خبرگزاري فارس: روزنامه فرانسوي Mondialisation در مطلبي به بررسي حمله اخير ناتو به ليبي پرداخته است و آن را از دريچه جديدي مورد نقد قرار داده است.
به گزارش خبرگزاري فارس، روزنامه فرانسوي Mondialisation در مطلبي به بررسي حمله اخير ناتو به ليبي پرداخته است و آن را از دريچه جديدي مورد نقد قرار داده است.
*حمله به ليبي، رويه هميشگي امپرياليست ها
در اين مطلب آمده است: 17 مارس روز فراموش نشدني در تاريخ است و بايد آن را به خاطر سپرد. در اين روز يك كشور عربي، ليبي طي در گيري با انشعابات داخلي وارد جرياني مي شود كه از ماه ها پيش براي ربودن منابع نفتي طرح ريزي شده بود (يعني منابعي كه دو تا سه برابر تمام دخاير نفتي ايالات متحده است). سناريو خيلي ماهرانه طرح ريزي شده و مثل عراق، موضوع حفاظت از جان مردم ليبي در برابر قذافي است. پس از عراق، پس از سومالي و سودان، اين بار نوبت ليبي فرا مي رسد. ما عربها تنها بايد از خودم ايراد بگيريم، زيرا اگر امپرياليسم به كمك مخالفيني مي آيد كه ساخته و پرداخته خودش مي باشد، به اين علت است كه رهبران عرب هيچ گاه خواهان آلترناتيو نبودند.
اسلام با دستان شكسته اي از خود دفاع مي كند كه در اصل از طريق معامله خودشان را سر قدرت حفظ مي كنند و به سرنوشت تسليم مي شوند بي آن كه به طرف علم و تكنولوژي بروند.
در تاريخ، فرانسه و انگليس خيانت كار در تمام لشگر كشي ها عليه دولت هاي ضعيف شركت داشته اند. در سال 1856 به بهانه حمايت از اقليت مسيحي به امپراتوري عثماني حمله مي كنند. سپس در اكتبر 1860 حمله به چين است كه ويكتورهوگو آن را به شكل بارزي ترسيم مي كند. تخريب امپراتوري عثماني در قرارداد شوم سايكس-پيكو(كه در آن خاورميانه تقسيم شد). در سال 1956 فرانسه در اتحاد با همكار قديمي اش انگليس، و اسرائيل به مصر حمله مي كند، و در سال 1991 در جنگ عليه عراق شركت دارد. فرانسه در سال 2008 از افغانستان سر در مي آورد. تنها يك بار بر سر ماجراجويي در عراق با جرج بوش مخالفت مي كند ولي توفيقي به دست نمي آورد. فرانسه در دوران سركوزي رهبري جنگ صليبي را عليه يك ديكتاتور عرب "القذافي " را به عهده مي گيرد كه 42 سال در قدرت بوده است.
*مخالفت 90 درصد از جهان با حمله به ليبي
"بايد دانست كه به استثناء ايالات متحده، انگليس و فرانسه، 90 درصد جهان با جنگ مخالف هستند. از ديدگاه اتحاد آفريقا، كشورهاي هم پيمان آمريكايي-اروايي با به اجرا گذاشتن چندين حمله هوايي و دريايي عليه ليبي موجب كشته شدن حداقل 50 شهروند غير نظامي و زخمي شدن 200 نفر از آنها شده اند، در حالي كه توافق نامه 1973 سازمان ملل متحد براي "حفاظت از شهروندان " به تأييد رسيده است.
