بررسی استراتژیک - دیپلماسى ایرانى/ در مورد نگاه روسیه نسبت به تحولات لیبى تا قبل از حملات باید گفت که در حقیقت نوعى نگاه در روسیه وجود داشت که این نگاه چندان با دیدگاه کشورهاى غربى متفاوت نبود. به این معنا که روسیه هم مانند کشورهاى غربى اقدامات آقاى قذافى را در سرکوب مردم محکوم کرد. به ویژه رئیس جمهور روسیه نگاه دموکراتیکترى نسبت به حوادث و قضایا داشت، بر خلاف نخست وزیر که تا حدى نسبت به موضع کشورهاى غربى به لیبى بدبین بود. اما رئیس جمهور روسیه به شدت اقدامات آقاى قذافى را محکوم کرد.
بعد از حمله به لیبى روسیه به شدت با این اقدام مخالفت کرده است. دلیل مخالفت روسیه با این اقدامات چیست؟
همان طور که گفتم نگاه روسیه تا قبل از حمله کشورهاى غربى به لیبى این گونه بود که اقدامات ضد انسانى آقاى قذافى را محکوم مىکرد و نهایتا هم روسیه به قطعنامه شوراى امنیت راى ممتنع داد. بعد از این که کشورهاى عضو ناتو اقدامات نظامى خود را در لیبى آغاز کردند، روسها به شدت نسبت به این عمل اعتراض کردند. به ویژه نخست وزیر روسیه به شدت به این مسئله اعتراض کرد و آن را مشابه جنگهاى صلیبى علیه مسلمانان دانست. اما باز هم شاهد آن بودیم که رئیس جمهور روسیه نگاه نسبتا معتدلترى از خود نشان داد و معتقد بود که نخست وزیر نباید چنین موضوعى را مطرح مىکرد.ادامه….
بعد از حمله به لیبى به تدریج این دو صدایى و سیاست دوگانه کمرنگ شد و وزارت خارجه روسیه بعد از حمله کشورهاى غربى به لیبى، عملیات نظامى ناتو در لیبى را به شدت محکوم کرد و نسبت به بمباران هوایى این کشور اعتراض شدید کرد.
در مورد این که علت چیست باید گفت که عمده ترین موضوع به این بر مىگردد که روسها همواره بعد از فروپاشى شوروى و در بیست سال گذشته با مجموعه اى از عملیات نظامى از طرف غرب مواجه بوده اند که این عملیات نظامى عمدتا علیه حکومتهایى بوده است که به نوعى یا دوستان و متحدان سابق شوروى بوده اند یا دوستان و متحدان لاحق آن بوده اند.
به عبارتى اگر ما به مجموعه اقدامات نظامى ـ چه آنها که با تصویب شوراى امنیت انجام شده اند و چه آنها که بدون این تصویب انجام گرفته اند ـ نگاهى بیندازیم، که در عراق، بوسنی و کوزوو و امروز در مسئله لیبى در حال انجام است، این کشورها عمدتا کشورهایى هستند که از متحدان سابق شوروى و از متحدان فعلى روسیه به شمار مىآیند.
لذا همیشه در روسیه این نگاه وجود داشته که اقدامات نظامى غرب علیه کشورهایى بوده که به نحوى با روسیه مرتبط بوده اند و خود این ارتباط با روسیه باعث شده که روسها هم نگران سرمایه گذارىهاى قبلى خود در این کشورها باشند و هم منافع کنونی خود را در خطر ببینند؛ کما این که مثلا یک ماه قبل از این که امریکایىها در سال ۲۰۰۳ به بغداد حمله کنند، روسها قرارداد چهل میلیارد دلارى با دولت وقت عراق منعقد کرده بودند، یا بدهىهاى قبلى در این کشورها وجود داشته مثلا در مورد عراق میزان بدهى به روسیه تا دوازده میلیارد دلار ذکر شد. این مسئله طبیعتا منافع روسیه را به لحاظ اقتصادى، سیاسى و نظامى به خطر مىاندازد.
یکى از دلایل دیگر نگرانى و اعتراض شدید روسها نسبت به مسئله لیبى به این بر مىگردد که به هر حال حکومت قذافى یکى از حکومتهایى بوده است که از چهل سال پیش تاکنون یکى از متحدان روسیه بوده و ساختار نظامى ـ اطلاعاتى ـ سیاسى این کشور شبیه ساختار شوروى بوده است؛ ارتش این کشور خریدار سلاحها و تجهیزات شوروى و بعد روسیه بوده و این موضوع در خور توجه است که کشورى مثل روسیه نگران باشد. سایتهاى خبرى روسى از زیان چهارمیلیارد دلارى روسیه از تحریمهاى لیبى خبر داده است.
