ایرنا - درگيري هاي قومي و مذهبي پس از اعلان نتايج انتخابات رياست جمهوري در نيجريه، در حالي تشديد شد كه نوع موضع گيري كشورهاي غربي در قبال اين درگيري ها، رويكرد يك بام و دو هواي غرب در زمينه تحولات قاره سياه را هويدا ساخت.
در سي ام فروردين ماه سال جاري، يعني سه روز پس از انتخابات رياست جمهوري در نيجريه، اعلان رسمي نتايج انتخابات باعث شد تا درگيري هاي خونين قومي و مذهبي در سراسر كشور به نقطه اوج خود برسد. اگرچه دولت نيجريه از كشته شدن نزديك به 50 نفر، زخمي شدن حدود 400 تن و آوارگي بيش از 40 هزار نفر خبر داده، اما نيروهاي امداد و كمك وابسته به سازمان ملل متحد تاكيد كرده اند كه تعداد كشته و زخمي شدگان بسيار بيشتر از آمار اعلام شده است. در اين زمينه جلوگيري نيروهاي دولتي از انجام عمليات امدادرساني به آسيب ديدگان در مناطق شمالي، بر آمار كشته شدگان افزوده است و به موازات آن سرپوش نهادن دولت بر حجم و وسعت درگيري ها با هدف كنترل اوضاع آشوب در كشور همچنان ادامه دارد.
** اتهام تقلب در انتخابات و آغاز درگيري ها
................................................................
در شرايطي كه « گودلاك جوناتان » رييس جمهور نيجريه، از مدت ها قبل در تدارك كسب مجدد قدرت از تمامي امكانات موجود براي دستيابي به اين هدف سود مي برد، چهره مورد حمايت اكثريت مسلمان نيجريه يعني « محمد بوهاري » توانسته بود خود را به عنوان مهمترين رقيب جوناتان مطرح سازد. اما پس از اعلان رسمي نتايج انتخابات مشخص شد كه جوناتان با كسب 57 درصد آرا از رقيب اصلي خود پيشي گرفته و بوهاري تنها موفق به كسب 31 درصد از كل آرا شده است.
اعلان نتايج انتخابات موجب شد تا با توجه به گمانه زني هاي پيشين، بوهاري رقيب پيروز خود را به تقلب گسترده در انتخابات متهم كند. اين مساله سبب شد تا درگيري هاي محدود بين گروه هاي قومي و مذهبي طرفدار دو نامزد انتخاباتي، به آشوب سراسري تبديل شود و جنگ مذهبي بين مسيحيان جنوب و مسلمانان مناطق شمالي به اوج خود برسد. اگرچه با شدت گرفتن درگيري ها بوهاري با محكوم كردن كشتار و خشونت از طرفداران خود خواست تا به مناقشات انتخاباتي و اعتراضات خود پايان دهند، اما آرام تر شدن نسبي اوضاع كمكي به حل بحران عمومي حاضر در اين كشور نكرده است.
** ريشه هاي داخلي سياسي و اجتماعي در بحران نيجريه
.....................................................................................
نزديك به 12 سال از حاكميت مسيحيان بر نيجريه مي گذرد و بنابر روند و عرف سياسي و اجتماعي معمول و نيز بر اساس برخي از توافقنامه هاي آشكار و پنهان بين گروه هاي سياسي انتظار مي رفت كه در جريان انتخابات اخير، مسلمانان قدرت اجرايي را در اين كشور به دست گيرند، اما همانگونه كه گفته شد مناقشات انتخاباتي، آرامش نسبي و روندهاي مسالمت آميز سياسي و اجتماعي را به پايان راه خود رسانيد.
