خبرگزاري فارس: روزنامه الاهرام مصر نوشت كه رژيم مبارك با افزايش اختلافات خود با ايران خدمت زيادي را به منافع آمريكا و اسرائيل در مصر كرد.
به گزارش فارس، روزنامه الاهرام مصر در مقالهاي به بررسي خدمات حسني مبارك ديكتاتور سابق اين كشور به اسرائيل و كشورهاي غربي در برخورد با جمهوري اسلامي ايران پرداخته است.
اين مقاله ايران را كشوري مهم در منطقه دانسته و مينويسد: رژيم حسني مبارك با ناديده گرفتن اين واقعيت، رابطه با ايران را قرباني سياست خارجي شكست خورده مصر در همه زمينهها كرد و هر گونه تلاش براي نزديكي دو كشور را به حال تعطيل درآورد. رژيم مبارك از طريق اختلافتراشي، مانع از برقراري روابط كامل ديپلماتيك با ايران شد و حال آنكه كشور امارات كه درباره مالكيت جزاير سهگانه در خليج فارس با ايران اختلاف نظر دارد به روابط ديپلماتيك خود با اين كشور ادامه ميدهد.
بر اساس اين مقاله از نكات قابل تأمل اين است كه سلفيهاي افراطي در دشمني با ايران شيعي، با مبارك همسو شدند و برخي از آنان با پيروي از وهابيت، مردم ايران را كافر خواندند. اين در حالي است كه مصرِ سني مذهب، شيفته تشيع بوده و احترام فراواني براي اهل بيت قائل است. مؤسسه الأزهر مصر نيز تشيع اثناعشري را كه در ايران رايج است، به رسميت ميشناسد.
ايران نيز همانند ساير كشورهاي جهان، از انقلاب مصر استقبال كرد. همين امر باعث شد تا احمد ابوالغيط وزير خارجه سابق مصر، ايران را يكي از اعضاي پيمان نامقدسِ توطئه عليه مصر معرفي كند و مدعي شود كه در خلال انقلاب مردم مصر، اتحادي نامقدس ميان تهران و واشنگتن شكل گرفت.
دشمني مصر با ايران كه در طول 33 سال حكومت انور سادات و حسني مبارك تداوم داشت به وسيله "نبيل العربي " وزير خارجه مصر به پايان رسيد، وي اعلام كرد كه اسرائيل، حضور حسني مبارك در قدرت را نوعي گنج براي خود ميدانست، چرا كه ميتوانست با استفاده از اين گنج، كارهاي فراواني انجام داده و اهداف خود را محقق كند. نبيل العربي تصريح كرد كه اين گنج ديگر وجود خارجي ندارد و تعامل با ايران به عنوان قدرتي بزرگ در منطقه، اجتنابناپذير است.
نبيل العربي در 29 مارس در نخستين كنفرانس مطبوعاتي خود در قاهره پس از انتصاب به پست وزارت خارجه مصر و نيز در اظهارات تلويزيوني خود تأكيد كرد: ايران كشوري مهم است و ما روابطي تاريخي با اين كشور داريم، ايران همسايه ماست و ما اين كشور را دشمن خود نميدانيم. ايران بعد از انقلاب 57 (1979) به دنبال اين بود كه در منطقه نقش مؤثري ايفا كند، اين حق ايران است و نبايد آرمانهاي اين كشور را عامل دشمني و عداوت فرض كرد. مصر صفحه جديدي را با همه كشورهاي جهان باز خواهد كرد. سفارتخانههاي همه كشورهاي دنيا جز اسرائيل و آمريكا، در ايران فعال است و ميتوان به تبادل سفير و حل مشكلات امنيتي ميان تهران و قاهره اميدوار بود.
