خبرگزاري فارس: رابطه مصر با ايران از ديرباز ناپايدار بوده، از روابط حسنه تا رقابت در حال تغيير بوده كه عامل تسريع كننده اين تغييرات در طول تاريخ تغيير در رهبري اين دو كشور بوده است.
به گزارش فارس پايگاه اينترنتي "world politics review " در مقالهاي به قلم "اليزابت اسكندر " محقق روابط بينالملل در مدرسه اقتصاد و علوم سياسي لندن روابط مصر با ايران را مورد بررسي قرار داده است.
* آمادگي مصر براي از سرگيري دوباره روابط ديپلماتيك با ايران
وي در اين مقاله مينويسد: عليرغم ادامه تظاهرات مردمي در مصر، صحنه سياسي داخلي آن هنوز نتوانسته راه خود را پيدا نمايد. علاوه بر اين، اعتماد ميان مردم و ارتش با تصميم شوراي عالي نيروهاي مسلح در مورد قانون اساسي موقت متزلزل شده است. پس چرا در ميان اين عدم اطمينان داخلي، دولت انتقالي ميخواهد در مورد يكي از پيچيدهترين مسائل سياست خارجي خود يعني ايران تصميمگيري نمايد؟
رابطه مصر با ايران از ديرباز ناپايدار بوده، و مصر يكي از چند كشوري است كه همراه با اسرائيل، ايالات متحده و مراكش با تهران روابط رسمي ديپلماتيك ندارد. ماهيت روابط ميان مصر و ايران- دو كشور بزرگ منطقه و وارث تمدن باستاني- اغلب به طور چشمگيري از روابط حسنه تا رقابت در حال تغيير بوده است. عامل تسريع كننده اين تغييرات در طول تاريخ تغيير در رهبري اين دو كشور بوده است.
* فراز و نشيبها در روابط بين ايران و مصر
قبل از انقلاب افسران آزاد مصر در سال 1952، شاه ايران و فاروق پادشاه مصر رابطه خوبي با يكديگر داشتند. شاه حتي با "فوزيه " خواهر فاروق ازدواج كرد. پس از رياست جمهوري "جمال عبدالناصر " در مصر، روابط ميان تهران و قاهره خصمانه شد. شاه به دنبال روابط نزديك با آمريكا و اسرائيل بود، در حاليكه ناصر از پشتيباني نظامي اتحاد جماهير شوروي برخوردار بود. در نتيجه، روابط ديپلماتيك ميان تهران و قاهره به مدت 10 سال از سال 1960 قطع شد.
در مقابل، "انور سادات "، جانشين ناصر، پس از همگرايي با غرب به توسعه يك رابطه نزديك با شاه پرداخته و وارد مذاكرات كمپ ديويد شد. اما عواملي كه باعث اتصال مصر و ايران با هم در آن دوره شده بودند، پس از انقلاب اسلامي در سال 1979 باعث جدايي مجدد ميان آنها شد، هنگاميكه آيتالله "روحالله خميني " به قدرت رسيد، روابط ديپلماتيك يك بار ديگر خراب شد.
* نامشخص بودن جهتگيريهاي سياسي مصر
حالا كه مصر در حال ورود به دوران پس از مبارك ميباشد، به نظر ميرسد كه زمان يك تغيير ديگر فرا رسيده است. با اين حال، جهتگيري سياسي مصر هنوز نامشخص است و هيچ شخصيت برجستهاي، مانند حسني مبارك پس از ترور سادات، تاكنون سكان سياست مصر را پس از بحران در دست نگرفته است. در واقع، ممكن است در حال حاضر عدم وجود رئيس جمهور زمينه ساز آزادي وزير امور خارجه جديد براي چنين اظهاراتي باشد.
