«"مداخله بشردوستانه" عنوان جديدي است كه به تازگي از سوي كشورهاي غربي براي مداخله در امور كشورهايي همچون ليبي به كار ميرود و ميتوان از آن به عنوان امپرياليسم جديد ياد كرد كه منافع كشورهاي شركت كننده به آن وابسته است.»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، هفته نامه تايم با انتقاد از جنگ ليبي از سوي ناتو و بررسي امپرياليسم مدرن در كشورهاي بحران زده، آورده است:
«مرگ و ماليات همواره با ما هستند و در اين زمان است كه بحثهايي درباره حق يا وظيفه مداخله در امور داخلي ساير كشورها به ميان ميآيد. بحث مداخله بشردوستانه تحت عناوين مختلف از دهه 1820 و بحران يونان كه به دنبال استقلال بود وجود داشت، اما در شكل مدرن آن در زمان جنگ يوگوسلاوي نمود پيدا كرد، چرا كه مردم گمان ميكردند اين نيروهاي ارتش هستند كه در فجايع وحشتناك حرف آخر را ميزنند. به تازگي نيز سازمان ملل پذيرفته است كه تحت عنوان "وظيفه براي حمايت"، كشورهاي خارجي در امور ليبي دخالت كنند.
جنگ در ليبي بار ديگر اين مساله پيچيده را يادآورساخت. برخي بر اين باورند كه مداخله نظامي و جهاني به بسياري از اشتباهات بزرگ خاتمه ميدهد، اما برخي ديگر معتقدند اين نوعي از امپرياليسم جديد در پوشش "زاهدان خوش قلب" است.
ليبي حتي اگر سال ديگر هم شبيه يكي از كشورهاي پيشرفته جهان شود، باز هم اين بحث خاتمه پيدا نميكند. اما ما آنقدر از مداخله بشردوستانه اطلاعات داريم كه بگوييم نتايج آن در عمل چه خواهد شد: اول اينكه، قطعا كشور مورد نظر به طور خاص انتخاب ميشود. اينكه رهبران جهان به يكباره تصميم به مداخله در ليبي گرفتند و خواستند به جنايتهاي معمر قذافي، رهبر ليبي پايان دهند و در قبال كشتار مردم بحرين، يمن و ساير كشورهاي بحران زده منطقه واكنشي نشان نميدهند، خود جاي سوال دارد كه چرا هيچ كس خواهان عمليات سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) در اين كشورها نيست.
شايد اين اقدامات مغاير را بتوان اين چنين پاسخ داد: اينكه شما نميتوانيد همه را نجات دهيد، دليل آن نميشود كه جان يك تن را نجات ندهيد. كلمات "همه و يك تن" براي آن دسته از افرادي كه قصد مداخله دارند، توجيه مناسبي است.
دوم اينكه اگر هدف دولت باراك اوباما، رئيس جمهوري آمريكا تغيير رژيم ليبي نيست، پس چرا اسلحه بدست گرفتهاند؟ مگر اعمال منطقه پرواز ممنوع در دهه 1990 در عراق و يا كوزوو منجر به تغيير نظام نشد؟
سوم اينكه، تنها بخشي از كشورها براي مداخله در كشورهاي ديگر اعلام آمادگي ميكنند. اين مساله در ليبي نيز صدق كرد، چرا كه ناتو بدون آلمان عملياتهاي خود را آغاز كرد و پس از آن ما شاهد مشاركت جزئي كشورهاي عرب بوديم كه البته در حاشيه قرار داشتند و به عبارت ديگر به آن ميگويند "مداخله مدرن".
در عمل شاهد آن هستيم كه مداخله بشردوستانه تنها در نقاطي از جهان صورت ميگيرد كه نزديك به قلمروي كشورهاي عضو ناتو است. مثلا ميانمار سالها تحت حكومت استبدادي بود، اما چون منافع كشورهاي عضو ناتو حكم نميكرد، در اين كشورها جز اظهارنظرهاي ساده، اقدام ديگري نكردند.
بنابراين ادامه اين روند ما را به كجا ميكشاند؟ آيا روشي وجود دارد كه بتوان مداخله بشردوستانه را از غير آن تشخيص داد و توجيه كرد؟
براي پاسخ به اين پرسشها از سخنراني توني بلر، نخست وزير اسبق انگليس استفاده ميكنيم. وي پيشنهاد داد تا قبل از هرگونه مداخله در امور ديگر كشورها پنج مساله زير را مد نظر داشته باشيم؛ اول اينكه، آيا درباره اصل موضوع اطمينان داريم؟ دوم اينكه، آيا تمام راههاي ديپلماتيك را امتحان كردهايم؟ سوم اينكه، برپايه ارزيابي عملي موضوع، آيا ميتوان اقدام نظامي محتاطانه و معقول انجام داد؟ چهارم اينكه، آيا براي جنگ بلندمدت آمادهايم؟ و در نهايت اينكه آيا اين اقدام به نفع منافع ملي ما هست يا خير؟
حال بايد گفت كه اگر چنين مسائلي را از پيش در نظرميگرفتيم، باز هم شاهد حوادث خشونت آميز در عراق بوديم؟»