وي با اشاره به اينكه "بايد واقعبين باشيم و عليه هيچ كشوري حساسيت به خرج ندهيم، " گفت: نبايد نام قاتل انور سادات رئيس جمهور سابق مصر همچنان بر روي يكي از خيابانهاي تهران باقي بماند و پرچم محمد رضا شاه نيز كه بر روي قبر او در قاهره برافراشته شده، بايد پايين كشيده شود. نبيل عربي در ادامه گفت: پس از پايان جنگ ايران و عراق، با سفير اين كشور در ژنو ملاقات كردم، وي تأكيد كرد كه تهران خواهان باز شدن صفحهاي جديد در روابط با مصر است و در ميان كشورهاي عربي، عربستان و مصر، بيشترين اهميت را براي ايران دارند.»
العربي افزود: من اين موضوع را با قاهره در ميان گذاشتم و بر سر آغاز مذاكرات با ايران به توافق رسيديم، اين مذاكرات به مدت يك سال و نيم با سفير ايران در ژنو ادامه پيدا كرد و در 24 ژانويه 1991 موافقتنامهاي به امضا رسيد كه به موجب آن، هر دو كشور از حق ايجاد دفتر حفاظت منافع با پنج عضو – به سرپرستي يك سفير - در كشور مقابل برخوردار شدند».
به نوشته الاهرام ايران به سرعت به اين اظهارات واكنش نشان داد و علي اكبر صالحي وزير خارجه اين كشور از سخنان وزير خارجه مصر مبني بر آمادگي كشورش براي گشودن صفحهاي جديد در روابط خود با تهران، استقبال كرد. صالحي گفت: مردم مصر از طريق حركت به سوي تحقق خواستههاي عادلانه خود، صفحه جديدي را در تاريخ كشورشان گشودهاند و به همين دليل مجدداً اين پيروزي را به آنان تبريك ميگوييم».
وي اضافه كرد: روابط تاريخي ايران و مصر با وجود برخي دگرگونيها، هميشه در جريان بوده است و آرزو ميكنيم كه به فضل شرايط جديد، روابط دوجانبه ايران و مصر احيا شود. روابط تازه دو كشور ميتواند به تحكيم ثبات، امنيت و توسعه منطقه كمك كند.
سيد مجتبي اماني رئيس دفتر حفاظت منافع ايران در قاهره نيز در گفتگويي ويژه با الأهرام تأكيد كرد كه احياي روابط كامل ديپلماتيك ميان دو كشور، آرزوي 30 ساله دو ملت ايران و مصر است و آمريكا در گذشته از سرگيري اين روابط را نميپسنديد.
وي اضافه كرد: انقلاب مصر فضا را به نفع از سرگيري روابط، تغيير داد تا خواسته مردم در پرتو شرايط جديد، تحقق يابد. مصر كشور مهمي است و نزديكي ايران و مصر تأثير مثبتي بر روي كل اوضاع منطقه بر جاي خواهد گذاشت، اين به نفع مصر است كه روابط متوازني را با همه طرفها برقرار سازد.
اماني گفت: به محض از سرگيري روابط، چشم اندازهاي گستردهاي براي افزايش همكاريهاي اقتصادي و تجاري دو كشور وجود دارد، حجم مبادلات تجاري ايران و مصر هم اكنون از يكصد ميليون دلار تجاوز نميكند و از همين رو دو طرف مايلند كه اين مبادلات را متناسب با پتانسيلها و قدرت دو كشور در منطقه افزايش دهند.
رئيس حافظ منافع جمهوري اسلامي ايران در قاهره در ادامه تصريح كرد: قطع روابط در طول 30 سال گذشته، تجارت و سرمايهگذاري دو كشور را با مشكل مواجه كرده است.
دكتر "مهدي غضنفري " وزير بازرگاني ايران در گفتوگو با نماينده الأهرام در تهران ابراز داشت كه ايران در چارچوب تلاش براي توسعه روابط با كشورهاي اسلامي و عربي، خواهان گسترش روابط اقتصادي با مصر است.
