خبرگزاري فارس: اگر واقعاً هدف غرب حمايت از شهروندان و غيرنظاميان ليبي بود، چرا درحالي كه ميتوانستند حملات توپخانهاي، موشكاندازها و تانكهاي قذافي را ظرف سه تا پنج روز از آغاز دخالت نظامي متوقف و به قتلعام و كشتار مردم ليبي پايان دهند، اقدامي نكردند و دست روي دست گذاشتند.
به گزارش فارس به نقل از الجزيره، "منير شفيق " تحليلگر برجسته جهان عرب درباره دخالت نظامي ائتلاف كشورهاي غربي در ليبي اعتقاد دارد كه دخالت نظامي سه كشور آمريكا - فرانسه - انگليس در انقلاب مردمي ليبي عليه معمر قذافي را بايد از دو بعد مورد بررسي قرار داد:
* درخواست بيشرمانه اتحاديه عرب از جامعه بينالملل براي دخالت در ليبي
يك: درخواست اتحاديه عرب از شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي دخالت در امور داخلي كشور ليبي به بهانه حفظ جان و نجات شهروندان و غيرنظاميان ليبيايي از قتل و كشتار نيروهاي نظامي قذافي كه از برتري نظامي آشكاري بر انقلابيون برخوردار بودند. چون شهرهايي كه در كنترل انقلابيون ليبي بود يا تحت محاصره شديد قرار داشتند يا به شدت از زمين و هوا بمباران و ساكنان غيرنظامي آن به وحشيانهترين شكل و تنها به جرم همكاري با انقلابيون يا اتهام به همكاري با آنها قتلعام ميشدند.
* تفاوت انقلاب ليبي با انقلاب مصر و تونس
براين اساس بايد گفت، وضعيت انقلاب ليبي با دو انقلاب پيشين رخ داده در اين قاره يعني مصر و تونس تفاوتهاي بسيار داشت و در ليبي مردم براي تحقق خواستههايشان مجبور شدند تا سلاح بهدست گيرند و با تكيه بر قدرت سلاح خواستههاي خود را محقق نمايند.
* مقاومت انقلابيون ليبي در برابر نيروهاي قذافي با وجود كمبود امكانات
از اين حيث (بعد نظامي) انقلابيون ليبي در برابر نيروهاي قذافي بسيار ضعيف مينمودند و با اينكه از حيث موازنه قوا هيچ تناسبي ميان آنها مشاهده نميشد با اين حال انقلابيون ليبي موفق شدند علاوه بر تصرف بسياري از شهرها و مناطق ليبي با از خودگذشتگي و فداكاري دستاوردهاي خود را حفظ كنند.
* اتحاديه عرب ليبي را دودستي تقديم آمريكا كرد
به همين دليل منجي مردم ليبي (اتحاديه عرب) پاي به عرصه گذاشت و بهجاي اينكه به وظايف خود عمل كند، يك كشوري عربي را تسليم دخالتهاي نظامي كشورهاي بيگانهاي كرد كه آمريكاي صهيونيست رهبري آن را بهدست داشت و با اقدامي احمقانه و بيشرمانه با سر فرودآوردن در برابر خواسته آمريكا به شوراي امنيت سازمان ملل متحد روي آورد تا با دخالت خود راه نجاتي براي مردم بيدفاع ليبي از چنگال ديوانهاي چون قذافي بيابد.
* نتايج بسيار فضاحتبار دخالت كشورهاي بيگانه در ليبي
دو: اما بعد دوم قضيه در بررسي نتايج اين دخالت نظامي نمود پيدا ميكند كه نتايجي بسيار فضاحتبار به دنبال خود داشت، بهگونهاي كه ميتوان گفت، ضرب المثل "از چاله درآمدن و افتادن به چاه " در اينجا و درباره مردم ليبي مصداق پيدا ميكند. در واقع درخواست دخالت خارجي از آمريكا يا اروپا يا شوراي امنيت نهتنها از همان ابتدا و از حيث مبدأ محكوم و مردود بود بلكه در عمل نيز جامعه بينالمللي بعينه ملاحظه كرد كه اين دخالت هيچ نتايج مثبتي به همراه نداشت.
