بررسی استراتژیک - اگربخواهیم با دقت توجه کنیم می بینیم که دراختلاف نظربین پوتین ومدویدف درخصوص مسئله لیبی چیزی غیرمعمول وجود ندارد . دربسیاری ا زکشورها من جمله آمریکا ، درهفته اخیر بحث شدیدی درمورد اینکه “آیا ارزش آنرا دارد که درجنگ داخلی لیبی دخالت کرد یانه” ، درگرفت . واگر بله بنابر این درچه شرایطی ؟
قطعنامه ۱۹۷۳شورای امنیت سازمان ملل براساس صلاحدید سیاسی پذیرفته شد . البته دلیل دخالت نظامی همانطوری که بسیار فکرمیکنند،نفت لیبی نبود بلکه بخاطرانتخاباتی که قراراست دربسیاری از کشورهایی که ازدخالت نظامی حمایت کردند ، درآینده برگزار گردد ، بود . در فرانسه نیکلای سارکوزی درخصوص اتهام به ارتباط با دیکتاتورهای عرب محبوبیت خود را ازدست میدهد . بخاطر انتخابات سال ۲۰۱۲اوموظف بود تا چند پوئن سیاسی درلیبی بگیرد.اگر آنها دموکراسی نبودند آمریکا به احتمال زیاد درمسئله لیبی دخالت نمیکرد . معذالک باراک اوباما نمی توانست بخود اجازه بدهد تادرآستانه جنگ خونین دربنغازی تا بیست ماه مانده به اولین سه شنبه ماه نوامبردرکناروبدون حضور بماند ( درآمریکا براساس سنت دراین روز انتخابات ریاست جمهوری برگزار میگردد).ادامه…
آقای مدویدف بیهوده از متن قطعنامه شورای امنیت دفاع کرد: مسکو نه مبتکرونه نویسنده این سند بود واضح است که انجام قطعنامه بدون ایجاد خطربرای مردم بیگناه غیرممکن است.البته این مطلب رادر مسکو نمیتوانستند نفهمند. دیمیتری مدویدف بجای این کارباید توضیح میداد که چرا تصمیم چین برعدم رای بود وچرا اجازه داد که قطعنامه براساس محاسبات هشیارانه ومنافع ملی روسیه پذیرفته شود ؟
ضمنا جنگ درلیبی اولین جنگ داخلی نیست.در جهانی که درآن زندگی میکنیم سوالی درخصوص اینکه” نسبت به ظلم وفشار دردیگر کشورها باید واکنش نشان داد یا نه ” وجود ندارد . کشتار جمعی هم همچنین مثل ستیزه جویی غیرقابل مجاز است . مسئله اینجاست که چطورباید واکنش نشان داد ؟ خط تحریم چگونه با ید باشد ؟ سوال دیگر اینست که چه کسی بازرس وچه کسی دادستان است ؟ چه کسی قاضی وچه کسی مجریست ؟
کلا لیبی نباید بهانه ای برای مباحثه ومناظره بین پوتین ومدویدف باشد بلکه باید بهانه ای برای این باشد که فکرکرد که وقتیکه جنگ داخلی دیگری وجدان بین المللی را بیدارمیکند چطور بهتربایدعمل کرد.