ایرنا -'آندرس فوگ راسموسن' دبيركل ناتو، در حالي روز دوشنبه 15 فروردين ماه براي مذاكره با مقامات تركيه به اين كشور سفر كرد كه مساله ليبي و چگونگي حل بحران آن به نقطه مشترك منافع دولت آنكارا و ناتو تبديل شده است.
دبيركل ناتو در اين سفر با 'رجب طيب اردوغان' نخست وزير و 'احمد داوود اوغلو' وزير امور خارجه تركيه، ديدار و گفت وگو كرد. پيش از اين محور مذاكرات راسموسن و مقامات تركيه، عمليات نظامي ناتو در ليبي و طرح سپر موشكي اين سازمان اعلام شده بود اما در اين مذاكرات، مساله افغانستان و نقش تركيه در ناتو نيز مورد گفت وگوي دو طرف قرار گرفت. دبيركل ناتو، ابتدا در ديدار با اردوغان، در باره راههاي اجراي آتش بس در ليبي و سيستم فرماندهي جديد اين سازمان فرامنطقه اي بحث و تبادل نظر كرد. رجب طيب اردوغان در اين ديدار اظهار داشت كه بايستي به اراده مردم ليبي در تعيين سرنوشت خود احترام گذاشت و بر لزوم اجراي صحيح قطعنامه 1973 تاكيد كرد.
در روز 17 مارس 2011 مطابق با 27 اسفند ماه 1389، شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه 1973 را براي ايجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز ليبي تصويب كرد كه به دنبال آن كشورهاي اروپايي و آمريكا، به اعزام نيروي دريايي و هوايي به ليبي اقدام كردند .
وي در عين حال گفت كه پاسخ تركيه به موضوع مسلح كردن انقلابيون ليبي منفي است. احمد داوود اوغلو وزير امورخارجه تركيه نيز در ديدار جداگانه با راسموسن، احترام به يكپارچگي سرزميني ليبي از سوي ناتو را مورد توجه قرار داد. همچنين بنا به اعلام روزنامه زمان تركيه، پيش از اين روز يكشنبه 14 فروردين ماه، نمايندگان ليبي به رياست 'عبدالعاطي العبيدي' معاون وزير امور خارجه اين كشور، براي ديدار با مقامات ترك وارد تركيه شده بودند كه محور مذاكرات آنان، مياجيگري آنكارا در آتش بس ليبي بوده است.
بر اين اساس با توجه به وجود پايگاه هوايي سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) در شهر ازمير تركيه، اين كشور نقش حياتي را در عمليات ناتو در ليبي دارد. به نوشته روزنانه حريت، تركيه تاكنون پنج ناو جنگي و يك زيردريايي را براي كمك به عمليات ناتو در ليبي اعزام و اعلام كرده است كه اين كشتي ها تنها براي اهداف بشردوستانه و نظامي مورد استفاده قرار مي گيرد.
** تركيه و ناتو در ليبي
تركيه در حالي در سال 1952 (1331) به ناتو پيوست كه روابط اين كشور با غرب و به ويژه كشورهاي اروپايي در طي دهه هاي گذشته با فراز و نشيب هاي فراواني روبه رو بوده است. هرچند منافع تركيه با منافع جهان غرب گره خورده اما با اين وجود آنكارا تلاش كرده است تا هويت جمعي خود را با جهان اسلام نيز همراه سازد. وجود چنين پتانسيل هايي در تركيه باعث شده تا اين كشور از جايگاه ويژهاي براي ناتو برخوردار باشد بويژه اينكه بر اساس توافقات استانبول 2004 (1383) تركيه مسئول اصلي توسعه روابط ناتو با كشورهاي عربي است و حتي ميتواند تا حدودي راهگشاي ناتو در آسياي مركزي و قفقاز باشد. بر اين اساس ميتوان گفت كه سفر راسموسن به تركيه بيش از هرچيز برگرفته از چالش هاي ناتو در عرصه جهاني بويژه در صحنه ليبي و افغانستان است. در حالي كه تركيه نيز تلاش دارد از اين شرايط براي تثبيت موقعيت منطقهاي و جهاني خود بهره برداري كند. هر چند كه تركيه به خاطر برخي مصالح داخلي و جهاني نميتواند چندان در چارچوب ناتو حركت كند و مخالفتهايي با طرحهاي اين سازمان از جمله در افغانستان و ليبي داشته است. با اين وجود تركيه و ناتو در قالب منافع دستجمعي ناتو داراي اشتراكاتي هستند كه به يكديگر كمك مي كنند تا ساختار يك همكاري نزديك را سازماندهي كنند. اما در ديگر سو، تركيه به دليل ژئوپليتيك ويژه و رويكرد فعلي مقامات ترك در موازنه سازي ميان منافع همكاري با جهان غرب و منافع منطقه اي، تلاش كرده است تا مسير همكاري با غرب و ساختارهاي آن و جهان اسلام و سازمان هاي (سازمان كنفرانس اسلامي و اكو) آن را در مسير منافع ملي خود قرار دهد. در اين ميان ناتو بعنوان يكي از سازمان هاي غربي كه تركيه توانسته در آن نقش مهي را ايفا كند، شناخته مي شود. ليبي نيز در زمان حاضر نه تنها موضوعي منطقه اي، بلكه مساله اي جهاني از جمله براي ناتو و تركيه محسوب مي شود . بنابر اين، ناتو براي هماهنگ سازي رويكردهاي منطقه اي، تركيه را بهترين گزينه مي داند. تركيه نيز تلاش كرده تا با بهره گيري از چنين شرايطي، منافع خود را در حوزه هاي منطقه اي و جهاني افزايش داده و نقش بازيگر متفاوتي را نسبت به سال هاي گذشته ايفا نمايد. در نهايت، تركيه و ناتو هر يك در شرايطي به نقطه مشترك همكاري در ليبي رسيده اند كه طرف هاي مختلف درگير در اين كشور، بر نقش فعال تركيه در حل اين بحران تاكيد دارند و اين نقطه مشترك به معناي حداكثرسازي منافع (اقتصادي، امنيتي و سياسي) براي آنكارا است.