در بررسي زمينه هاي بحران اخير، نگاه به تركيب و ساختار اجتماعي نيجريه مي تواند ريشه هاي قومي و مذهبي بحران را به روشني آشكار سازد. نيجريه با حدود 150 ميليون نفر، پر جمعيت ترين كشور مسلمان آفريقاي غربي محسوب مي شود، اما مسيحيان كه كمتر از 40 درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند، سالها است كه قدرت را در دست دارند. مسلمانان كه اغلب در مناطق شمالي نيجريه ساكن هستند، همواره نسبت به حاكميت مسيحيان حساس بوده و در مقابل، مسيحيان ساكن نواحي جنوب تلاش كرده اند تا مانع قدرت يابي نخبگان مسلمان نيجريه شوند. اگرچه از سال 1379 قوانين اسلامي در شمال نيجريه به اجرا گذاشته شد، اما مسلمانان اين كشور به واسطه داشتن اكثريت جمعيتي خواهان اجرايي شدن اين قوانين در سراسر كشور بوده اند.
رقابت سياسي حزب حاكم «دموكراتيك مردم » به رهبري جوناتان و حزب « تجمع براي تغيير و پيشرفت » به رهبري بوهاري، نوعي رقابت قومي-مذهبي در ميان ساكنان شمال و جنوب بوده كه با توجه به برخي عوامل داخلي و خارجي به صورت فزاينده رشد يافته و زمينه بروز مناقشات اخير را فراهم آورده است.
پيش از اين نيز در حوادث دي ماه 1388 در «جوس» كه يكي از مهمترين شهرهاي مسلمان نشين نيجريه محسوب مي شود، به دنبال اعلان نتايج انتخابات محلي، 500 نفر از مسلمانان كشته و شمار زيادي از مساجد، اماكن آموزشي و تجاري آن ها به آتش كشيده شد. در اين قتل عام كه به مدت چند روز ادامه داشت، ارتش و پليس محلي به همراه برخي گروه هاي افراطي مسيحي حضور داشتند.
وقوع مكرر چنين حوادثي گذشته از هويدا ساختن جنبه هاي گوناگوني از چالش هاي دروني اجتماعي، استفاده ابزاري و مكرر نخبگان سياسي حاكم از مولفه هاي قومي و مذهبي در جهت تداوم حضور در راس قدرت را آشكار مي سازد. گذشته از اين، متغيرهاي داخلي و خارجي ديگري هم در اوضاع كنوني نيجريه تاثير فراواني دارند.
يكي از مهمترين متغيرها در بعد داخلي، ساختار سياسي كشور است. چنانكه سيستم فدرالي نيجريه نه تنها به حل و فصل دموكراتيك مسائل داخلي اين كشور كمكي نمي كند بلكه به واسطه بنا شدن بر افتراق مذهبي، رقابت هاي فشرده سياسي و انتخاباتي در اين كشور را شدت بخشيده است. تقسيم مذهبي ايالات 36 گانه نيجريه به ايالات شمالي و جنوبي با برهم زدن تعادل انتخابات ملي به نفع مسيحيان حاكم، همواره مورد اعتراض مسلمانان اين كشور بوده است.
علاوه بر آنچه گفته شد بسياري از صاحب نظران تشديد گستره فساد مالي و اداري در ميان نخبگان اين كشور را يكي از دلايل اصلي تداوم چالش هاي دروني نيجريه معرفي مي كنند. اين مساله در طول سال هاي گذشته موجب شده تا با وجود منابع و ذخاير عظيم انرژي كه نيجريه را به هشتمين كشور نفت خيز جهان تبديل كرده است، فقر، بيكاري و تبعيض اقتصادي گريبانگير مردم اين كشور شود.
در شرايطي كه بحران بين المللي اقتصادي و مالي تاثير فراواني بر اقتصاد نفتي نيجريه داشته، ضعف بنيه اقتصادي و تنگناهاي معيشتي در اين كشور شدت يافته است. بيكاري و بحران اقتصادي، با سوق دادن قشرهاي گوناگون اين كشور به ويژه جوانان به سمت شورش، تمرد و عصيان اجتماعي، آشكارا آنها را در معرض سياست ها و اهداف گروه هاي افراطي قرار داده و به عامل مهمي در بروز اختلافات قومي و مذهبي تبديل شده است.
