خبر انلاین - باراک اوباما این روزها به بدترین سناریوی موجود فکر می کند: اگر سرهنگ نرود چه کنیم؟
این روزها همگان از باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده می خواهند که در خصوص لیبی تدبیری جدید بیندیشد. همگان از اوباما می خواهند که تنها به حرف زدن بسنده نکند و در لیبی وارد عمل شود. این درخواست ها هم از سوی افرادی مطرح می شود که بسیار جای تعجب دارد. آنه ماری که سابق بر این در وزارت امور خارجه ایالات متحده مسئولیت تبیین سیاست های کلان را بر عهده داشت در مقاله ای در نیویورک تایمز به سیاست های اوباما در قبال لیبی به شدت انتقاد کرد. این کارشناس مسائل سیاست خارجی امریکا در نسخه ای که برای ایالات متحده چید تاکید کرد که دولت باید با طرح اعلام منطقه ممنوع پرواز بر فراز لیبی موافقت کند. البته من گمان می کنم که دیگر فرصتی برای آمریکا برای این حرکت نمانده است .
نیروهای امنیتی وابسته به معمر قذافی پیشرفت های بسیاری داشته اند و به نظر می رسد که توانسته اند در برابر تردید خانه کرده در دل جهانیان دوباره قد علم کنند و بایستند. جامعه جهانی در برابر لیبی نوعی دودلی واضح و مبرهن از خود نشان داد و همین مساله منجر به قوت گرفتن نیروهای وابسته به قذافی شد. برخی ادعا می کنند که جامعه جهانی در دقیقه نود وارد کار خواهد شد و معترضان هم با وجود عدم کمک های خارجی می توانند قذافی را از کار برکنار کنند. البته هر دو این احتمال ها بسیار ضعیف است. ظرف چند ماه آتی بی شک تحلیل گران مسائل مختلف به بیان فرصت هایی می پردازند که از دست رفت. چند ماهی باید بگذرد تا طرفین به این باور برسند که آنچه ابتدا فرصت خوانده بودند در حقیقت اندک فرصتی هم نبوده است .
شاید حق با کسانی بود که پیش بینی کردند سخنان نه چندان قرص و محکوم رابرت گیتس وزیر دفاع و دیگر چهره های مخالف تحریم هوایی لیبی روزی مراتب تاسف همگان را برخواهد انگیخت. درست در روزهایی که معمر قذافی در حال سلاخی هم وطنان خود بود و جامعه جهانی هم برای اعلام منطقه ممنوع پرواز آمادگی کامل داشت چهره هایی مانند گیتس مخالفت خود را با این حرکت اعلام کردند و این مخالفت درست مانند آبی بود که بر آتش ریخته شود . گذشته ها گذشت و اکنون باراک اوباما باید استراتژی جدیدی را برای چند روز آینده تعریف کند: چگونگی برخورد با لیبی پس از گذار از این بحران ها. برخورد با کشوری که به خرابه بیشتر می ماند و رهبری منفور که دستانش به خون هموطنان رنگین است برکرسی قدرت در آن تکیه زده است. البته که نام این رهبر همچنان معمر قذافی است.
مشاوران باراک اوباما باید خود را برای نطقی تاریخی از سوی وی در چند روز آینده مهیا کنند. پیش از آنکه بر روی متن سخنرانی فکر کنند شاید بهترین راه تبیین استراتژی جدید است . اوباما باید برای تعریف این سیاست جدید دغدغه هایی را که در زیر به آن اشاره می کنیم مد نظر داشته باشد:
1. بحران انسانی تاثیر گرفته از اقتصاد نابسامان لیبی به همراه بحث مهاجران و البته پناهندگان به سمت قاره سبز:در شرایطی که معمر قذافی دولت را ترک می کرد مقابله با این مساله برای ایالات متحده بسیار آسان تر می شد. البته سناریو محتمل تر این است که معمر قذافی از این مساله کمال استفاده را بکند و قدرت از دست رفته خود را در منطقه احیا کند. این احتمال وجود دارد که باز هم حادثه یوگسلاوی دهه نود این بار در لیبی 2011 تکرار شود.
2. تقلای قذافی برای دسترسی مجدد به تسلیحات کشتار جمعی : معمر قذافی بی شک به این باور خواهد رسید که تمامی قراردادهای قبلی با اروپا و امریکا ورق پاره هایی بیش نبودند. او در این روزها بارها این سوال را از خود پرسیده است که اگر تسلیحات کشتار جمعی هم داشتم باز با من اینگونه برخورد می شد؟ اگر قذافی بماند این سوال نه تنها او را در راستای دستیابی مجدد به تسلیحات قرار خواهد داد بلکه بهانه ای در اختیار دیگر قدرت های منطقه ای برای دستیابی به تسلیحات هم خواهد بود.
3. گرایش به رادیکالیسم در میان معترضان: شرق لیبی در حقیقت قلب اعتراض ها به حکومت قذافی بود. از همین نقطه بود که بسیاری از اعضای القاعده برخواسته و به عراق سفر کردند. یک حقیقت تلخ وجود دارد و آن هم این است که آنها که از سلاخی قذافی جان سالم به در می برند دشمنان قسم خورده امریکا و غرب هستند. دود این جنگ که کنار برود ما در لیبی دو دشمن داریم: معمر قذافی و معترضان که قرار است جامه شبه نظامیان رادیکال را بر تن کنند.
4. پایانی تلخ در انتظار جریان دموکراسی خواهی در منطقه: از زمان جنگ ویتنام تا کنون همگان تلاش کردند بحث تسلسل یا همان واگیردار بودن خیزش های عمومی از کشوری به کشوری دیگر و از منطقه ای به منطقه ای دیگر را زیر سوال ببرند. اکنون در حالی که این خیزش های عمومی از تونس آغاز و تا عمان هم رسیده است باید اعتراف کرد که این دومینو به راه افتاده و قابل اغماض هم نیست. اگر جامعه جهانی گوشه ای ایستاده و تنها بازگشت قذافی را به نظاره بنشیند هرگز نخواهیم توانست خیزش های عمومی و جریان های دموکراسی خواهی در منطقه را کنترل کنیم.
5. آغاز ابهام در کارآمدی سیاست هایی که در قبال لیبی عملی شد:تاکنون دولت باراک اوباما برای مهار بحران در لیبی سیاست واحدی اتخاذ نکرده است . بارها دولتمردان ابراز امیدواری کرده اند که قذافی به خودی خود کرسی قدرت را واگذار کرده و برود بدون انکه نیازی به تقلای واشنگتن باشد. سیاست هویج و چماق در قبال لیبی هم بسیار به کار برده شد. به عنوان نمونه امریکایی ها اعلام کردند که در شرایطی که قذافی قدرت را واگذار کند مورد تعقیب قضایی قرار نخواهد گرفت. اموال قذافی و خانواده اش مصادره شد تا اهرمی برای فشار بر دیکتاتور باشد اما ظاهرا این مساله هم از اهمیت چندانی نزد وی برخوردار نبود. در شرایطی که قذافی کرسی قدرت را همنان در دست داشته باشد، باراک اوباما باید به سیاستی واحد روی آورد: تقلا برای تغییر رژیم؟ بازسازی رابطه ؟ در شرایطی که تغییر حاکمیت در راس انتخاب های آقای اوباما قرار گیرد باید به فکر ابزارهای غیرنظامی برای مهار آن باشد. اگر به دنبال بازسازی رابطه هم باشد باید از بسیاری از خطوط قرمزی که تاکنون برای خود تعیین کرده عبور کند.