فرانسه كه اين جنگ را به سهم خود موضوعي شخصي مي داند، با حمايت ايالات متحده و بريتانيا اين مداخله نظامي را در همايش اتحاديه اروپا و اتحاديه عرب كه روز شنبه برگزار شد، تأييد كرده و نسبت به پيشنهاد اتحادي? آفريقا مبني بر انتخاب راه ديپلماتيك و توقف فوري خشونت بي اعتنا ماند. در واقع به نظر مي رسد كه اتحاديه آمريكا و اروپا براي گردهم آيي اتحاديه آفريقا كه در همين روز شنبه در نوآكشوت پايتخت موريتانيا برگزار مي شود تصميم گرفته است كه درباره اصلاحات ضروري گفتگو كنند. "(1)
به همين ترتيب، "نوول ابسرواتور " گزارش داد كه "مداخله نظامي كه روز شنبه 9 مارس عليه ليبي آغاز شد خيلي به دور از توافق عمومي در محافل بين المللي است. قدرت نوين در زمينه بين المللي مداخله در امور داخلي كشورها را محكوم مي دانند. روز يكشنبه، روسيه كشورهاي هم پيمان را از مداخلات نظامي كه موجب كشته شدن شهروندان مي شود منع كرد. سخن گوي امور خارجه روسيه با اظهار تأسف گفت : "موافقت نامه سازمان ممل متحد " حيلي با شتاب صادر شده است و بايد خون ريزي در ليبي را متوقف ساخت و از راه مذاكره اقدام كرد. "(2). " پكن از حمله نظامي به ليبي اظهار تأسف كرد...اميدواريم كه ثبات به ليبي بازگردد و حملات نظامي براي جلو گيري از كشته شدن مضاعف شهروندان ليبي متوقف شود ". هند نيز روز يكشنبه 20 مارس از حملات نظامي به ليبي اظهار تأسف كرد و نگراني اش را از ادامه خشونت ها و وخيم شدن مخاطرات از ديدگاه بشر دوستانه براي مردم ليبي اعلام داشت. ". نوول ابسرواتور با صراحت تأييد كرد كه "بي هيچ ترديدي منافع نفتي در ليبي انگيزه اصلي اين حمله بوده است " و خصوصيات استعماري آن را افشا كرد. در ونزوئلا؛ هوگو چاوز صراحتا اقدام نظامي را به عنوان حركتي غير مسئولانه ارزيابي كرد. تركيه باز بيني طرح ناتو براي ليبي را درخواست كرد كه از چند هفت? پيش آماده شده بوده است. حتي نماينده اتحاديه براي امور خارجي (بريتانيايي) كاترين اشتون از باز شناسي منطقه ممنوعه پرواز سرپيچي كرد.
*كنترل نقت ليبي مهم ترين انگيزه حمله
يكي از دانشگاهيان آلماني، آنت كيسر، گفت كه آلمان با سياست مداخله نظامي مشترك مخالف است. آنت كيسر با حمله به ليبي و برقراري منطقه ممنوعه پرواز مخالف است. هرگز نمي توانيم مطمئن باشيم كه به جنگ داخلي دامن نمي زنيم.(...) در عين حال بايد بپرسيم كه دلايل واقعي حمله به ليبي كدام بوده است. آيا واقعا به نام حقوق بشر اين جنگ را به ليبي تحميل كرده اند؟
در اين صورت، چرا ليبي و نه ساحل عاج؟ چرا نه زيمبابوئه؟ بر همگان اشكار است كه دولت ها تنها به خاطر منافع نيروهاي نظامي شان را گسيل مي كنند...و موضوع به هيچ عنوان خوب در يك طرف و بد در طرف ديگر نيست...در آلمان، ما فكر مي كنيم كه سركوزي با بحران ليبي در پي حل بحران سياسي دروني است. كاهش درصد طرفداران سركوزي بين مردم فرانسه، و تحولات تونس و مصر كه در فرانسه موجب ابهاماتي شد...ليبي فرصت مناسبي بود كه به عنوان مدافع حقوف بشر خودنمايي كند "(3)
در فرانسه، حتي ژان ماري لوپن موضع گيري فرانسه را قويا مورد انتقاد قرارداد و اعلام كرد كه احتمالا پشت انگيزه بشر دوستانه منافع ديگري پنهان شده است كه قابل اعتراف نيست : كنترل نفت ليبي. لوپن در عين حال نقش برنارد هانري لوي را مورد انتقاد قرارداد و او را نوعي وزير امور خارجهثانوي تلقي كرد.
*حمله به ليبي از چند ماه پيش طرح ريزي شده بود
براي ژيل مونيه "همه چيز از پيش آماده شده بود.
سركوزي خواهان جنگ بود، به هم راهي برنارد هانري لوي، الن ژوپه، و دولت محافظه كار انگليس، آن را بر پا داشت.
