خبرگزاري فارس: بيانات مقام معظم رهبري در خطبه نماز جمعه تهران مثل بمب در رسانهها پيچيد. دولت مبارك كارشناسان زيادي را به كمك گرفته بود تا از تأثيرات اين سخنان بكاهد، ولي ناخواسته تمام مردم مصر در جريان سخنان ايشان قرار گرفتند.
به گزارش خبرگزاري فارس، نرگس قديريان همسر رئيس دفتر حافظ منافع ايران در قاهره، خاطرات خود را از آغاز انقلاب مردم اين كشور تا پيروزي مردم و كنار رفتن حسني مبارك ديكتاتور مصر نگاشته كه بخش پنجم آن از نظر خوانندگان ميگذرد.
* آغاز تيراندازي بهسوي تحصنكنندگان ميدان تحرير و سيل مردم براي كمك به آنها
بعد از شكست توطئه ترساندن مردم براي خالي كردن صحنه از آنان، بلافاصله كاخ سفيد واكنش نشان داد و گفت كه انتقال قدرت همين الآن بايد صورت گيرد اما دوباره اعلام كرد كه انتقال قدرت فردا انجام ميشود. تلويزيون اعلام ميكرد كه تا آن ساعت يك نفر كشته و 600 نفر زخمي شدهاند. ساعت دقيقاً 9 و ده دقيقه بود كه شبكه الجزيره اعلام كرد كه تيراندازي از طرف ميدان مصطفي محمود كه نزديك ميدان تحرير بود و طرفداران مبارك در آن بوده و به طرف مردم سنگ پراني ميكردند، آغاز شد.
شبكههاي تلويزيوني اعلام كردند كه بهخلاف تبليغات شبكههاي مصري براي فرار مردم از ميدان، سيل مخالفان مبارك از قسمتهاي مختلف شهر به آنسو در حركت بوده و به كمك مردم ميشتابند. ساعت 9 و چهل دقيقه تلويزيونها گزارش دادند كه تيراندازيهاي شديدي از طرف ميدان مصطفي محمود به سمت ميدان تحرير در جريان است. تلويزيون زخميها را نشان ميداد. آمار زخميهاي آن روز در عرض چند ساعت به هزار نفر رسيده بود. بسياري از آنها از ناحيه سر مورد هدف قرار گرفته بودند.
* محاصره ميدان تحرير و كمكهاي مردمي از تونل مترو به تحصنكنندگان
تعداد شهدا هنوز معلوم نبود. فاجعه بزرگي در حال وقوع بود و من و دختر نوجوانم خشمگين از اين جنايت عظيم به علت محدوديتهاي ديپلماتيك تنها ميتوانستيم نظارهگر اين وقايع باشيم. مردم در ميدان از صبح در محاصره بودند و اجازه داده نميشد هيچ آب، غذا و دارويي به آنها برسد. زنان در آن بحبوحه درگيري، از خيابانهاي اطراف ميدان و همچنين از طريق تونل مترو، آب و غذا و دارو براي محاصره شدگان ميآورند و آنها را پناه ميدهند و زينبگونه امدادرساني ميكنند. من و دخترم آرزو داشتيم كه ايكاش ما هم همگام با خواهرانمان ميتوانستيم به ياري برادران مسلمانمان بشتابيم، اما افسوس كه نميتوانستيم.
* خواب با حالت آمادهباش براي مقابله با اتفاقات غيرمنتظره
جلوههايي از ايثار و شكوه شكل گرفته بود. شجاعت و صلابت خواهران مصريام، من را به ياد قدرت ايمان و شجاعت زنان ايراني در انقلاب و جنگ ميانداخت. آنشب تا ديروقت پيگير اخبار بودم و شب با دخترم به حال آمادهباش استراحت كرديم كه اگر اتفاقي پيش آمد، حاضر باشيم.
پنجشنبه 14بهمن، صبح زود تلويزيون را روشن كردم. درگيريها ادامه داشت. زخميها و شهدا با تير مستقيم هدف قرار گرفته بودند. آمريكاييها آخرين هشدارها را به اتباع خود ميدادند كه مصر را ترك كنند. معلوم بود كه اوضاع به نفع آنان نيست. مجريهاي تلويزيون مصر بسيار كلافه بودند. تلويزيون نشان ميداد كه مردم هنوز مقاومت ميكنند. ساعت 10 صبح جمعيت زيادي در ميدان ضد مبارك شعار ميدادند. بعدازظهر بود كه همسرم تماس گرفت و گفت آماده شويم تا به سفارت برويم زيرا كارهاي او زياد است و نميتواند به خانه بيايد و در آن وضعيت هم به صلاح نيست ما تنها باشيم و گفت كه خودش براي بردن ما ميآيد. او ميخواست در آن اوضاع آشفته در خيابان همراه ما باشد.