دلیل بعدی این است که اساسا روسها نسبت به نقض حاکمیت ملى دولتها از طرف نهادهاى بین المللى، نهادهاى نظامى و کشورهاى غربى نگران هستند و این مسئله به خود روسیه هم بر مىگردد که این مداخلات در مورد روسیه هم به شکل خفیف ترى وجود داشته و بنابراین هتک حرمت حاکمیت ملى براى مسکو مسئله نگران کننده اى است.
و سرانجام مسئله بعدى به گسترش موج دموکراسى در دنیا بر مىگردد. از نگاه مسکو موج جدید دموکراسى در دنیا و فضایى که رسانهها به ویژه رسانههاى غربى به وجود آورده اند، مىتواند دامن روسیه را هم بگیرد. در داخل روسیه هم در این مدت خبرهایى بود و حتى برخى تحلیل گران هشدارهایى داده اند؛ از جمله خود آقاى گورباچف که صراحتا اعلام کرد که آن چه در تونس اتفاق افتاد مىتواند در روسیه هم اتفاق افتد.
مجموعه اینها باعث شده است که روسیه نسبت به اقدامات نظامى غرب در لیبى بسیار نگران باشد.
با توجه به این که در سال گذشته شاهد تلاشهایى براى بهبود روابط روسیه و ناتو بودیم، آیا اقدام ناتو در مداخله نظامى در لیبى مىتواند بر این روند تاثیرگذار باشد؟
ظاهرا ارتباط نزدیکى بین این دو قضیه وجود ندارد. یعنى توافقات پیشین سر جاى خود است و فعلا موضوع و مسئله اى ایجاد نشده است که روندى که آغاز شده را زیر سوال ببرد. اما این مسئله وجود دارد که اگر ناتو بتواند در این عملیات موفق شود و تا حدى محبوبیت کسب کند و بعد بتواند بر بن بست مسائل موجود در گرجستان و اوکراین فائق شود، ممکن است دیگر حاضر نباشد که امتیاز جدیدى به روسیه دهد. اما على ایحال چیزى مشاهده نشده و ممکن است این مسئله تاثیرى هم نداشته باشد. اما موفقیت ناتو در این عملیات مىتواند تا حدى براى کشورهاى ناتو تحریک کننده باشد تا در مورد روابط این نهاد با روسیه بازنگرى کنند.
روسیه در مسئله لیبى بسیار بر سازمان ملل و تصمیمات شوراى امنیت تاکید مىکند. این تاکید روسیه بر اقدام از کانال شوراى امنیت از چه جهت براى روسیه مهم است؟
شوراى امنیت برگ برنده و یکى از میراث قدرتمندى روسیه است که از گذشته به جا مانده است. در عین حال جایى است که روسیه مىتواند از طریق آن بر رفتارهاى بین المللى قدرتهاى بزرگ نظارت کند و مىتواند مانع از ایجاد بدعت در ارتباط با هنجارها و حقوق بین الملل شود و در واقع از نگاه روسیه حفظ حرمت شوراى امنیت سازمان ملل متحد هم وجه حقوق دارد و هم وجه هنجارى دارد و هم منافع ملى روسیه را حفظ مىکند. چون شوراى امنیت جایى است که روسیه مىتواند در مورد بندهاى یک قطعنامه جدید، در مورد رفتارهاى شورا نسبت به کشورهاى عضو جامعه بین المللى نظارت داشته باشد و آنها را کنترل کند.
اما روسیه در شوراى امنیت محدودیتهایى دارد. به این معنا که روسیه نمىتواند مانع هر اتفاقى در شوراى امنیت شود و غربىها هم از این وضعیت استفاده مىکنند و با تفسیر خود قطعنامه را به یک ابزار براى اقدام نظامى تبدیل مىکنند. در قضیه عراق این قضیه اتفاق افتاد، در مورد کوزوو قبلا چنین اتفاقى افتاده بود و در مورد لیبى هم چنین اتفاقى در حال وقوع است.
در حقیقت قطعنامه شوراى امنیت اجازه عملیات نظامى فراتر از بحث منطقه پرواز ممنوع را نمىدهد. ولى غربىها مفهوم اجرایى کردن منطقه پرواز ممنوع را چنان گسترش داده اند که تبدیل به عملیات نظامى شده است و حتى این احتمال وجود دارد که در آینده تبدیل به یک عملیات نظامى زمینى شود که کاملا مخالف مفاد قطعنامه شوراى امنیت است. ولى به هر حال دلیل نگرانى روسیه این است که اگر این موضوع یعنى اقدام نظامى ناتو علیه کشورهاى داراى حق حاکمیت ملى و کشورهاى عضو سازمان ملل متحد باب شود، آن وقت معلوم نیست حد یقف این مسئله کجا باشد و کجا متوقف شود. از این رو روسیه بر قطعنامه شوراى امنیت تاکید دارد و اقدامى خارج از این قطعنامه را نمىپذیرد.
اما این قطعنامه شوراى امنیت هم گویا قدرى قابل تفسیر است و طرفهاى غربى این تفسیر را دارند که این قطعنامه حتى مىتواند اجازه یک عملیات نظامى را هم بدهد.