رجا نیوز - محمد امین فرج اللهی: پس از شهادت محمد منتظری در 7 تیرماه 1360 سید مهدی هاشمی مسئولیت واحد نهضت های آزادی بخش سپاه را به عهده می گیرد. در این میان آنچه نقش کلیدی را در اقدامات او و همفکرانش در واحد نهضت ها شکل می دهد، اعتقاد به تندروی در سیاست خارجی و مخالفت با سیاست خارجی انقلاب اسلامی و در رأس آن وزارت خارجه است. مهدی هاشمی در راستای این تفکر اقدام به فعالیت هایی در تقابل با سیاست خارجی جمهوری اسلامی می کند.
او در بخشی از اعترافات خود در همین زمینه می گوید: "اعتقاد به خنثی گری سیاست خارجی و لوث کردن آنان داشتم، زیرا معتقد شده بودم رابطه با دولت ها هدف اصلی وزارت خارجه است و این سیاست را برای انقلاب جهانی مخل تشخیص داده بودم و سعی بر خنثی ساختن کار آنان در عراق، افغانستان، خلیج و... داشتم." 1 او بر همین اساس در رأس نهضت های آزادی بخش دست به اقدامات افراطی، خودسرانه وخارج از چارچوب اندیشه های امام و انقلاب زده و با سازمان های جاسوسی و کشورهای مختلف ضدانقلابی همکاری می کند که در رأس این اقدامات، ارتباط سازمان یافته با لیبی می باشد.
در راستای این تفکر، کانال انتقال اخبار و تحلیل های داخلی و خارجی به لیبی از طریق سعد مجیر(نماینده ی قذافی در ایران) برقرار می شود و بعدها از طریق افراد دیگر ادامه می یابد. اما ارتباط با لیبی تنها در سطح انتقال اخبار و تحلیل ها و ... باقی نمی ماند تا جایی که مهدی هاشمی در این رابطه می گوید: "این قول را هم به ما داده بودند که بالاخره اگر شما و طیف شما به حاکمیت برسد، ما حمایت صد در صد می کنیم از شما" 2 وی سپس ارتباط با لیبی را اینگونه جمع بندی می کند: " در محور لیبی اگر بخواهیم خلاصه بکنیم باید بگویم همان دیدگاه های ضد امام و نظام و اعتراضات و اشکالانی که ما داشتیم به مجموعه ی نظام، به همراه یک سری اخبار و جریاناتی که در هر مقطعی در تحولات داخلی به دستمان می رسید اینها را به نحوی منتقل می کردیم و در قبالش لیبی تعهد کرده بود که به طور صد درصد و همه جانه با ما همکاری کند که مسأله ی بحرین یکی از نمونه هایش بود، در مورد عراق هم این نمونه وجود داشت و هکذا در مسائل خلیج." 3 که نمونه ای از این همکاری ها، مرتبط کردن سازمان نصر در افغانستان با لیبی توسط مهدی هاشمی است. او برای این کار دو علت را بیان می کند: نخست آنکه "چون سازمان نصر را رادیکال ترین گروه های شیعی می دیدیم آن را به عنوان محور مبارزات تقوییت کردم."4 دوم اینکه "لیبی برای حضور در آینده ی انقلاب اسلامی در افغانستان دنبال یک کانال مطمئن بود."5
یعنی دقیقا در زمانی که گروه های مختلف در افغانستان مشغول مبارزه علیه شوروی بودند، سید مهدی هاشمی با تقویت این سازمان که دارای گرایشات ضد انقلاب اسلامی و مخالف با شخص امام(ره) بودند این سازمان را با لیبی مرتبط کرده و به طور آگاهانه حلقه ی واسطی برای نفوذ هرچه بیشتر غرب و به خصوص آمریکا در افغانستان از طریق لیبی می شود. اما قطعه ی دیگر این پازل زمانی تکمیل می شود که رابطین سازمان جاسوسی امریکا (سیا) به باند مهدی هاشمی این تضمین را می دهند که در هر کجای جهان حاضر به تحویل اسلحه هستند. خود مهدی هاشمی در این باره می گوید: "محمد قاسم زاده یکبار به من گفت در رابطه با افغانستان چنانچه به اسلحه برای مجاهدین نیاز داشته باشید ما از طریق اروپا می توانیم تهیه و تأمین کنیم. گفتم چطور؟ گفت یک نفر که وابسته به سازمان سیا می باشد به من گفته هر مقدار اسلحه که خواسته باشید در هر کجای جهان می توانیم تحویل شما بدهیم." 6
لکن این پایان ماجرا نیست و عمق ارتباطات میان جریان مهدی هاشمی و لیبی در جای دیگری هم خود را نشان می دهد و آن، زمان سفر وزیر خارجه ی وقت –علی اکبر ولایتی- به لیبی است که دقیقا شب ورود هیأت ایرانی به لیبی شب اعدام مهدی هاشمی بوده است که در آن شب تلویزیون لیبی فیلمی را در حمایت ار مهدی هاشمی پخش کرده و قذافی هم به نشانه ی اعتراض به این امر، چند تن از نیروهای انقلابی را اعدام می کند.
پی نوشت ها:
1. پرونده ی مهدی هاشمی، ج 5
2. خاطرات سیاسی ری شهری، ص 246
3. همان
4. پرونده ی مهدی هاشمی،ج 5،ص 9
5. خاطرات سیاسی ری شهری، ص 247
6. پرونده ی مهدی هاشمی، ج 3