خبر آنلاین - یکلای ستاریکوف، نویسنده، تاریخدان و اقتصاددان روسیه معتقد است که قذافی شکست نخورده، فرار نکرده و هنوز در لیبی است و این سپاهیان اروپا هستند که دو دسته و گیج شده اند و اگر قذافی تنها دوماه دیگر دوام بیاورد ...
اختلافات میان اعضای ناتو برسر چگونگی ادامه نبرد در لیبی روز به روز آشکار تر می شود. ناتو گمان نمی برد سرنگونی قذافی تا این اندازه برای آنها زمان بر باشد اما حالا همه گمانه زنی ها و تخمین های آنها نادرست از کار در آمده است. روزنامه پروادای روسیه این موضوع را با نیکلای ستاریکوف، نویسنده، تاریخدان و اقتصاددان این کشور در میان گذاشته است. او معتقد است که قذافی شکست نخورده، فرار نکرده و هنوز در لیبی است و این سپاهیان اروپا هستند که دو دسته و گیج شده اند.
آیا عملیات به اصطلاح ائتلاف کشورهای غربی در لیبی به هدف خود رسیده است؟
آمریکایی ها و انگلیسی ها در لیبی چند هدف دنبال می کردند که این اهداف واقعی از بیانیه های رسمی آن ها بسیار دور هستند. هدف اصلی این دو کشور، بی ثبات کردن اوضاع تعداد هرچه بیشتر کشورهای جهان است تا فقط دلار آمریکا و اوراق قرضه خزانه آمریکا اعتبار داشته باشد. این هدف غایی آن ها است. ولی در مرحله جاری با تحریک افراط گرایی اسلامی در سراسر جهان سعی می کنند برای چین، روسیه و اروپا مشکلات هرچه بیشتری ایجاد کنند.
آن ها در لیبی به هدف خود نرسیدند: قذافی فرار نکرده و حتی عقب نشینی نمی کند. بنابراین، در شرایط جاری تجزیه لیبی و به قدرت نشاندن القاعده و سازمان های شبیه به آن امکان ندارد. ولی آمریکایی ها در رابطه با اروپا به هدف خود رسیده اند: با آغاز جنگ لیبی، اروپا دچار دودستگی شد. اروپا به عنوان بازیگر واحد از بین رفته است. فرانسه فوراً طرف امریکا را گرفت و ایتالیا از آن الگو گرفت: برلوسکونی که با خطر دادگاه به اتهام داشتن ارتباط با یک دختر نابالغ روبرو شده است، در این شرایط می تواند حتی »دولت قیام کنندگان» بنغازی را به رسمیت بشناسد! در حال حاضر فقط آلمان در اروپا سیاست مستقلی دنبال می کند که الآن این کشور را به طور جداگانه تنبیه خواهند کرد. اوضاع از نظر اهداف واقعی ایالات متحده همین است.
شما معتقدید که قذافی شکست نخورده است.