تمرين نظامي گسترده انگليس-فرانسه، كه باي سه ماه طرح شده بود - كه در حالت عادي شش ماه به طول مي انجامد - طرح جنگي او را تسهيل ساخت. براي حمله به سرزمين جنوب آماده است "...بين 21 و 25 مارس سركوزي براي حمله به كشوري در جنوب مديترانه كه تحت سيطره ديكتاتور به سر مي برد آماده است. نام كد عمليات "ساتلند ميسترال "، و نام كد نخستين ضربه : "دزر استورم " (توفان صحرا)! امروز اين طرح علي رغم نام تازه اي كه براي آن در نظر بگيرند، به شكل واقعي برنامه ريزي شده است. براي حمله به ليبي، تنها لباس ديپلماتيك براي مداخله غرب كم بودف يعني تأييد شوراي امنيت در سازمان ملل متحد و تشكل هم پيماناني كه شامل " دوستان خوب قديمي عرب " مي شود. اين كا ربه فوريت انجام گرفت. به ياد مي آوريم كه نان "توفان صحرا " نامي بود كه پنتاگون به فرمانجرج بوش (پدر) در ژانويه 1991 براي حمله به عراق انتخاب كرده بود. "(5)
* گويي كه بحرين، يمن، ليبي جنگ يگانه اي است
"چند ماه پيش تر از عمايت ساتلند عمليات مشابهي در كويت انجام گرفت كه هدايت آن را ژنرال نورمن شوارزكوف به عهده داشت. (...) كلنل قذافي فرشته نيست، ولي به نظر مي رسد كه ما با اردوي تبليغاتي مشابه به اردوي تبليغاتي براي صدام حسين سر و كار داريم، چنان كه مي گويند "رهبر ليبي ملت خودش را بمباران مي كند " (...) ولي اگر با دقت نگاه كنيم، مي بينيم كه قطر و امارات عربي در جنگ عليه ليبي براي حفاظت از جان شهروندان ليبي شركت دارند، يعني دقيقا همان كشورهايي كه در كنار عربستان سعودي در سركوبم مردم بحرين شركت دارند. گويي كه بحرين، يمن، ليبي جنگ يگانه اي است. ديكتاتورهاي جهان در سركوب ملت هاي به پا خاسته متحد شده اند "(4) " در سطح منطقه اي، مسائل ممكن است بازهم پيچيده تر شود. زيرا در صورتي كه پادشاهان نفت خليج فارس حمايت خود را از مداخل? غرب پنهان نكنند، تركيه و الجزاير كه هر دو نسبت به بازگشت فرانسه به صحنه بين المللي مظنون هستند، با موضوع استراتژيك و ديپلماتيك مهمي بايد رويارويي كنند.
اگر تركيه بايد باخصومت ديرينه فرانسه سركوزي مقابله كند كه از ورودش به اتحاديه اروپا باخ شونت تمام جلوگيري كرده بود، الجزاير مي داند كه مداخله موفقيت آميز فرانسه در ليبي، مستقيما امنيت ملّي را در منطق? ساحل براي الجزاير به خطر خواهد انداخت. "(5) محمد طاهر بن سعاد در مقايسه ديپلماسي تركيه و اعراب، موفقيت اولي را در مقابل ورشكستگي دومي را چنين توضيح مي دهد.
*غربي ها از پيچيدگي بحران ليبي خرسند هستند
"غربي ها از پيچيدگي بحران ليبي خرسند هستند...اگر تبليغات دروغين مداخله نظامي بشردوستانه در رسانه هاي غربي و عربي را كنار بگذاريم، بي گما ن به اين نتيجه مي رسيم كه مداخله غرب پيش از اتحاديه عرب انجام گرفته و از منطق مسخره اي تبعيت مي كند. در بحرين، كشوري كه تظاهرات صلح آميز براي "سلطنت مشروطه " و اصلاحات اجتماعي ب هراه افتاد، طي چند هفته توسط رژيم فئودال و خودگردان به خون آغشته شد، در حالي كه نه آمريكا و نه هم پيمانان اروپايي و عرب هيچ اعتراضي نسبت به اين رويدادها ندارند و وظيفه خود نمي دانند كه براي حفاظت جان شهروندان بحريني لشگر كشي كنند. (...) خوشبختانه، در كنار اين ديپلماسي شرم آور عرب، يك قدرت اسلامي هست كه راه ديگري را در پيش گرفته كه واقعيت گرايي و قانون را در پيوند با يكديگر در نظر مي كيرد. در مصاحبه اي با تلويزيون العربيه، نخست وزير تركيه، طيب اوردوغان به اصولي اشاره داشت كه بايد براي اعرابي كه به خودشان احترام مي گذارند، خط مشي هر ديپلماسي عرب باشد. "(6)
