بررسی استراتژیک - تاگس اشپیگل / «ما هنوز در این مورد که هویتمان چیست و به دنبال چه هستیم تعریفی ارائه ندادهایم.» علی تارهونی در ادامه از روند گذار کنونی به عنوان «وضعیتی آشفته» یاد میکند، اما در عمر ۶۰ ساله خود با اعداد، جداول و سیستمها سر و کار داشته و طی سالها به عنوان استاد اقتصاد در دانشگاه واشنگتن فعالیت کرده است.او در جوانی از سوی معمر قذافی به مرگ محکوم شد و در دهه ۷۰ به آمریکا گریخت، اما چندی پیش پس از ۳۵ سال تبعید به کشورش بازگشت. حالا او میتواند در شرق آزاد شده لیبی وضعیت اقتصاد را سر و سامان دهد و بازاریابی نفت را ساماندهی کند.
تارهونی به عنوان اولین اقدام خود ۴/۱ میلیارد دلار اسکناس چاپ شدهای را که از سوی قذافی به بریتانیا سفارش داده شده بود به شرق لیبی آورد. به گفته خودش: «در حال حاضر کمبود نقدینگی نداریم و میتوانیم همه هزینههای مهم و دستمزدها را پرداخت کنیم». انقلابیون لیبی از طیفهایی کاملا متفاوت شکل گرفتهاند و در واقع گروهی هستند که از وکلای دعاوی، بازرگانان و سربازان تا دانشمندان و دانشجویان طرفدار «چهگوارا» را شامل میشود. این طیفهای گوناگون تنها در مورد یک هدف اتفاق نظر دارند و آن، سقوط معمر قذافی یعنی همان دیکتاتوری است که از ۴۲ سال پیش بر لیبی حکم میراند.
یکسوم از جمعیت ۶ میلیون نفری لیبی در شرق این کشور و در استان سیرنایکا زندگی میکنند. بر پایه برآوردهای انقلابیون شمار طرفداران قذافی در بنغازی هرگز بیش از ۱۰ هزار نفر نبوده است، اما همین جمعیت اندک همواره نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و گارد انقلاب را در اختیار داشتهاند. علاوه بر آن چند صد نفر از این عده همواره به صورت مخفی و تحت عنوان «هستههای پنهان» در این شهر بندری ۷۰۰ هزار نفری حضور دارند و هر زمان آمادهاند که برای «برادر قذافی» دست به اسلحه ببرند، اما هنوز معلوم نیست که چه تعداد از انقلابیون در غرب لیبی و در استان طرابلس حضور دارند. آنها در شهرهای مصراته و زینتان نبردهایی سخت را با نیروهای ویژه قذافی به پیش میبرند، اما در دیگر شهرها ازجمله پایتخت یعنی طرابلس حکومت موفق شده است تا اعتراضها را به طرزی وحشیانه سرکوب کند. ۲ پایگاه دیگر قدرت که از اهمیتی خاص برخوردارند زادگاه قذافی یعنی سرت و شهر کویری سبها در جنوب این کشور است و بخشی از قبیله قذافی نیز در این دو شهر سکونت دارند.
الگوها و نهادهای انقلاب لیبی
پیشقراولان «انقلاب ۱۷ فوریه» در واقع خانوادههای آن ۱۲۰۰ قربانی شورش سال ۱۹۹۶ در زندان ابوسلیم واقع در نزدیکی طرابلس و خانوادههای قربانیان تظاهرات علیه قذافی در ۱۷ فوریه ۲۰۰۶ بودند. در این میان انقلابیون لیبی ۲ نماد قدرتمند را انتخاب کردهاند که یکی از آنها پرچم سابق لیبی است که از زمان استقلال این کشور در سال ۱۹۵۱ تا کودتای قذافی در سال ۱۹۶۹ به عنوان پرچم ملی لیبی شناخته میشد و نماد دوم قهرمان ملی لیبی، «عمر مختار» است که پس از ۲۰ سال نبرد علیه استعمارگران ایتالیایی سرانجام سال ۱۹۳۱ در شهر بنغازی به دار آویخته شد. در دهه ۸۰ مجسمه و بنای یادبود عمر مختار به دستور قذافی از مرکز شهر بنغازی به ۳۰ کیلومتر دورتر و به شهر سلوک انتقال یافت، اما حالا این بنای سفید مرمرین با رنگهای انقلاب رنگآمیزی شده است. شهر سلوک منطقه فراموش شدهای است که جمعیتی اندک دارد و زمانی اردوگاه کار اجباری نیروهای ایتالیایی در آن قرار داشت. امروزه روی دیوار خانه شهرهای انقلابی لیبی این شعار معروف عمر مختار به چشم میخورد: «یا مرگ یا پیروزی».