عملیات جنگی علیه قذافی شکست خورده است. او زنده است و نیروهای او توان خود را حفظ کرده اند. سیر زمان به نفع او است. بیانات آمریکایی ها مبنی بر اینکه آن ها مخالف استعفای قذافی با مصونیت دربرابر تعقیب کیفری نیستند و نیز ورود مذاکره کنندگان امریکایی به طرابلس نشان دهنده شکست عملیات آمریکایی بود. چطور ممکن است که آمریکایی ها پیش یک دیکتاتور سفاک بروند؟ اصول شناسی واشنگتن چه شده است؟
از اول اعلام شده بود که غربی ها از جمعیت غیر نظامی لیبی دفاع خواهند کرد. واقعاً دفاع کرده اند؟
ایالات متحده به غیر نظامیان لیبی چکار دارد؟ مگر در جنگ های ویتنام، یوگسلاوی و عراق به فکر مردم بودند؟ مردم لیبی را برای دفاع از آن ها می کشند. ولی یک نکته بسیار قابل توجه است، در نتیجه تجاوز غرب به لیبی، سامانه های موشک های دوش پرتاب ضد هوایی در اختیار گروه های تروریستی قرار گرفت. این کار تصادفی نیست. لیبی زمانی موشک های »استینگر» را رسماً از ایالات متحده خریده بود که این موشک ها در انبار ویژه نگهداری شده و ارتش از آن ها محافظت می کرد. آمریکایی ها به این اسلحه توجه زیادی می کنند. آن ها حتی ویکتور بوت، شهروند روسیه را به فروش این سلاح ها به قیام کنندگان کلمبیا متهم می کنند. نیروهای ویژه روسی هم در قفقاز می کوشند هر موشک »ایگلا» را که به دست جدایی طلبان افتاده پس بگیرند. و حالا بر گردیم به موضوع لیبی. ما در گزارش های تلویزیون این موشک های دوش پرتاب را روی زمین می بینیم. تعدادشان حد و حساب ندارد. مگر آمریکا نمی فهمد که این کار خطرناک است؟ چرا دسته های ویژه بریتانیا که دو هفته قبل از بمباران ها در لیبی پیاده شده بودند، به خرید یا نابودی این سلاح ها مبادرت نورزیدند؟ ائتلاف غربی به جای اینکه به حل این مسأله بزرگ دست بزند، به ارتش لیبی ضربه وارد می کند که در صورت ورود به بنغازی می توانست این موشک ها را به انبارها باز گرداند. و حالا ما در رسانه های گروهی غرب می خوانیم که »القاعده» بخشی از این سلاح ها را به داخل قاره آفریقا برده است که معلوم نیست چه کسی از آن استفاده خواهد کرد. ما شاهد انتقال آگاهانه سلاح های خطرناک به سازمانی شده ایم که سازمان اطلاعات آمریکا با دست خود ایجاد کرده است. حالا تروریست های گم نام می توانند هر دولتی را با خطر نابودی هواپیماهای مسافربری شانتاژ کنند. ولی آمریکا به این مسأله ربطی نخواهد داشت. راه دیگری برای واگذاری موشک های دوش پرتاب به تروریست ها نبود زیرا هر یک از این موشک ها زیر نظر است و رنگ و محل ساخت آن شناخته شده است. ولی اگر با استفاده از این موشک ها اتفاقی بیفتد، بن لادن را که تنها در اینترنت زندگی می کند، متهم خواهند کرد.
واگذاری فرماندهی عملیات در لیبی به ناتو به چه معناست؟ چرا آمریکا و بریتانیا از این عملیات کناره گیری کردند؟
نیروی زمینی نمی تواند وارد لیبی شود زیرا در این صورت هرج و مرجِ لازم برقرار نخواهد شد. در جایی که آن ها حضور دارند، هرج و مرج مجاز نیست! آنجا باید نظم و شکوفایی برقرار شود. ولی بدون عملیات زمینی نمی توان قذافی را برکنار کرد. در این شرایط باید با او توافق نمود ولی تمام آش بدبویی را که پختند، می خواهند برای اعضای دیگر ناتو باقی بگذارند. چه کسی قیام کنندگان را به رسمیت شناخت؟ سارکوزی، قطر و حالا برلوسکونی؛ نخست وزیر ایتالیا که عاشق دختران نابالغ است. ولی آمریکا و انگلیس کسی را به رسمیت نشناخته اند. آمریکایی ها از شرکت در عملیات دست کشیده و فرانسوی ها باید خودشان یا با کمک ناتو ویرانه ها را پاکسازی کنند. می توان به یقین گفت که سرنوشت سیاسی سارکوزی در اینجا به پایان رسیده است. در جریان انتخابات ریاست جمهوری کمک مالی قذافی برای سارکوزی را یادآوری خواهند کرد. اوضاع را به گونه ای جلوه خواهند داد که رئیس جمهور فرانسه خواست طلبکار خود را بکشد و به خاطر انتخابات آینده جنگ را شروع کرد.
در رابطه با انتخابات و دمکراسی باید گفت که جهان غرب سعی نمی کند تجاوز خود را توجیه کند و درباره پیشبرد دمکراسی هم صحبت نمی کند...
