بررسی استراتژیک - پرس تی وی/پیشروی و عقب نشینیهای مکرر نیروهای انقلابی و مبادله شهرها میان آنها و گردانهای قذافی نشان می دهد که هیچیک از دو طرف توان پایان دادن به درگیریها و کسب پیروزی قاطع را ندارد. به همین سبب، مسلح کردن نیروهای انقلابی در دستورکار ائتلاف بینالمللی قرار گرفته است.
پیشروی نیروهای انقلابی به سمت غرب و تصرف شهرهای مصراته و رأس لانوف و بریقه و اجدابیا (همه در شرق طرابلس) با پاتک ارتش و گردانهای قذافی روبرو شد و بیشتر این شهرها، جز اجدابیا، از دست نیروهای انقلابی خارج شد، شهری که وزیری فرانسوی برای نخستین بار در آن با یکی از اعضای شورای انتقالی دیدار کرد.ضعف نیروهای انقلابی در حفظ مناطقی که به تصرف در می آورند نیاز آنها را به نیروهای خارجی بیشتر می کند.ادامه…
به نظر می رسد که ائتلاف بینالمللی توانسته باشد منطقه پرواز ممنوع را برقرار کند و دفاع ضد هوایی لیبی را از کار بیندازد. حمله جنگندههای فرانسوی بیشتر به سمت پایگاههای هوایی و ستونهای زمینی ارتش معطوف شده است. ارتش امریکا از موشکهای توماهوک استفاده می کند و مناطقی را در شهر طرابلس هدف قرار می دهد. از کار انداختن سامانه ضدهوایی لیبی این امکان را به ارتش امریکا می دهد که بهزودی از هواپیماهای بدون خلبان برای حمله به ارتش لیبی و کتائب قذافی استفاده برد.
مداخله هوایی ائتلاف بین المللی، که این هفته پیمان ناتو رسما فرماندهی آن را بر عهده گرفت، نیروی هوایی لیبی را فلج کرده، ولی تأثیری در موقیعت نیروهای زمینی نداشته است. از این رو، موضوع تسلیح نیروهای انقلابی هر روز اهمیت بیشتری پیدا می کند. روسیه و چین با این موضوع مخالفاند و آن را خارج از قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت می دانند. هنوز میان دولتهای غربی وحدت نظر و شیوه در کمک تسلیحاتی به شورشیان لیبی پدید نیامده است.
مشکل بزرگ این است که نیروهای انقلابی واحدهای شبه نظامی منظمی نیستند که فرمانده و اعضای آن کاملا مشخص باشند و، جدا از برخی از افراد ارتش که به انقلاب پیوستهاند، بیشتر رزمندگان مخالف قذافی از میان جوانان و مردم عادیاند و یا تعدادی از آنان وابسته به گروههای اسلامگرای مسلحیاند که سابقا نیز با قذافی جنگیدهاند و در این اوضاع نابسامان فرصتی برای سازماندهی مجدد یافتهاند. پاره ای از این افراد با سازمان القاعده ارتباط یا قرابت فکری و سازمانی دارند که قذافی توانسته بود تا حد زیادی آنها را ریشه کن یا محدود کند.
به همین منظور، دولت امریکا واحدهایی را از سازمان جاسوسی و امنیتی (سیا) برای ارزیابی میدانی به لیبی فرستاده است. نگرانی امریکا و متحدانش همانا افتادن سلاح غربی به دست نیروهایی است که ممکن است در آینده از آن بر ضدشان استفاده کنند و یا در اختیار دولتهای متخاصم قرار دهند، شبیه به آنچه در مورد موشکهای ضد هوایی استینگر در افغانستان در زمان کمک به مجاهدان برای خارج کردن ارتش اتحاد شوروی از این کشور رخ داد.
هم جناح انقلابی و ائتلاف غرب و هم رژیم قذافی به عامل زمان چشم دوختهاند. قذافی امیدوار است که با طولانی شدن جنگ بتواند بیهودگی جنگ در کشورش و مداخله نیروهای خارجی را به مسئلهای بین المللی تبدیل کند. وی به ابتکار جالبی دست زد و وزیر پیشین امور خارجه نیکاراگوئه را، که یک کشیش است، به نمایندگی دولت خود در سازمان ملل متحد معرفی کرد.
متقابلا و اگرچه امریکا و غرب از طولانی شدن جنگ در لیبی نگراناند و می ترسند که باری بر دوش آنها بعد از افغانستان و عراق افزوده شود، این امید برایشان وجود دارد که حملات مستمر هوایی و همچنین انزوای بیشتر قذافی موجب ریزش نیروهای پیرامون وی شود.
پناهندگی موسی کوسا، وزیر امور خارجه که خود را از راه تونس به انگلستان رساند، ضربه دردناکی برای قذافی است. شایعاتی درمورد فرار رئیس سازمان امنیت لیبی به خارج نیز منتشر شد. این دو نفر صندوقهای اسرار قذافی شمرده می شوند و اطلاعات مهمی درباره وضعیت کنونی و آرایش نیروها در لیبی و همچنان قضیه لاکربی و مشابه آن دارند. به همین علت هم وزیر امور خارجه بریتانیا گفته است که موسی کوسا از مصونیت دیپلماتیک برخوردار نیست.
برای واشنگتن، چنانچه باراک اباما رئیس جمهور امریکا در سخنرانی اخیر خود به آن اشاره کرد، آنچه در لیبی یا خاورمیانه اهمیت دارد حفظ منافع امریکاست. بسیاری از تحلیلگران به خود حق می دهند که امریکا و غرب را متهم کنند که برای حفظ و ادامه صادرات نفت لیبی وارد جنگ با معمر قذافی شدهاند، وگرنه چرا در یمن هیچ مداخلهای صورت نمی گیرد و یا در بحرین مداخله نظامی شورای همکاری با استقبال یا سکوت غرب روبرو می شود؟
منابع انقلابی در لیبی می گویند که نفتکشهای خارجی در رأس لانوف لنگر می اندازند و از دولت قذافی نفت می خرند و آن را نقض محاصره قذافی و قطع کمک به وی می دانند.
به هر حال، جدا از مسئله تیغ دار نفت که همیشه در خاورمیانه و جهان عرب به عنوان یکی از علتهای توطئه و کودتا و سقوط حکومتها و کشورها به آن نگریسته می شود، رژیم قذافی آیا آیندهای در شمال افریقا و حوزه اروپای جنوبی خواهد داشت؟ این رژیم موجودیت منفوری ترسیم می شود که بخت باقی ماندن ندارد، ولی همانگونه که مداخله هوایی ائتلاف بینالمللی نتواسته است تکلیف جنگ را یکسره کند قدرت نفتی لیبی و حرص خریداران غربی و آسیایی ممکن است امیدهایی را در دل قذافی زنده نگه دارد.
مسلح کردن نیروهای انقلابی در لیبی به معنای طولانی شدن جنگ است که ائتلاف غرب از مداخله نظامی زمینی در آن پروا دارد. باید دید عامل زمان به سود کدامیک از طرفهای درگیر عمل خواهد کرد.