جاوید قربان اوغلی، مدیرکل سابق آفریقای وزارت امور خارجه در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به آخرین تحولات لیبی میپردازد و معتقد است قذافی با رفتار خود در مقابل تحرکات مردمی، ظلم بزرگی به جنبشی که در شمال افریقا و دنیای عرب به وجود آمده بود کرد
دیپلماسی ایرانی: در حالی که بسیاری تصور میکردند برکناری قذافی نیز همانند زین العابدین بن علی و حسنی مبارک به سرعت پس از به راه افتادن اعتراضات مردمی در لیبی از قدرت کناره گیری میکند، با وجود اقدام ناتو به عملیات نظامی در این کشور او همچنان مقاومت میکند. دیپلماسی ایرانی درباره آخرین تحولات لیبی و عملیات ناتو در این کشور با جاوید قربان اوغلی، دیپلمات با سابقه و مدیرکل سابق آفریقای وزارت امور خارجه به گفتگو نشسته که ماحصل آن را در زیر میخوانید:
امریکا در ابتدا از قبول فرماندهی عملیات ناتو در لیبی سرباز زد، اما به نظر میرسد با ورود هواپیماهای بدون سرنشین این کشور به عملیات ناتو، تغییراتی در صحنه جنگ به وجود آمده؛ این تغییرات به کدام سو است؟
امریکاییها به این دلیل فرماندهی عملیات ناتو را نپذیرفتند که نمیخواستند مسئولیت موثر در این جنگ را به عهده داشته باشند. اوباما در سال آینده انتخابات پیش رو دارد، تجربه افغانستان و عراق را دارد که در هر کدام به نوعی با مشکلات دست و پنجه نرم میکند. شاید یکی از دلایلی که امریکا مسئولیت فرماندهی این عملیات را نپذیرفت، هراس از ایجاد اعتراضات عمومی و تاثیر آن در انتخابات 2012 بود. یکی از دلایلی که دموکراتها در انتخابات میان دوره ای برخی کرسیها را به جمهوری خواهان واگذار کردند هم ناکامیها در افغانستان و عراق بود. بنابراین امریکاییها تلاش داشتند که به نوعی خود را در حاشیه قرار دهند تا هم به اصطلاح به مسولیتهای جهانی خود عمل کنند و هم افکار عمومی داخل آمریکا را حساس نکنند.
ورود هواپیماهای بدون سرنشین امریکا به جنگ، در عین حال که شرایط نظامی را برای قذافی سختتر میکند، نشان دهنده عزم راسخ اعضای ناتو برای مداخله فعالتر در جنگ و تغییر موازنه ای است که در حال حاضر در صحنه نظامی وجود دارد.
علاوه بر این، ورود هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی موجب تقویت روحیه مخالفین قذافی خواهد شد. این مسئله در مناطقی مانند مصراته نمود بیشتری خواهد داشت. در مجموع به نظر میرسد با توجه به این که بمباران محل کار و زندگی قذافی هم با هواپیماهای بدون سرنشین آغاز شده، روحیه مخالفین تقویت خواهد شد.
ورود ایتالیا به صحنه جنگ با لیبی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایتالیا استعمارگر سابق لیبی است و بیشترین و گستردهترین روابط اقتصادی را با لیبی دارد. از نظر جغرافیایی هم نزدیکترین کشور اروپایی به لیبی است. به نظر من ورود ایتالیا به جنگ نشان دهنده این است که غرب تصمیم خود را در مورد مسئله لیبی گرفته است.
البته طولانی شدن تحولات لیبی هم ناشی از این است که غربیها فرصت کافی پیدا کنند تا با مخالفین قذافی مذاکره کنند و به آنها تفهیم کنند که بدون حمایت غرب آنها نخواهند توانست در مقابل رژیم تا بن دندان مسلح قذافی کاری از پیش ببرند و امتیازات لازم را برای آینده بگیرند. ملاحظه میکنید که ادبیات معارضه مثل روزهای اول ضد غربی و یا حساس نسبت به ورود نیروهای غربی و حضور در این کشور نیست.