* هدف ايجاد مناطق پرواز ممنوع حمايت از غيرنظاميان بود
بر اساس طرح و برنامه ريخته شده مقرر گرديد، به محض به هوا برخاستن هواپيماهاي قذافي نيروهاي خارجي وارد عمل شوند و ظرف 20 دقيقه اين هواپيماها را ساقط نمايند، اگرچه اين برنامه به اجرا گذاشته شد اما به اعتقاد اين نيروها اين اقدام كافي به نظر نميرسيد، به همين دليل نيروهاي نظامي كشورهاي خارجي طي يك هفته و بهطور مستمر سيستمهاي دفاع هوايي و هواپيماهاي قذافي را بمباران كردند، درحالي كه قرار بر اين بود كه اين نيروها با ايجاد منطقه پرواز ممنوع مانع پرواز هواپيماهاي قذافي و بمباران اهداف غيرنظامي توسط آنها شوند.
*واقعاً در پس دخالت كشورهاي غربي در ليبي چه قرار داشت
اينجاست كه سؤالاتي درباره اهداف دخالت نظامي كشورهاي خارجي در ليبي مطرح ميشود، اينكه چرا قذافي به سوي هواپيماهاي خارجي كه پايگاهها و سيستمهاي هوايي او را بمباران ميكردند، حتي يك موشك هم شليك نكرد و اينكه چرا كشورهاي خارجي اهداف خود را با جدّيت دنبال نكردند، مگر قرار بر حمايت و دفاع از مردم ليبي نبود، پس چرا اين اهداف محقق نگرديد.
* گلولهباران مصراته در قبال بيتفاوتي نيروهاي ناتو
به عنوان مثال در مصراته ديديم كه پنج ناو قذافي از دريا اين شهر را چندين روز گلوله باران كردند، اما خبري از برنامه نظامي دفاع از شهروندان و غيرنظاميان نبود و نيروهاي خارجي دست قذافي را باز گذاشتند تا براي 6 روز متوالي هرآنچه بخواهند، برسر مصراته بياورند و در روز هفتم بود كه قذافي تصميم گرفت، سه ناو خود را عقب بكشد اما دو ناو ديگر را در آنجا باقي گذاشت تا مانع رسيدن هرگونه كمكهاي دارويي، پزشكي و غذايي به شهر شوند و محاصره شهر مصراته جز در 30/3/2011 درهم نشكست.
* چرا نيروهاي خارجي در برابر گلولهباران هفتروزه مصراته سكوت كردند
اينجاست كه سؤالات مهمتر از سؤالات مرتبط با موضوع منطقه ممنوعه پرواز مطرح ميشود، اينكه اين ناوها چگونه توانستند با توپ و موشك اندازهاي خود هفت روز كامل مصراته را گلوله باران كنند، بيآنكه در معرض كوچكترين تعرضي قرار گيرند و اينكه دو ناو بعدي چگونه در روزهاي بعد بيمحابا و بدون هيچ ترس و واهمهاي از مورد حمله قرار گرفتن به محاصره مصراته ادامه دادند.
*ادامه گلولهباران شهرها و مناطق تحت كنترل انقلابيون در سايه سكوت غرب
از اينها گذشته مگر نه اين بود كه توپها، تانكها و موشكاندازهاي قذافي به راحتي مردم ليبي و شهرهايشان را گلولهباران ميكردند و امكان تحت پيگرد قرار دادن و بمباران آنها توسط نيروهاي خارجي به راحتي فراهم بود و اگر واقعا هدف نيروهاي خارجي حمايت از شهروندان و غيرنظاميان ليبي بود، چرا اقدامي در اين باره انجام ندادند، درحالي كه ميتوانستند حملات توپها، موشكاندازها و تانكهاي قذافي را ظرف سه تا پنج روز از آغاز دخالت نظامي متوقف و به قتلعام و كشتار مردم ليبي پايان دهند.
