خبرگزاري فارس: يك انديشكده آمريكايي در مقالهاي پيرامون جنگ ليبي تأكيد كرد كه اين جنگ، جنگي بدون تدبير و سياست بوده و اهداف آن همچنان مبهم و نامشخص است.
به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي و جنگ نرم خبرگزاري فارس، "بنجامين فريدمن " محقق امور دفاع و امنيت ملي انديشكده "كاتو " آمريكا در مقالهاي به بررسي اهداف حمله نظامي كشورهاي غربي به ليبي پرداخته است.
فريدمن در مقاله خود مينويسد:
*آمار تلفات يك حكومت استبدادي سركوبگر از يك جنگ داخلي بلندمدت كمتر خواهد بود
اگر هدف اين مداخله نظامي براي حفاظت از غيرنظاميان باشد، مشخص نيست كه بايد از انقلابيون حمايت كرد يا به پيروزي قذافي سرعت داد. آمار تلفات و كشتههاي يك حكومت استبدادي سركوبگر از يك جنگ داخلي طولاني كمتر خواهد بود. حتي يك ناظر با ادراك معمولي نيز ميتواند بفهمد كه غربيها در حال موضعگيري و جانبداري در اين جنگ بوده و در پي برقراري صلح در ليبي نيستند.
*تاكتيك منطقه پرواز ممنوع تاثير ناچيزي داشته است
كشورهاي غربي به اين اتفاق نظر رسيدهاند كه تاكتيك منطقه پرواز ممنوع تاثير ناچيزي در نيل به اهدافشان خواهد داشت. با زمينگير كردن نيروي هوايي رژيم ليبي، انقلابيون احتمالا با كمبود مقتضيات و تشكيلاتي كه بتوانند مناطق تحت كنترل را اداره كنند روبهرو شده و "طرابلس " را به حال خود رها خواهند كرد. بيشترين خطري كه غيرنظاميان را تهديد ميكند، عمدتاً از سوي نيروهاي زميني خواهد بود. با اين حال اگر از حمله هوايي براي پشتيباني هوايي نزديك استفاده شود، موازنه قدرت به نفع انقلابيون كج خواهد شد. اگر حملات هوايي قادر به از بين بردن واحدهاي نظامي قذافي كه در حال حركت به شرق هستند باشد، اين حملات جان بسياري از غير نظامايان را حفظ خواهد كرد.
*چنانچه اهداف شفافسازي نشود مداخله نظامي با شكست مواجه ميشود
ابهام در اهداف سياسي اين مداخله نظامي ممكن است به خاطر حصول اتفاق آراء بين المللي باشد. احتمال ميرود برنامهها و تاكتيكها در كنفرانس سران جنگ در پاريس شفافسازي شوند. در غير اينصورت، رهبران ما محكوم به اقدام نظامي غلط و نادرست ميشوند. شايد اين مساله مهم نباشد چرا كه رژيم قذافي در نهايت تسليم خواهد شد. اما بدون اهدافي كه مطابق با تاكتيكهاي غرب باشند، مداخله نظامي در ليبي احتمالاً با شكست مواجه خواهد شد.
*آمريكا و اروپا بايد پاسخگوي سوالات زيادي باشند
بهعلاوه، با بهكارگيري قانون اختيارات جنگياي كه ديگر به صلاح نيست، مجلس آمريكا و پارلمانهاي اروپايي بايد تقاضاي پاسخگويي به سوالات گوناگوني در خصوص اهداف و سياستهاي جنگ با ليبي بكنند. سوالهايي نظير: هدف ما در ليبي چيست؟ اگر همپيمانان با اهداف مخالفت باشند،چه اتفاقي خواهد افتاد؟
آيا ما براي يك منطقه پرواز ممنوع و بمباران واحدهاي نظامياي كه به غيرنظاميان حمله ميكنند، برنامهريزي ميكنيم يا با پشتيباني هوايي نزديك و بمباران استراتژيك به انقلابيون كمك ميكنيم؟ آيا ما متصديان ويژهاي را براي كمك به هدفگيري حملات هوايي اعزام خواهيم كرد؟
اگر بتوانيم با توسل به زور يا تهديد، نيروهاي قذافي را از تصرف بن قاضي و ديگر سنگرهاي انقلابيون در شرق ليبي جلوگيري كنيم، آيا آماده اجراي تجزيه ليبي هستيم؟
آيا در قبال حمله انقلابيون، پشتيباني هوايي به قذافي خواهيم داد؟
اگر قذافي پيش يا پس از تلاشهاي كشورهاي همپيمان براي متوقف كردن وي، نيروهاي خود را تحكيم و تقويت كند، بازهم بايد او را سرنگون كنيم؟ اگر چنين است، چگونه؟ اگر او غيرنظاميان زيادي را به قتل نرساند چطور؟
اگر انقلابيون پيروز شوند و در حالي كه به دنبال برقراري دولت جديدي هستند، خواهان نيرويي براي حفظ صلح در كشور باشند، آيا ما درخواست را اجابت خواهيم كرد؟ اگر انقلابيون به غيرنظاميان حمله كنند، ما هم به آنان حمله ميكنيم؟