به نوشته الاهرام، با وجود جبههگيري تند احمدي نژاد عليه غرب، اظهارات آتشين وي در قبال اسرائيل، صهيونيسم و آمريكا و اتخاذ سياست به اصطلاح سختگيرانه، گفتمان وي در مورد مصر كاملا نرم بوده است، به گونهاي كه در مناسبتهاي مختلف بر اين نكته تأكيد كرده است كه ايران آمادگي دارد روابط كامل خود را با مصر از سر گيرد و تهران آماده است همان روزي كه مصر آمادگي خود را براي اين امر اعلام كند، سفارت خود را در اين كشور بازگشايي نمايد، مردم ايران و مصر دوست هم هستند و ابتكار بنده براي از سرگيري روابط ديپلماتيك، نشانه نيّت خيرخواهانه ايران است.
علاوه بر احمدينژاد، ساير مسئولان ايراني نيز در اظهارات خود شاخصهاي مثبتي را به نمايش گذاشتهاند؛ به عنوان مثال سيد احمد موسوي معاون پارلماني و حقوقي رئيس جمهور ايران اعلام كرده است كه توسعه روابط با مصر در چارچوب اصول عزت، حكمت و مصلحت صورت ميگيرد و به نفع جهان اسلام خواهد بود.
"منوچهر متكي " وزير خارجه سابق ايران نيز در اظهارات خود تأكيد ميكرد كه مصر و ايران دو كشور مهم در منطقه هستند و مردم هر دو كشور نقش تأثيرگذاري در تاريخ گذشته و حال منطقه ايفا كردهاند، ما منتظر پاسخ مصر به پيشنهاد ايران مبني بر عادي سازي روابط هستيم.
متكي در جريان نشستهاي همسايگان عراق كه در شرم الشيخ و پيرامون اوضاع عراق برگزار شد، تأكيد كرده بود: ايران و مصر از زمينههاي مشترك و عظيمي برخوردار هستند و براي حل و فصل مشكلات منطقه، افزايش هماهنگي ميان اين دو كشور ضروري مينمايد، تحولات اخير شرايط نويني را براي همكاري ايران و اعراب فراهم آورده و ايران و مصر به ويژه در سطح انديشمندان و روشنفكران، در زمينه هاي مختلف با هم همكاري دارند، ديپلماتهاي دو كشور نيز در زمينه مسائل منطقهاي و بينالمللي با هم در ارتباط هستند و اين همكاري و ارتباط يا از طريق ديدارهاي مستقيم و يا از طريق دفتر حفاظت منافع دو كشور، صورت ميپذيرد.
بر اساس اين گزارش ، در مقابل، "حسني مبارك " رئيس جمهور مخلوع مصر و وزير خارجهاش احمد ابوالغيط همواره مواضعي خصمانه عليه ايران اتخاذ ميكردند، اين امر را ميتوان به وضوح در اظهارات متعدد احمد ابوالغيط مشاهده نمود. وي مدعي بود كه ايران خطري براي امنيت ملي مصر است و از طريق حمايت از جنبش حماس ميكوشد حكومتي ديني را بر سر كار آورده و منافع مصر را به خطر بيفكند، ابوالغيط مدعي بود كه ايران در حال طراحي فتنهها و بهانههايي است كه كشمكشها را شعلهور ميكند و مشكلات و ناآراميهاي روزافزوني را به بار ميآورد.
در طول سالها تنش در روابط، نام خالد اسلامبولي بيش از همه خودنمايي ميكرد و اين اعتقاد حاكم بود كه تغيير نام خيابان "خالد اسلامبولي " 90 درصد مشكلات را حل خواهد كرد. نام اين خيابان به خيابان شهيد محمد الدره تغيير يافت، اما شوراي شهر تهران، تابلويي ديواري براي يادبود خالد اسلامبولي ترتيب داد و رژيم سابق مصر نيز با بهانه قرار دادن اين موضوع، عدم از سرگيري روابط ديپلماتيك را توجيه كرد.
