به اندازهي قوي نيستند كه حضور حتمي وي را در عرصه قدرت تضمين كند.
براي البرادعي توجيه ملتي كه در كنار آنها نبوده امري دشوار است.»