"پيش از هر مطلبي، نخست وزير ترك يادآور شد كه بايد خواست مردم عرب را براي تحولات عميق بايد باز شناسي كرد، و يك بار ديگر مخالفت تركيه را عليه مداخله نظامي در ليبي تأييد كرد. اردوغان به گفتگوي تلفني اش با قذافي اشاره مي كند، و در اين گفتگو به قذافي پيشنهاد مي كند كه شخص مناسبي را براي دوران گذار و برقراري رژيمي بر اساس قانون مدني انتخاب كند(...) چنين روي كردي نه تنها به تقويت ديپلماسي تركيه مي انجامد بلكه ديپلماسي عرب را نيز از حاكميت ارتجاعي رژيم هاي سلطنتي و نفتي خليج فارس آزاد خواهد ساخت. "(6)
*آن چه در آينده به وقوع خواهد پيوست
فليسيتي آربوتنوت سرنوشت ليبي را درآينده وقتي كه همه چيز تمام شد و اوضاع به حالت عادي درآمد تشريح كرده است، حرفهاي او را بشنويم كه در اين باره چه مي گويد :
"بمباران ليبي به زودي آغاز خواهد شد، يعني روزي كه با يكي دو روز اختلاف، مصادف است با هشتمين سالگرد آغاز تخريب عراق. اشتباهات تراژيك و خسارات جانبي متعددي روي خواهد داد، مادر، فرزند، كودك، پدر بزرگ و مادر بزرگ، مدرسه براي كر و لال هاف و غيره و غيره. زير بناها ويران خواهد شد.محاصره بر جا خواهد ماند و باز سازي را امكان ناپذير خواهد كرد. انگلستان، فرانسه و ايالات متحده تشخيص خواهند داد كه كشور به ثبات نيازمند است و براي چگونگي آن تصميم خواهند گرفت، و خواهند گفت كه حالا بايد به اين كشور كمك كرد تا بازسازي شود. به ترتيب مي آيند(انگلستان، فرانسه و ايالات متحده) و در آغاز هدايت سامانه ها و ساخت ساز هاي نفتي را به عهده مي گيرند، ولي مردم ليبي چيزي نخواهند بود به جز مشكلي جانبي كه خيلي زود به دشمن و شورشي تبديل و تعبير مي شوند و به روي آنها آتش گشوده خواهد شد، زنداني خواهند شد، شكنجه خواهند شد و سرانجام قرباني هر گونه سوء استفاد ه از جانب قدرت محاكمه مي شوند، سپس دولتي دست نشانده را كه دوست آمريكا مي باشد سر كار خواهند گذاشت.
*اشغالگري با شركت هاي صنعتي
اشغالگران با شركت هاي صنعتي خودشان براي باز سازي قرارداد مي بندند، پول برداشت خواهد شد بي آن كه سهام منجمد شده را به حساب بياروريم كه مطمئنا ناپديد خواهد شد و كشور به شكل گسترده به حالت ويران شده باقي خواهد ماند(...) دربار? سياه روزي ليبي چه مي توانيم بگوييم؟ فرانسه شرمت باد، انگلستان شرمت باد، آمريكا شرمت باد و سازمان ملل متحد تو نيز شرمت باد كه مدعي : "...حفاظت از نسل هاي آينده پس از جنگ ويرانگر... " است. اسامي اين كشورها و سازمان ملل متحد با خون قربانيانشان نوشته خواهد شد : هر بدن درهم شكسته، هر كودك معلول شده يا جزغاله شده، هر بيوه، بيوه يا يتيم روي سنگ قبرشان. (...) با گذشت زمان خواهيم دانست كه چه كساني توطئه كرده و مزدور استخدام كرده و كشور را به بي ثباتي كشانده اند. بي گمان تعداد افرادي كه به شكل غافلگيرانه چنين واقعياتي را كشف خواهند كرد بسيار معدود خواهد بود. ولي كشف آنان خيلي دير خواهد بود، زيرا خيلي وقت پيشتر ها ليبي نابود شده و مردم آن نيز آواره و يا جا به جا شده اند. وقتي با نجات دهنده گان " سر و كار پيدا مي كنيم بايد بدانيم از چه چيزي حرف مي زنيم. طي شش ماه آينده، تقريبا تمام مردم ليبي افسوس 40 سال قدرت حاكمه را خواهند خورد، هر چند كه بي عيب و نقص نبوده است. " (7)
*ليبي همانند عراق خواهد شد
همه چيز گفته شده است، مقدمه اي بر طرحي كه مشابه آن را در عراق پياده كردند. با اين وجود، اگر بخواهيم خردمندانه رفتار كنيم، بايد اعتراف كنيم كه نفت عرب به جوانان عرب تعلق دارد. در اين جا ما فرصت منحصر به فردي داريم تا به تمدنمان جان تازه اي ببخشيم و با اعتراف به گناهانمان و رويگرداني از سياست هاي گذشته به سوي پيشرفت گام برداريم، به همان شكلي كه اندونزي، تركيه در اين راه گام برداشتند و به ويژه ايران كه از ديدگاه علمي الگوي بسيار بارزي است كه مي توان از آن پيروي كرد. بايد هوشيار باشيم (نويسنده الجزايري است)، آن چه بر سر ليبي آمد ممكن است بر سر ما بيايد، بايد تصميم بگيريم پيش از آن كه دير شده باشد.