در كنار زمينه هاي داخلي بحران، نقش مولفه هاي خارجي و كنش قدرت هاي فرامنطقه اي به خصوص كشورهاي غربي در تحولات اخير نيجريه قابل تامل مي نمايد.
** موضع گيري هاي دوگانه غرب در قبال تحولات قاره سياه
..................................................................................
با وجود فراز و نشيب هاي روابط خارجي نيجريه با قدرت هايي نظير آمريكا، انگليس و فرانسه، در سال هاي اخير گودلاك جوناتان نشان داده است كه مي تواند خود را به عنوان مهمترين چهره حامي منافع كشورها و كمپاني هاي غربي مطرح سازد. بدين ترتيب حفظ وضعيت نخبگان و طبقه حاكم كنوني، به رويكرد اصلي اين كشورها و شركت هاي بزرگ در تحولات نيجريه تبديل شده است.
ميزان حمايت نخبگان سياسي حاكم، از فعاليت هاي صنعتي، اقتصادي و منافع مالي شركت هاي بزرگ غربي به خصوص كمپاني هاي عظيم نفتي مانند «شل» تا حدي بوده كه غارت ثروت ملي نيجريه و تداوم فقر و مصايب اقتصادي به ويژگي اصلي اين كشور غني آفريقايي تبديل شده است.
با توجه به آنچه گفته شد جوناتان به عنوان نامزد مورد اعتماد آمريكا و انگليس، در جريان نبرد قدرت در نيجريه مورد حمايت هاي رسانه اي و تبليغاتي اين كشورها قرار گرفت و رسانه هاي غربي با انواع فضاسازي هاي تبليغاتي كوشيدند تا زمينه هاي تحولات نيجريه را متناسب با منافع و راهبردهاي غرب فراهم سازند. چنانچه از همان مراحل نخستين انتخابات، بيش از هر چيز از روند سالم انتخابات رياست جمهوري و مشروعيت نتايج آن در رسانه هاي غربي سخن گفته شد.
در اين زمينه، همزماني تحولات نيجريه با كشوري چون ساحل عاج نشان داد كه در شرايط يكسان، رويكردهاي غرب داراي تناقضات آشكار بوده و تنها مبتني بر منافع صرف اقتصادي، سياسي و امنيتي است. در حالي كه فرانسه و متحدانش با شعار حمايت از آزادي، دموكراسي و توقف كشتار و خشونت در كشوري چون ساحل عاج، از رييس جمهور منتخب و مسلمانان اين كشور پشتيباني نموده و با مداخله آشكار نظامي رييس جمهور پيشين و مسيحي ساحل عاج را دستگير و وادار به ترك قدرت كردند اما در نيجريه رويكردها به شكل ديگري رقم خورده است، به نحوي كه شدت يافتن فعاليت گروه هاي ميسيونري (تبليغي) و ترويج و تبليغ مسيحيت ابزار مناسبي براي دخالت كشورهاي غربي را مهيا ساخته و بر تنش هاي ميان مسيحيان و مسلمانان افزوده است چنانكه اين كشورها با حمايت آشكار از يك جنگ صليبي در نيجريه، گويا نوع كنشگري خود در ساحل عاج را به فراموشي سپرده اند.
رويكردهاي منفعت محور قدرت هاي غربي در قاره سياه با ابزارهايي چون حمايت از حقوق بشر، آزادي، دموكراسي، توقف خشونت، رفع فقر و ترويج، تبليغ و حمايت از مسيحيت و... و با وجود تناقضات آشكار رفتاري به يكي از مهمترين متغيرهاي تاثيرگذار در تحولات كشورهاي آفريقايي بدل گشته است. در غرب آفريقا و كشوري چون نيجريه سيطره همه جانبه بر منابع نفتي و حفظ منافع سياسي و امنيتي به محور اساسي سياست هاي كشورهايي مانند آمريكا، انگليس، فرانسه و حتي رژيم صهيونيستي تبديل شده تا جايي كه اين استعمارگران را براي كسب منافع حداكثري حتي به عرصه رقابت با يكديگر كشانده است.