"علي لاريجاني " رئيس مجلس شوراي اسلامي در بيستم دسامبر 2009 به قاهره رفت تا در يكي از نشستهاي سازمان كنفرانس اسلامي حضور پيدا كند، اما سطح ديدارهاي وي در قاهره به ويژه ديدار دو ساعته او با حسني مبارك نشان داد كه اين سفر، اهداف اعلام نشدهاي هم دارد و روابط متشنج ايران و مصر بعد از سال 1979 كه در خلال جنگ اسرائيل عليه غزه متشنجتر هم شده بود، تحولاتي را به خود خواهد ديد، اما اين تحولات جامه عمل نپوشيد و اسرائيل و آمريكا بيش از همه، از عدم احياي روابط ايران و مصر سود بردند. لاريجاني به صراحت اعلام كرد كه اسرائيل نميخواهد روابط حسنه و دوستانه ميان ايران و مصر برقرار شود و اين كشور چالش پيش روي جهان اسلام است.
سفر لاريجاني به قاهره در شرايطي صورت گرفت كه ايران با شانتاژ غرب به حمايت از انقلاب حوثيها در يمن و تسلط بر يكي از چاههاي نفت عراق متهم بود، علاوه بر اين مدام ايران را متهم ميكردند كه از ادامه روند صلح در خاورميانه جلوگيري ميكند، اين اتهام در حالي مطرح ميشد كه گويا 99 درصد امور خاورميانه به دست ايران است و اين كشور به اسرائيل اجازه نميدهد تا به سوي برقراري و تأمين شرايط صلح حركت كند! همچنين برخي اين اتهام را مطرح ميكردند كه مسئوليت تنش در روابط مصر و الجزاير در حاشيه مسابقه فوتبال ميان تيمهاي ملي اين دو كشور، بر عهده ايران است!
لاريجاني حمايت از مقاومت را موجب افتخار دانست و گفت: ايران گزينه حمايت از مقاومت را انتخاب كرده است زيرا معتقد است كه اسرائيل تنها در برابر مقاومت عقبنشيني ميكند، نقشه راه كه از همان آغاز، معلول به دنيا آمده بود، مرده است و همه كشورهاي منطقه اين موضوع را ميدانند، ايران نيازي به در هم شكستن استراتژي جديد آمريكا در افغانستان ندارد، چرا كه اين استراتژي به خودي خود شكست خورده است و شكست اين استراتژي را بايد در درون آن جستجو نمود. آمريكاييها از همان روشي استفاده ميكنند كه 30 سال پيش شوروي آن را در پيش گرفت، به گونهاي كه اين كشور ( شوروي ) با صد هزار سرباز وارد افغانستان شد و پانزده هزار تن از آنان را از دست داد.
وي افزود: ايران معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي را شكست خورده ميداند، زيرا آمريكاييها و كشورهاي غربي، قواعد بازي را رعايت نكردند و در برابر پيشرفت تكنولوژي هستهاي مانعتراشي كردند، بنابراين معاهده مذكور به يك رسوايي تبديل شد و رويكرد غرب در تعامل با پرونده هستهاي ايران، تير خلاص را بر پيكر اين معاهده شليك كرد. اين پرونده ميتوانست در مسير درست به راه خود ادامه دهد اما زيادهخواهي آمريكا مشكلاتي را در عرصه اين پرونده ايجاد كرد.
لاريجاني در پايان سخنانش افزود: ايران و مصر از جايگاه مهمي در منطقه برخوردارند و اشتراكات و پيوندهاي فراواني دارند، ملت مصر از جايگاه ويژهاي در نزد ايرانيان بهره ميبرد و مصريها علاقمند هستند تا در چارچوب برنامههاي گردشگري به زيارت اماكن مقدسه ايران بيايند.
الاهرام در پايان اين مقاله تاكيد ميكند كه از سرگيري كامل روابط ايران و مصر به نفع مصر است، چرا كه در دنياي سياست، دشمنيها و دوستي ها هميشگي نيست، علت دشمني رژيم مصر با ايران اين بود كه مردم ايران در سال 1979 شاه را كه دوست آمريكا و اسرائيل بود كنار زدند؛ درست همان كاري كه مصريها در سال 2011 انجام دادند و مبارك يعني گنج استراتژيك آمريكا و اسرائيل را از تخت قدرت، به زير كشيدند.