اولین مانیفست سیاسی انقلابیون امروز لیبی این عنوان را بر خود دارد: «چشماندازی برای یک لیبی دموکراتیک.» در این مانیفست انقلابیون خواهان دولتی غیرنظامی، جامعهای آزاد، قانون اساسی، احزاب سیاسی، انتخابات آزاد و یک قوه قضائیه مستقل شدهاند، اما مهمترین هدف در این مانیفست ساخت کشوری قانونگرا و دموکراتیک است که از «گفتگو، مدارا، همکاری، وحدت ملی و مشارکت فعال همه شهروندان» برخوردار باشد. انقلابیون به هیچ عنوان خواهان تجزیه کشور نبوده و شاه بیت این انقلاب «یک لیبی بدون قذافی و کشوری واحد با مرکزیت طرابلس» است.
سازماندهی سیاسی
نزدیک به ۸ هفته پس از آغاز خیزش لیبی اولین نشانهها از ساختارهای سیاسی به چشم میخورد. در شهرهای آزاد شده شرق لیبی در اولین گام شوراهای محلی شکل گرفت و همه این شوراها به یک «شورای ملی انتقالی» پیوستند. این شورای ملی در واقع کمیتهای است که از ۳۱ عضو تشکیل شده است؛ اگرچه دولتی در مقابل دولت لیبی به حساب نمیآید. در عین حال تنها نام ۱۰ تن از اعضای این شورا انتشار یافته است زیرا ۲۱ نفر دیگر در غرب کشور و در مناطق تحت تسلط قذافی زندگی میکنند. هنوز مشخص نیست که آیا همه اعضای شورا امکان تشکیل جلسه خواهند داشت یا نه اما هرچند گاه یک بار محل این شورا تغییر میکند و اعضای حاضر در آن تحت تدابیر شدید امنیتی گردهم میآیند. تا به امروز تنها فرانسه، پرتغال، قطر، اتحادیه عرب و ایتالیا این شورا را به رسمیت شناختهاند.
نکته: انقلابیون لیبی از طیفهایی کاملا متفاوت شکل گرفتهاند و در واقع گروهی هستند که از وکلای دعاوی، بازرگانان و سربازان تا دانشمندان و دانشجویان طرفدار «چهگوارا» را شامل میشود. آنها تنها در مورد یک هدف اتفاق نظر دارند و آن، سقوط معمر قذافی است
رئیس این شورا وزیر سابق دادگستری لیبی یعنی «مصطفی عبدالجلیل» است، همان فردی که به عنوان اولین وزیر دولت قذافی و به دلیل اعتراض به خشونت افسار گسیخته علیه معترضان از مقام خود استعفا کرد. عبدالجلیل متولد سال ۱۹۵۲ در شهر البیضا او کسی است که در کمال شهامت و جسارت و در مقام یک حقوقدان تحصیلکرده سال ۲۰۱۰ در حضور قذافی به نقض حقوق بشر در این کشور اعتراض کرد.
معاون وی در شورای انقلابی «عبدالحکیم غوغا» است که مدتی طولانی ریاست کانون وکلای دادگستری بنغازی را عهده داشت. این حقوقدان سخنور به دلیل دفاع از زندانیان سیاسی به شهرت رسید و از آنجا که هرگز در مقابل تهدیدهای حاکمان سر خم نکرد از احترامی خاص در میان هموطنانش برخوردار است. همکاران غوغا از او به عنوان مردی شریف و درستکار یاد میکنند که کاریزمای بالایی دارد. غوغا یکی از ۴ حقوقدانی بود که معمر قذافی اندکی پیش از اولین «روز خشم» آنان را به خیمه خود فراخواند تا به آنان در مورد پیوستن به مخالفان هشدار دهد، اما پس از بحث و جدلی داغ، حاکم مستبد وعده داد که دستور تدوین قانون اساسی را صادر کند و در عین حال گفت که خبرهای این جلسه نباید در رسانهها منتشر شود. با همه اینها آن جلسه ۹۰ دقیقهای در نهایت بدون هیج نتیجهای پایان یافت و آن ۴ وکیل با حضور در یک رستوران از همه مردم برای قیام ۱۷ فوریه دعوت به عمل آوردند.