* حمله به انقلابيون با هليكوپتر و تيراندازي به آنها
حكومت نظامي ساعت 3 بود و تا ساعت پنج و نيم هنوز همسرم موفق نشده بود كه خود را براي بردن ما برساند. مردم زيادي در خيابانها مانده بودند و عملاً حكومت نظامي با ترافيك ناشي از حضور تانكهاي نظامي در خيابانها ناديده گرفته ميشد. ساعت حدود 6 غروب بود كه همسرم همراه يكي از همكارانش رسيد تا با هم به سفارت برگرديم. چمدان آمادهمان را پشت ماشين گذاشتيم و به سرعت حركت كرديم. خيابانها مملو از تانكها و ماشينهاي ارتش بود و چون حكومت نظامي آغاز شده بود، همه ماشينهاي عبوري را قدم به قدم بازرسي ميكردند. فضاي رعب و وحشت حاكم بود و بعد از كشتارهاي روز و شب گذشته شرايط خاصي بر قاهره حكومت ميكرد.
خيابانهاي اصلي چون به كاخ مبارك نزديك ميشد، مسدود بود و دورتادور كاخ او با سيم خاردار و تانكهاي ارتش محاصره شده بود تا مبادا مردم به آن حمله كنند. ما از خيابانهاي فرعي حركت ميكرديم. در آن شرايط كسي به پلاك سياسي ماشين توجهي نداشت و بارها و بعضاً با خشونت بازرسي شديم و محتويات چمدانمان زير و رو ميشد. به خيابان سفارت كه رسيديم بچههاي كميته محل، سلام بلندبالايي به ما كردند. از توجه همسرم و گرفتن پستهها خيلي خوشحال شده بودند. اتاقك نگهباني چوبي سفارت را ديدم كه به كمكشان آمده بود تا خيابان را براي غريبهها مسدود كنند. همچنان از نگهبانان سفارت خبري نبود. آن شب در سفارت مانديم. ساعت نزديك 12 شب بود كه همراه با صداي هليكوپترها و تيراندازيهاي پراكنده، پاي تلويزيون به خواب رفتم؛ در حالي كه چراغ اتاق همسرم همچنان روشن بود.
* بيانات مقام معظم رهبري و تأثيرات مهم آن در عرصه داخلي مصر
جمعه پانزدهم بهمن روزي بود كه مقام معظم رهبري (مدظله العالي) نماز جمعه را اقامه ميكردند. ميدانستيم حتماً درباره حوادث مصر و تونس بياناتي خواهند داشت. رهنمودهايي كه براي جهان اسلام راهگشا خواهد بود و استراتژي حركت آنان را در اين راه تعيين خواهد كرد. سخنان ايشان درباره وجود جوهره اسلامي در اين حركتها كه همانند انقلاب اسلامي ايران مبتني بر دلهاي مملو از ايمان و ناشي از اراده آهنين اسلامي است، نشان داد ايشان چگونه قله اين حركتها را نشان ميدهند و راه سعادت ملتها را ترسيم ميكنند.
اين سخنان مثل بمب در رسانهها پيچيد و تأثيرات مهم خود را در صحنه داخلي مصر بر جاي گذاشت.
* اقدام مبارك براي مقابله با رهنمودهاي مقام معظم رهبري
تلويزيون دولتي مبارك نيز در تمامي بخشهاي خبري قسمتهايي از آن را به عنوان دخالت در امور داخلي مصر با حرارت پخش ميكرد و چون خطبه به زبان عربي بود، سخن ايشان بدون ترجمه و واسطه به مردم مصر رسيد. دولت مبارك كارشناسان زيادي را به كمك گرفته بود تا از تأثيرات عظيم اين سخنان بكاهد، كاري كه ناخواسته باعث شد تمام مردم مصر در جريان سخنان ايشان قرار گيرند.
روزهاي بعد هم مملو بود از قهرمانيهاي مردم و عقبنشينيهاي آهسته و گام به گام مبارك كه مردم را خشمگينتر ميكرد و آنان را در راهي كه انتخاب كرده بودند، استوارتر ميساخت. من و دخترم هم گاهي در سفارت و گاه در اقامتگاه بوديم و از طريق تلويزيون تحولات را بررسي ميكرديم. اما همسرم و همه ديپلماتها به شدت فعال بودند تا اينكه اواخر شب پنجشنبه 21 بهمن اعلام شد كه مبارك ميخواهد صحبت كند و همه منابع اذعان ميكردند كه او كنارهگيرياش را اعلام خواهد كرد. همه منتظر بوديم. مبارك پشت تريبون رفت و همان حرفهاي تكراري را اعلام كرد. فرياد خشم مردم در ميدان تحرير به آسمان ميرسيد و صبر همه لبريز شده بود. اما مبارك اصلاً قصد كنارهگيري نداشت.