آن ها عجله می کنند و به همین دلیل اینقدر ناشیانه کار می کنند. بدهی های آمریکا به سقف خورده است و این سقف باید بالا برده شود. ولی چین هشدار می دهد که از اواخر سال 2011 تجارت خود را به ارز یو آن تبدیل می کند. در این شرایط آمریکایی ها فرصتی برای بحث درباره ارزش های دمکراتیک ندارد.
آیا ناتو مجبور به آغاز عملیات زمینی علیه لیبی خواهد شد؟
نخیر. اگر قذافی تا دو ماه دیگر ایستادگی کند، غرب لیبی را فراموش خواهد کرد. گامهای اخیر قذافی نشان می دهد که او مردی عاقل و لجباز است. او نمی تواند با کسی توافق کند و استعفا بدهد زیرا تا شش ما ه دیگر حتماً »سکته قلبی» خواهد کرد. اگر او برود، لیبی به عنوان یک کشور از بین خواهد رفت. قذافی این واقعیت را می فهمد و مقاومت می کند. بهترین کاری که او می تواند بکند، خریدن وقت است. ولی اگر بخواهد با آن ها توافق کند، همه چیز و از جمله جان و کشور خود را از دست خواهد داد.
پسران قذافی چه برنامه هایی در سر می پرورانند؟
آن ها دوشادوش پدرشان مبارزه می کنند ولی می توانید تصور کنید به آن ها چه وعده و وعید هایی که داده نشده است . در این شرایط کمتر کسی می تواند ایستادگی کند. باید ببینیم سرهنگ قذافی آن ها را خوب تربیت کرده است یا خیر.
بعد از لیبی نوبت کدام کشور است؟ آیا نوبت ایران که خار بزرگی در چشم امریکاست، خواهد رسید؟
نخیر. الآن نوبت ساحل عاج است که ایالات متحده جنگ داخلی این کشور را با استفاده از انتخابات تحریک کرد.
چرا این کار را کردند؟
رئیس جمهور ساحل عاج با چین قراردادی درباره استخراج منابع طبیعی منعقد کرد و حال شورشیان او را سرنگون می کنند. بعد از آن قرارداد با چین را لغو خواهند کرد. ولی انگلیس و آمریکا - در صورت روی کار ماندن قذافی - سراغ یمن، اردن و سوریه خواهند رفت تا انقلاب بر پا کنند. در تابستان سال 1941 آلمانی هایی که به شوروی حمله کرده بودند، کانون های مقاومت را پشت جبهه گذاشته و به حرکت خود ادامه می دادند. ممکن است بعد از آن نوبت عربستان سعودی و ترکیه برسد. ترکیه بزودی انتخابات خواهد داشت. ولی اینها کارهای کوچکی هستند. بازی جدی بعداً شروع خواهد شد: انقلاب در پاکستان، چین را تهدید خواهد کرد. آمریکایی ها از افغانستان خارج شده ولی به طالبان اسلحه و پول خواهند داد. طالبان به سوی تاجیکستان و ازبکستان حرکت خواهد کرد. در نتیجه این جنگ ها میلیون ها نفر آواره شده و همه آن ها به سوی روسیه سرازیر خواهند شد. به همین دلیل بسیار مهم است که برنامه های آمریکایی مبنی بر بی ثبات کردن نظام سیاسی جهان را خنثی کنیم.
بعد از پایان حوادث در لیبی غرب می تواند به مسکو بگوید که شما در این کشور نظم برقرار نکردید و حق ندارید قراردادهایی داشته باشید. روسیه باید چکار کند؟
به نفع روسیه است که صبر کند و به همه تخلفات از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد واکنش شدیدی از خود نشان دهد. ما نباید طرف قذافی را بگیریم زیرا معلوم نیست آنجا چه کسی برنده می شود. این کار دست ما نیست. ما با طرف پیروز همکاری خواهیم کرد. برای ما فقط منافع روسیه اهمیت دارد.
پراودا، 14 آوریل