بررسی استراتژیک - خبرگزاری “ترند” / کمتر کسی به رسیدن موج انقلابهای آفریقای شمالی (تونس و مصر) به سایر کشورهای عربی تردید داشت. انقلابهای جدید بیشتر در کشورهای خاورمیانه پیشبینی میشد. لاکن بر خلاف این پیش بینی ها، این بار اغتشاشات گسترده ای با عنوان “انقلاب” در لیبی – چهارمین کشور بزرگ عربی آغاز شد. به رغم حمایتهای اغلب کشورهای جهانی از “انقلاب” مخالفان جهت سرنگونی حکومت قذافی، در واقع تحولات لیبی با حوادث تونس و مصر در مسیرهای متفاوتی سیر کرده است.
در تونس و مصر مردم به شکل مسالمت آمیز خواستار برکناری حکومت بودند، لاکن در لیبی مدتی پس از آغاز اعتراضات مخالفین علیه حکومت، بخاطر اعمال زور حکومت علیه مخالفان، درگیریهای مسلحانه را شروع کردند. سپس “انقلاب” مخالفان به یک عصیان مسلحانه تبدیل شد. شهر بنغازی تبدیل به مرکز عصیانگران شد. آغاز اعتراضات مخالفین از شهر بنغازی تصادفی نبود. ۵۲ درصد از ساکنان این شهر جوانان بین ۲۰ الی ۲۵ ساله هستند. لاکن به رغم یک کشور پیشرفته بودن لیبی در مقایسه با سایر کشورهای عربی، شهر بنغازی از رشد اقتصادی برخوردار نبوده است.ادامه….
جوانان شهر بنغازی قبل از این نیز مکررا اعتراضات خود علیه حکومت قذافی را بیان کرده بوده اند. لاکن حوادث تونس و مصر موجب تشویق و شدت اعتراضات آنها شد.
از دلایل اصلی تبدیل اعتراضات مردمی به مبارزات مسلحانه علیه حکومت در لیبی، وجود سیستم اداری قبیله ای و نبود یک ارتش مورد اعتماد مردم در این کشور بر خلاف مصر بوده است.
یکی دیگر از دلایل تبدیل اعتراضات مردمی به مبارزات مسلحانه علیه حکومت در لیبی، عدم حمایت کشورهای عربی از رژیم قذافی بوده که منجر به تلاش هر چه بیشتر غذافی جهت پایداری حکومت خویش شد.
در مرحله اول قیام مسلحانه مردمی در لیبی، قذافی سه گزینه داشت: رهبر لیبی برای جلوگیری از گسترش سطح مبارزات مسلحانه مخالفان در کشور باید اصلاحات سیاسی انجام میداد. تقسیم لیبی بر دو بخش بخاطر حفظ حکومت و یا کناره گیری کامل قذافی از قدرت.
لاکن کشورهای غربی و علی الخصوص فرانسه و برخی کشورهای عربی بخاطر منافع خود جهت سرنگونی حکومت قذافی از انقلابیون لیبی و مبارزات مسلحانه آنها حمایت کردند.
پاریس بخاطر احتیاط از استثمار منابع نفت گاز لیبی از سوی حکومت جدید لیبی پس از سرنگونی قذافی، نمیتوانست به حوادث این کشور بی توجه بماند.
لذا فرانسه که حوادث منطقه را با شعار حفظ حقوق بشر به دقت پیگیری میکرد، بخاطر منافع خود – نفت وگاز لیبی، اولین کشوری بود که حمایت خود از مخالفان حکومت لیبی را اعلام کرد.
حکومت فرانسه در روز ۱۸ ماه مارس در مورد دخالت نظامی به لیبی تصمیم گیری کرد.
سپس کشورهای آمریکا، کانادا، بریتانیا، قطر و امارات متحده عربی نیز از این تصمیم فرانسه حمایت کردند.
این تصمیم حکومت فرانسه واکنشهای مختلف جهانی در پی داشت. رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه منافع فرانسه در لیبی بخاطر نفت و گاز این کشور را اعلام کرد.
آندرس فوگ راسموسن دبیر کل ناتو در روز ۲۵ ماه مارس آغاز نظارت “ناتو” بر منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی را اعلام کرد.
هیچ کسی تردید ندارد که کشورهای غربی بیشتر از مسایل حفظ حقوق بشر، در پی منافع خود در لیبی هستند. لاکن شرکت دو کشور حاشیه خلیج فارس در این عملیاتها حائض اهمیت است.
در واقع شرکت قطر و امارات متحده عربی در عملیاتهای نظامی نیروهای خارجی در لیبی تصادفی نیست. احتمال تکرار حوادث مصر و تونس در سایر کشورهای آفریقای شمالی و خاورمیانه و از جمله سوریه، اردن و غیره در حال افزایش است.
با توجه به برخی عوامل و از جمله عامل اسلام و تشیع طبیعی است که منافع کشورهای عربی خاورمیانه با ایران که در تلاش برای صدور “انقلاب اسلامی” است برخورد میکند.
وقوع انقلاب اسلامی در کشورهای عربی، همانند انقلاب اسلامی ایران برای کشورهای عربی خطرناکتر از دمکراسی است.
لذا اعتراضات مردمی علیه حکومت در بحرین که اغلب اهالی آنجا شیعیان هستند، از سوی جامعه عربی نه بعنوان قیام مردمی، بلکه بعنوان “انقلاب ایرانی در بحرین” قلمداد می شود.
هدف معلوم است: جلوگیری از هر طریق ممکن از دخالتهای ایران در کشورهای خلیج فارس و تضعیف قدرت کشورهای دوست ایران و جوامع تشیع.
میتوان گفت که کشورهای خلیج از وقوع “انقلاب ایرانی” در بحرین با موفقیت جلوگیری کردند. لاکن سوریه نیز در این منطقه دوست نزدیک و متفق ایران است.
برخی کارشناسان سیاسی بر این باورند که اغتشاشات مردمی در سوریه که منجر به مرگ ۱۲۶ نفر شد، با مداخلات کشورهای خلیج فارس بوده است.
حتی هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در واکنش به حوادث سوریه بیان کرد که فعالیت حکومت سوریه خیلی هم مورد انتقاد جامعه جهانی قرار نمیگیرد.
رئیس جمهور سوریه در روز ۲۹ ماه مارس بر اساس درخواست مخالفان با استعفای حکومت موافقت کرد. لاکن به احتمال زیاد مخالفان حکومت در سوریه به این تصمیم رئیس جمهوری بسنده نکرده و با سناریوی “انقلاب” برای کناره گیری بشار اسد تلاش خواهند کرد.
همه این حوادث نشان میدهد که معمر قذافی رهبر لیبی نه تنها برای منافع کشورهای غربی، بلکه برای منافع کشورهای خلیج نیز قربانی میشود.