روزنامه لس آنجلس تایمز نوشت،ثبات در لیبی مستلزم توجه مستمر غرب است. این روزنامه در پایگاه اینترنتی خود نوشت،جنگ در لیبی به بن بست رسیده است؛ معمر قذافی برغم پیش بینی مخالفانش ثابت کرده که مقاوم است.
وی همچنین باعث برملا شدن محدودیت های جنگ از راه دور شده است. یک سناریو درباره جنگ لیبی این است که نیروهای قذافی تحت فشار بی وقفه ناتو ضعیف شوند و این باعث شود نیروهای بیشتری فرار کنند.
نتیجه این وضعیت،از هم پاشیدن رژیم و هموار شدن راه برای تشکیل یک دولت انتقالی به رهبری مخالفان و نهایتا برقراری دموکراسی خواهد بود.این نتیجه ای است که مقامات لندن،پاریس،واشنگتن و بروکسل آروزی آن را دارند.اما بعید است که این سناریو قریب الوقوع باشد .حتی اگر چنین اتفاقی روی بدهد،جنگ و کشتار بیشتری در راه خواهد بود.در واقع،مشکل دیگر پیش نیاز سقوط (فیزیکی یا سیاسی) قذافی است:کاتالیزوری که افسران او را به این باور برسانند که دوره سرهنگ به سر آمده است. در ضمن،هزینه ایجاد یک کشور بعد از جنگ در لیبی هر روز افزایش می یابد:جنگ در حال تخریب زیرساخت هاست،صادرات نفت را متوقف کرده و موج آوارگان را افزایش داده است.این ویرانی ها بدان معناست که حتی وقتی جنگ متوقف شود،لیبی نیازمند مراقبت و حتی عملیات پلیسی زیاد خواهد بود. سناریوی دیگری وجود دارد و آن اینکه مقامات ارشد نظامی و غیرنظامی قذافی او را برکنار کنند و برای تقسیم قدرت و گرفتن مصونیت معامله کنند. چنین اتفاقی به سادگی روی نمی دهد.برای خلع قذافی،وجود مردان قدرتمند لازم است. احتمال سوم تجزیه لیبی است:قذافی بر منطقه غرب حکومت می کند و مخالفان شرق را اداره خواهند کرد. برخی تحلیلگران این نتیجه را محتمل می دانند و می گویند که چنین نتیجه ای الزاما گزینه بدی نیست زیرا در این صورت قذافی فقط قسمت کوچکی از لیبی و مناطق غیرنفتی اش را تحت کنترل خواهد داشت.اما سوابق تاریخی نشان داده که تجزیه ممکن است تجربه ای خونین باشد،بویژه وقتی طرف های درگیر مسلح باشند و از یکدیگر متنفر باشند. در این سناریو، با توجه به فراوانی نفت دو طرف و موقعیت راهبردی مدیترانه ،هر دو طرف به ساخت زرادخانه و یافتن شریک خارجی روی می آورند.چنین نتیجه ای زندگی لیبیایی ها را به خطر می اندازد و آرامش همسایگان را نیز سلب خواهد کرد. این روزنامه در پایان می نویسد با توجه به پیامدهای سنگین جنگ ،ثبات در لیبی مستلزم توجه دائمی غرب خواهد بود.