خبر آنلاین - ما هم ماندلا را داریم که بر خود سخت گرفت تا دیگری کشته نشود و هم قاتلانی را که با داس به جان هموطنان افتادند
سارا معصومی :1994 بود و روآندایی که در بحران انسانی سوخت. در هفدهمین سالگرد این فاجعه انسانی و البته سکوت بین المللی ، عکاس تایم" جیمز نشوی" عکس هایی را منتشر کرد که تنها آینه ای کوچک از فاجعه است.
بشر هم خالق جنگ است و هم مادر صلح. همین انسان دوپا هم می تواند عشق بکارد و هم می تواند نفرت درو کند. روآندا سالها پس از خروج سفیدپوستان از این کشور همچنان در التهاب بود. زخم هایی که هرگز مداوا نشدند در نهایت در سال 1994 میلادی سر باز کردند و فاجعه ای ملی را رقم زدند.سه ماه طول کشید تا جمعیتی غالب بر 500 هزار تا 1 میلیون نفر کشته شدند. مخالفان از داس های کشاورزی برای کشتن هم استفاده کردند. همسایه به جان همسایه افتاد و حتی برادر بر برادر سلاح بلند کرد.
در اکثر رسانه ها و منابع گفته می شود که بیش از 800 هزار نفر در این خونریزی جان خود را از دست دادند. می توانید 800 هزار نفر را تصور کنید که در گوشه و کنار به فجیع ترین شکل ممکن کشته شدند و البته به تمام این قتل عام ها هم عناوین مذهبی داده شد. آمریکایی ها به جای آنکه برای جلوگیری از فاجعه دست به کار شوند حتی نیروهای حافظ صلح متعلق به سازمان ملل را هم دور از متن نگاه داشتند.
آنچه در سومالی رخ داده بود به گونه ای پیش رفت که در نهایت سیاستمداران ما تصمیم گرفتند که از واژه " نسل کشی" استفاده نکنند. غربی ها در سومالی به چشم دیدند که زمانی که این واژه را به کار می برند در حقیقت دولتمردان به واقع در راستای محقق کردن آن گام برمی دارند. جهان چشمان خود را بست و ناگهان همان نسل کشی که بیم آن را داشت رخ داد. بعدها سیاستمدارن به دلیل این اهمال عذرخواهی کردند اما این عذرخواهی در ملاعام زندگی را به مردمان روآندا بازنگرداند. بعدها زمانی که یک گروه از شورشیان به منگو امروز فرار کردند، بیش از یک میلیون نفر در یک روز از مرز عبور کردند و در مکان هایی برای خود مامن ساختند که به سختی می شد آب آشامیدنی در آن یافت. چند روز طول کشید تا وبا سرتاسر منطقه را در آغوش بگیرد. ظرف تنها چند هفته هزاران نفر بر اثر وبا جان خود را از دست دادند.حتی برای دفن کشته شدگان دولت از بولدوزرهای بزرگ استفاده کرد. نیروهای بین المللی یکی پس از دیگری برای مهار این بیماری به منطقه اعزام شدند. آنها که خون شان به دست مردم آلوده بود در میان کمپ های موقتی و در جمع قربانیان مامن گرفتند. هیچ نهاد بین المللی نمی دانست که چگونه باید قربانی و خاطی را از هم تشخیص دهد. در نهایت با قاتلان همان گونه برخورد شد که با قربانیان.
تمام این حوادث در روزهایی اتفاق افتاد که نلسون ماندلا در آفریقا جنوبی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد. آنچه گفتیم دنیای دیروز ما بود و امروز هم دنیای فعلی را به چشم می بینیم. ما هم ماندلا را داریم که بر خود سخت گرفت تا دیگری کشته نشود و هم قاتلانی را که با داس به جان هموطنان افتادند. امروز لیبی را داریم و ساحل عاج. اگر قرار نیست ما از تاریخ درس بیاموزیم چه کسی باید نقش این دانش آموز را بازی کند؟