*بنغازي تنها شهري كه غرب به حمايت از آن برآمد
تنها شهري كه هواپيماهاي فرانسوي به خود زحمت دادند، جهت حمايت آن از حملات هوايي و زميني به هوا برخيزند، شهر بنغازي بود و ديديم كه چگونه هواپيماهاي فرانسوي موفق شدند، ظرف چند ساعت امنيت هوايي و زميني اين شهر را فراهم نمايند. بنابراين بايد گفت تنها شهر بنغازي بود كه مورد حمايت نيروهاي خارجي از حملات قذافي قرار گرفت و در ساير شهرهاي ليبي نيروهاي قذافي بهويژه طي شش روز اول ورود نيروهاي خارجي هر آنچه خواستند، كردند و هر قتل و كشتاري كه ميخواستند، در برابر مردم بيدفاع آن مرتكب شدند، بيآنكه خبري از دخالتهاي نظامي آمريكا يا اروپا در آنجا باشد.
* افزايش تعداد قربانيان ليبيايي پس از دخالت كشورهاي خارجي در اين كشور
نگاهي به آمار و ارقام قربانيان انقلاب ليبي نشان ميدهد، تعداد قربانيان پس از دخالت كشورهاي خارجي در ليبي بيشتر از پيش از دخالت بوده است و اين موضوع علامت سؤالهاي بسيار مهم و بزرگي را درباره عملكرد نيروهاي خارجي و در راس آنها آمريكا در ليبي بهوجود ميآورد، اينكه واقعا چه اهدافي در پس اين دخالت نظامي در ليبي قرار دارد.
* آغاز همكاري كشورهاي غربي با رژيم قذافي پس از نشست لندن
نگاهي به حوادث روز پس از كنفرانس لندن در 30/3 نشان ميدهد كه پس از آن كنفرانس همآوازي و همراهي نيروهاي قذافي با دخالتهاي نظامي بيگانگان آغاز شده است، چون جامعه بينالملل ديد كه هواپيماهاي نيروهاي خارجي آشكارا دست قذافي را در پيشروي به سوي بنجواد، راس لانوف و پس از آن اجدابيا باز گذاشتند، بهويژه آن كه اجدابيا پايگاه و منطقهاي استراتژيك در شرق ليبي بهشمار ميآمد.
* توطئه سركوب ملت توسط نيروهاي قذافي در برابر بيتفاوتي غرب
به همين منظور و بهطور خلاصه بايد گفت، ليبي هماكنون شاهد اجراي توطئه بازي با جان ملت مظلوم و سركوب انقلاب بيدفاع خود از طريق بازگذاشتن دست نيروهاي قذافي در بازگرداندن مناطق تحت كنترل انقلابيون است و آنچه تاكنون درباره دخالت نظامي نيروهاي خارجي در ليبي به اثبات رسيده اينكه اين دخالت هيچ ارتباطي با حمايت و دفاع از شهروندان ليبيايي يا برقراري آتشبس در ليبي ندارد.
* كشورهاي غربي درصدند ليبي را به عراق و افغانستاني ديگر تبديل كنند
از بررسي موارد ديگر دخالتهاي نظامي كشورهاي غربي در ديگر مناطق و جهان و از جمله عراق ثابت ميشود، اولين هدف نهفته در پس اين دخالت را بايد در بهدست گرفتن آينده ليبي و نحوه به پايان رساندن نزاع و درگيري ملاحظه كرد و از اين حيث دخالت كشورهاي خارجي و در راس آنها آمريكا در ليبي تفاوتي با دخالت اين كشور در عراق يا افغانستان ندارد و همواره نتايج اين دخالتها بسيار اسفبارتر از عدم دخالت است.
*روزهاي بدتر در انتظار ليبي
به همين دليل بايد گفت، ليبي روزهاي آينده بايد در انتظار روزهاي بدتر و اسفبارتري باشد، چرا كه نفوذ يهوديان صهيونيسم در كاخ سفيد شكلدهنده اصلي سياستهاي آمريكا در ليبي خواهد بود و اين نكتهاي است كه رهبران انقلاب ابتدا در ليبي و سپس در يمن بايد به آن توجه داشته باشند، درحالي كه نبايد از دخالت آمريكاي صهيونيست در تونس و مصر نيز غافل ماند.