دولت انتقالی در شرق
انقلابیون سخنی از یک دولت انتقالی بر زبان نمیآورند بلکه از «کمیته مدیریت بحران» سخن میگویند. از قرار معلوم این کمیته (برخلاف شورای ملی انتقالی) وظیفه اداره امور روزمره منطقه را بر عهده دارد. این نهاد اجرایی در حال حاضر تنها ۳ عضو دارد که در رأس آنها نام «محمود جبرئیل» دیده میشود. جبرئیل ۵۹ ساله که در قاهره و پیتسبورگ در رشتههای اقتصاد و علوم سیاسی تحصیل کرده است یکی از روشنفکران برجسته در میان مخالفان قذافی به شمار میآید. او که نویسنده چندین کتاب است سال ۲۰۰۷ از آمریکا به طرابلس بازگشت و از آن زمان سمت ریاست مهمترین «اتاق فکر» لیبی را در رابطه با جذب سرمایههای خارجی به عهده داشته است. جبرئیل به فاصله کمی از آغاز خیزشها به انقلابیون پیوست. علی تارهونی یعنی همان استاد پیشین اقتصاد در دانشگاه واشنگتن نیز به عنوان وزیر اقتصاد در این کمیته مشغول به کار است. وزارت امور خارجه هم به عهده «علی العیساوی» سفیر سابق لیبی در هندوستان است که وظیفه ارتباط با جامعه جهانی را به عهده دارد.
فرماندهی نظامی
فرماندهی نظامی انقلابیون را ۲ ژنرال به عهده دارند. ریاست ستاد ارتش آنها در اختیار «عبدالفتاح یونس» است؛ کسی که انقلابیون جوان چندان اعتمادی به وی ندارند. یونس در تمام طول زندگیاش یکی از پیروان بیچون و چرای قذافی به حساب میآمد و کسی است که سال ۱۹۶۹ و در حالی که ۲۵ سال بیشتر نداشت در کنار قذافی دست به کودتا زد، اما یک هفته پس از آغاز شورشها به قذافی پشت کرد و ضمن خودداری از بمباران بنغازی به سربازانش دستور داد به پایگاه نظامی قذافی در قلب شهر کتیبه حمله کنند. یونس همه افسران لیبی را میشناسد و در میان نظامیان از محبوبیت زیادی برخوردار است. او به مدت ۴۱ سال فرماندهی نیروهای ویژه را در اختیار داشت و ۳ سال و نیم پیش با حفظ سمت به وزارت کشور رسید و به عبارتی مرد شماره ۲ لیبی به شمار میآمد. از قرار معلوم یونس مسوول بسیاری از موارد نقض حقوق بشر محسوب میشود، اما در حال حاضر درصدد تشکیل ارتش جدیدی در شرق است تا به وسیله آن بتواند به طرابلس حمله کند. با این حال هنوز از این ارتش خبری نیست.
فرماندهی عملیات مخالفان را ژنرال «خلیفه هفتار» به عهده دارد و عملیات روزانه آنها را هدایت میکند. او از زمان اسارت در جریان جنگ چاد در سال ۱۹۸۶ مبارزه خود علیه رژیم را آغاز کرد و در جریان اعتراضات اخیر با کمک افرادش توانست پس از حمله نیروهای ائتلاف حدود ۴۰ دستگاه تانک را به خدمت بگیرد. هفتار با روشهای جدید جنگ الکترونیک آشنایی ندارد و مبارزان نمیدانند که وی چگونه میخواهد با این جنگافزارهای نوین با نیروهای قذافی نبرد کند. در این میان فرماندهی این ارتش در فکر تهیه اسلحه و مربی از خارج است. سرهنگ «احمد بنی» سخنگوی نظامیان انقلابی میگوید: «ما بیش از همه به موشکهای ضدتانک و سلاحهای سنگین نیاز داریم».
احتمال حضور القاعده
بر پایه اسناد ویکیلیکس دولت آمریکا از شهر کوچک درنا واقع در سواحل میان تبروک و البیضا به عنوان «پایگاه اصلی جهادگران عراق» یاد میکند. پیکارجویان لیبیایی فعال در عراق پس از شهروندان سعودی پرشمارترین پیکارجویان خارجی به شمار میروند. ژنرال آمریکایی و فرمانده ارشد نیروهای ناتو یعنی «جیمز استاویریدیس» میگوید: «ما شاهد موارد متناقضی هستیم، اما در حال حاضر اطلاعات کافی نداریم تا بتوانیم براساس آن از حضور قطعی القاعده یا دیگر گروههای تروریستی در میان شورشیان لیبی بگوییم»، اما به هر حال آمریکا میخواهد مطمئن شود در صورت ارسال اسلحه به لیبی این سلاحها از این طریق به دست القاعده نخواهد افتاد. احمد بنی سخنگوی نظامیان مخالف قذافی هر گونه حضور هواداران بن لادن در میان شورشیان را تکذیب میکند و میگوید: «القاعده هیچ جایگاهی در لیبی ندارد».