اظهارات و حوادث در طول اين دوره گذار از سياست خارجي مصر تا چه حد در ميان مدت و دراز مدت ادامه خواهد يافت، قابل پيش بيني نيست. اما دلايلي براي امكان ايجاد روابط حسنه مصر با ايران وجود دارد. اين امر ميتواند يك حركت عملي در پاسخ به تغيير توازن قدرت در منطقه باشد. برنامه هستهاي ايران همچنان به پيشرفت خود ادامه ميدهد، در حاليكه مصر اعلام كرد قصد دارد برنامه هستهاي صلح آميز خود را با توجه به بحران هستهاي ژاپن در فوكوشيما به حالت تعليق در آورد. ممكن است قاهره اتحاد با تنها قدرت بالقوهي هستهاي در منطقه را، در كنار اسرائيل، يك امتياز براي خود محسوب نمايد.
*روابط تهران و قاهره ميتواند منجر به جلوگيري از گسترش سلاح هستهاي در خاورميانه شود
اگر سياستگذاران مصري به دنبال يك استراتژي جديد منطقهاي باشند، به احتمال زياد موفقيت تركيه در جايگاهيابي خود به عنوان ميانجي بينالمللي براي قاهره جالب توجه باشد. سياست تركيه دوستي با تمام كشورهايي است كه بدون به خطر انداختن مشروعيت داخلي دولت، اهميت اين كشور را در منطقه افزايش دهد. مصر نيز ميتواند مسير مشابهي را دنبال نمايد. روابط قويتر ميان تهران و قاهره شايد بتواند منجر به اعتمادسازي و جلوگيري از گسترش سلاحهاي هستهاي در خاورميانه شود. وزن ديپلماتيك قاهره به عنوان يك ميانجي براي توازن قدرت در منطقه ميتواند در برخي موارد بر تهران اعمال نفوذ نمايد. اين كه آيا اين پتانسيل ميتواند به واقعيت تبديل شود در آينده مشخص خواهد شد.
روابط تركيه با ايران نيز از لحاظ اقتصادي برايش سودمند بوده است. دولت مصر نيز با توجه به ضعف اقتصادي آن، قطعا از افزايش مزاياي تجارت با ايران استقبال خواهد كرد. اما نگرانيهاي اقتصادي ممكن است اين روابط حسنه را محدود سازد. آمريكا هنوز هم از حاميان مالي مصر بوده و كمكهاي قابل توجهي را براي حمايت مالي دولت انتقالي مصر متعهد شده است، پشتيباني كه ميتواند ايجاد روابط حسنه با ايران را به مخاطره بياندازد.
* جايگاه مصر در قبال غزه
با وجود نگرانيهاي اجتناب ناپذير آمريكا، بيانيه نبيل العربي در مورد ايران با اظهاراتي در مورد پيمان كمپ ديويد و جايگاه مصر در قبال غزه همراه بود. به دنبال افتراق موضع جديد مصر از استراتژي سياست خارجي مبارك، العربي گفت كه مصر "روابط خاصي " با اسرائيل، مانند زمان حاكميت مبارك ندارد. العربي همچنين از سياست مبارك در بستن مرز رفح با غزه انتقاد نمود. اين اظهارات حساب شده ممكن است با هدف كسب محبوبيت و مشروعيت براي دولت انتقالي، كه اعتبار آن تضعيف شده است، بيان شده باشد. آنها همچنين ممكن است در مورد انتقاد از سياستهاي مصر در خصوص غزه و اسرائيل از تهران جهت دهي شده باشند.
* مصر در تلاش است تا خود را دوباره تعريف نمايد
معلوم نيست كه نظرات العربي تا چه حد نشان دهنده تغييرات سياست خارجه مصر باشد. اما صدور مجوز براي عبور دو كشتي جنگي ايران از كانال سوئز در ماه فوريه- قبل از انتصاب العربي- حاكي از تغيير در سياست خارجي مصر است كه در نقشهاي بينالمللي و منطقهاي مصر نمود پيدا خواهد كرد. آنچه مسلم است اين است كه مصر در تلاش است تا خود را دوباره تعريف نمايد. مردم مصر اكنون بيش از همه خواستار دولتي هستند كه نماينده آنها بوده و از نظر آنها اعتبار و رسميت داشته باشد. تعريف دوباره نقش مصر در منطقه و ارتباط آن با آمريكا و اسرائيل يك راه براي انجام اين كار است. راه ديگر مواجهه با منطقه از جمله ايران است.