خبرگزاری مهر- پس از به ثمر نشستن قیام مردم در تونس و مصر و افزایش گستره موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی به نظر می رسد جریانی با تمام توان خود درصدد فرسایشی کردن این تحولات در راستای منافع بلندمدت خود در منطقه استراتژیک خاورمیانه است.
در اینجا جریان نخست شامل رژیمهای عربی هراسان از ترک قدرت می شود که پس از مشاهده تحولات سریع و بنیادین مصر و تونس در پی کشیدن ترمز این تغییرات ریشه ای برآمدند.
به واقع بیم اصلی آنان از این بود که با سرنگونی بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر، جریان سریع تحولات در لیبی، یمن و بحرین نیز با سقوط دیکتاتورها به پایان رسیده و قیام عربی به کشورهایی نظیر عربستان، قطر، اردن، کویت، امارات و دیگر نظامهای دیکتاتوری عرب سرایت کند.
آنچنان که در این روزها نشانه هایی واضح از انقلاب مردمی در کشورهای مورد اشاره دیده می شود که توسط رژیمهای پلیسی - امنیتی جهان عرب در نطفه خفه می شود. بر این اساس، مشاهده می شود که تحولات لیبی پس از پیشرفتهای بسیار خوب انقلابیون در روزهای نخست وارد یک جنگ فرسایشی بدون هیچ دورنمای پایان زودهنگام می شود.
علی عبدالله صالح در یمن با ترفندهای متعدد سعی در فرار از سقوط دارد و وی روزی وعده کناره گیری از قدرت می دهد و فردایش تمامی اظهارات خود را تکذیب می کند و دم از بقا در راس هرم قدرت می زند.
در بحرین که این سرزمین دارای اهمیتی ژئوپلتیک برای آمریکاست و آل سعود آن را دروازه ورود قیام مردمی به عربستان می داند، روند سریع تحولات آنچنان عرش حکومت حاشیه نشینان خلیج فارس را به لرزه درآورده که لشکر سعودی با تمام توانش به کمک رژیم اقلیتی آل خلیفه آمده است.
این در حالی است که بنابر توافق انجام شده توسط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، یگان دفاعی موسوم به سپر جزیره تنها زمانی معنا و حق دخالت در امور دیگر کشورها را پیدا می کند که آن کشور با تهدیدی خارجی مواجه باشد. روند تحولات بحرین این روزها البته وارد فاز خطرناکی شده که در نهایت سرنوشت شومی را برای آل خلیفه و حامیان منطقه ای و بین المللی اش رقم می زند.
کشتار و سرکوب شدید مخالفاتهای مسالمت آمیز، هتک حرمت مقدسات اسلامی، بازداشت کادر پزشکی و بیمارستانی، اخراج کارکنان به علت مشارکت در تظاهرات، ممانعت از حضور عالمان دینی در بین مردم و بازداشت آنان و در آخرین مورد صدور احکام اعدام برای مخالفان در دادگاههای نظامی مسئله ای نیست که به سادگی از خاطر مردم بحرین فراموش شود. این در حالی است که بنابر گزارش منابع حقوقی با توجه به اینکه احکام اعدام در دادگاههای نظامی برای افراد غیر نظامی صادر شده ، فاقد هر گونه وجاهت قانونی است و با موازین حقوق بین الملل نیز در تعارض شدید قرار دارد.
اما گذشته از عوامل فوق در اینجا می توان عامل دیگری را نیز در توقف روند سریع تحولات جهان عرب ناشی از گستردگی موج بیداری اسلامی در برهه پس از انقلاب تونس و مصر دانست که این موضوع در ترس شدید حاکمان عرب از سرنوشت تاریک و شوم خود در صورت تسلیم شدن و کناره گیری از قدرت خلاصه می شود.
بر این اساس، حاکمان کشورهای عربی با مشاهده جریان فرار بن علی از تونس که حتی از سوی همپیمان اصلی اش فرانسه پذیرفته نشد و مجبور به پناهندگی در آغوش آل سعود شد، همچنین فرار مبارک به شرم الشیخ و مطرح شدن احتمال اعدام وی تصمیم دیگری را اتخاذ کرده اند. به این صورت که این حاکمان ترجیح می دهند تا آخرین لحظه فرصت بقای در قدرت را از دست ندهند و حداقل اینکه گزینه کناره گیری مسالمت آمیز از قدرت را از گزینه های پیش روی خود خارج کنند. نمود این مسئله به طور واضح در اظهارات قذافی، علی عبدالله صالح و رژیم آل خلیفه دیده می شود که دم از بقای در قدرت تا آخرین لحظه می زنند.
در واقع در اینجا تحولات لیبی، یمن و بحرین وارد یک پروسه فرسایشی شده که شاید به علل بروز این عوامل سالها به درازا بیانجامد. درنهایت با طولانی شدن این تحولات است که حاکمان فعلی جهان عرب گمان فرار از موج قیام عربی وبیداری اسلامی را درسر می پرورانند تا به زعم خود برای دهه های آتی به حکمرانی بر ملل رنج دیده ادامه دهند، وانگهی این اقدامات شاید کمی در تلاش برای رسیدن به اهداف قیام تاخیر ایجاد کند اما در نهایت در وقوع این حوادث و سقوط این رژیمهای عربی هرگز نباید شک کرد.