سفر مقامات امریکایی و فرانسوی به بنغازی چه تاثیری بر مشروعیت دولت موقت لیبی خواهد داشت؟
به نظر من هدف این سفرها، علاوه بر اهداف امنیتی و نظامی، تلاشی است برای ایجاد مشروعیت برای حکومت موقتی که در بنغازی تشکیل شده است. البته تا زمانی که این حکومت، جانشین حکومت مستقر در لیبی شود، ممکن است راه طولانی در پیش باشد. مگر این که جنگ، سرنوشت این معادله را تغییر دهد. وگرنه این سفرها نمیتواند به معنای سلب مشروعیت حکومت قذافی شود. مقاماتی که به بنغازی سفر میکنند اگرچه از کشورهای با نفوذ دنیا هستند، اما لزوما دنیا را نمایندگی نمیکنند و بیشتر به دنبال منافع اقتصادی خود هستند.
به نظر من آن چه در صحنه لیبی در حال وقوع است، این است که غربیها با این سفرها در کنار تهدید نظامی، به نوعی در صدد هستند که خلا مشروعیت برای قذافی به وجود آورند و باعث سست شدن اطرافیان قذافی در حمایت از او شوند. علاوه بر این به مخالفین تفهیم کنند که حمایتهای نظامیو سیاسی غرب است که کار آنها را جلو میبرد، در غیر این صورت مخالفین نخواهند توانست کاری از پیش ببرند و با همین مسئله از آنها امتیاز بگیرند و بتوانند در پروسه ساختن یک اپوزیسیون نیرومند همراه با غرب را در لیبی مشارکت کنند.
آیا این سفرها میتواند بر معادلات سیاسی لیبی تاثیرگذار باشد؟
به نظر من صرف انجام این سفرها به بنغازی نمیتواند بر معادلات سیاسی تاثیرگذار باشد. چرا که معادلات سیاسی در صحنه جنگ رقم خواهد خورد. اما این سفرها میتواند باعث تقویت روحیه مخالفین، سست شدن مشروعیت رژیم قذافی و سست شدن و کاهش حمایت از قذافی شود. اما بعید است این سفرها بتواند مشروعیت بین المللی برای مخالفین قذافی به همراه داشته باشد.
به نظر شما نوع برخورد قذافی با حرکتهای مردنی چه تاثیری بر سیر حرکتهای آزادیخواهانه در منطقه داشت؟
تحولات لیبی در پی تحولات تونس و مصر بود. اما برخورد سخت قذافی با این مسئله دو تاثیر فوری داشت. تاثیر اول این بود که پروسه تغییرات سیاسی را با کمترین خسارت که در تونس و مصر اتفاق افتاده بود را متوقف کرد. تاثیر دوم این بود که به رژیمهای دیکتاتوری دیگر هم مدل قذافی را صادر کرد. این مسئله در مورد یمن و بحرین یا سوریه قابل مشاهده است.
بنابراین قذافی با رفتار خود در مقابل تحرکات مردمیبه تعبیری جلوی زایمان طبیعی را گرفت و تحولات را تبدیل به سزارینهایی کرد که ممکن است در آنها هم نوزاد از بین برود و هم مادر. یعنی هم تحولات بسیار پر هزینه گردد و هم کشور با خسارات سنگینی همراه گردد. در حالی که اگر قذافی از مدلی که در مصر یا تونس اتفاق افتاد تبعیت میکرد و به خواستههای مردم توجه میکرد، حداقل باعث نابودی کشور خود نمیشد.
این کشور نهایتا باید دوباره ساخته شود، چه کسانی هزینه ساخت این کشور را میپردازند؟ مردم. چه کسانی باید بازسازی کنند؟ غربیها. غربیها که خود این کشور را نابود کرده اند،با هزینه مردم لیبی این کشور را خواهند ساخت. بنابراین قذافی با این کار خود ظلم بزرگی به جنبشی که در شمال افریقا و دنیای عرب به وجود آمده بود کرد. این جنبشها که میتوانست نوید یک مولود مبارکی را در منطقه با خود داشته باشد و معادلات قدرت را تحت تاثیر قرار دهد، با این خیانت قذافی از مسیر خود بازماند.