رجانيوز/ گروه بين الملل- "نبيل العربي وزير امور خارجه مصر اعلام كرده كه در حاشيه اجلاس وزيران خارجه غيرمتعهدها در اندونزي با علي اكبر صالحي وزير امور خارجه ايران ديدار ميكند"، "وزير خارجه مصر روز گذشته در واكنش به اين انتقاد كه چرا به كشتيهاي ايراني اجازه عبور از كانال سوئز داده شد، تأكيد كرد كه ايران دشمن ما نيست و بنابراين دليلي براي جلوگيري از عبور كشتيهاي ايران وجود ندارد"، "محاصره غزه با بازگشايي مرز رفح عملاً شكسته شده و حماس و حزبالله نيز در ماههاي گذشته چند تن از مهمترين زندانيهاي خود را از زندانهاي قاهره خارج كردند"، "اسناد مهمي از سفارت رژيم صهيونيستي قاهره به دست انقلابيون مصر افتاد"، "مراد موافي رئيس جديد سرويس امنيتي مصر باني توافق تاريخي فتح و حماس در قاهره شد"، اينها تنها نمونههايي از مواردي است كه نشان ميدهد روند تحولات بيداري اسلامي در مصر كاملاً به نفع ايران و جبهه مقاومت است.
اما امريكاييها كه در پيشبيني اين تحولات غافلگير شده و عليرغم حضور در خاورميانه و ايستگاههاي اطلاعاتي قادر به پيشبيني نبودند، با شروع انقلاب مصر تلاش كردند مديريت هوشمندانهاي بر فرآيند گذار اعمال كنند و در اين زمينه با ارتباط هايي كه با ارتش گرفتند، از اين نهاد نظامي خواستند با توجه به مقبوليت نسبي خود در ميان مردم، حتي در مقابل نيروهاي امنيتي مبارك از مردم حمايت كند تا براي دوره بعد از مبارك، يك جايگزين مقبول وجود داشته باشد.
اين در حالي است كه طنطاوي رئيس ستاد ارتش مصر كه مسئوليت دولت انتقالي پس از مبارك نيز برعهده او قرار داده شد، عملاً رفيق گرمابه و گلستان عمر سليمان (كه اكنون در امريكا است) و مبارك بوده و امريكاييها نيز بهشدت به او اطمينان دارند. وي همچنين نظرات راديكالي عليه ايران دارد كه بخشي از آنها پيش از اين در اسناد ويكيليكس منتشر شده بود.
با اين حال، در شرايط فعلي، ارتش، اخوانالمسلمين و گروههاي غيراخواني مؤثر در انقلاب مصر سه ضلع مثلث راهبردي قدرت را تشكيل ميدهند و در اين شرايط، نزديك شدن هر يك از اين دو ضلع به يكديگر به بياثر شدن ضلع ديگر منجر ميشود. امريكاييها معتقدند اگر قرار باشد گروههاي اخواني به غيراخوانيها نزديك شوند، قطعاً بايد ارتش و شخص طنطاوي بهعنوان نهاد رسمي در انتقال قدرت حفظ شود.
بهترين گزينه براي امريكاييها در مصر كنوني، پيوند ارتش با گروههاي معارض غيراخواني است كه تاكنون چنين اتفاقي به دلايل متنوع از جمله انسجام نداشتن اين گروهها رخ نداده و بدترين وضعيت براي امريكا كه در حقيقت بهترين گزينه براي ايران است، پيوند اخوانالمسلمين با گروههاي غيراخواني است. در اين حالت حتي چنانچه فردي با ديدگاههاي كاملاً سكولار مانند عمرو موسي روي كار بيايد، باز هم شرايط به نفع ايران است.
در عين حال، اخوانيها و غيراخوانيها عليرغم اختلافهاي موجود نقش مؤثري در انقلاب مصر داشتند، بهطوري كه بهعنوان نمونه نه اخوان ميتواند بگويد كه پيروزي انقلاب مصر كاملاً در اثر برنامههاي آنها بوده و نه غيراخوانيها. مثلاً در روزي كه چماقداران مبارك با شتر به ميدان التحرير هجوم آوردند، در حالي كه بخش عمدهاي از مديريت ميداني بر عهده شباب الثورة بهعنوان گروههاي غيراخواني بود، چنانچه جوانان اخوان حضور نداشتند، ممكن بودف بساط انقلاب برچيده شود.
راهبرد فعلي امريكا براي جلوگيري از چنين پيوندي، ايجاد جناح ضدايراني در اخوانالمسلمين مصر است كه اين احتمال موفقيت چنين راهبردي حداقل در كوتاه مدت و ميان مدت نزديك به صفر است. امريكاييها چنانچه از قبل اين تحولات را پيشبيني و براي آن برنامهريزي كرده بودند، ميتوانستند بهتدريج با تعامل با بخشي از اخوان چنين تعارضهايي را دامن بزنند اما سياست امريكا در چند دهه اخير تمركز بر ارتباط با دولتها بوده و اين دولتها نيز متقابلاً محتاج امريكا بودهاند، در حالي كه ايران بهدليل برخي محدوديتها در تعامل با دولتها بهعنوان نمونه در همين مصر، به شبكهسازي اجتماعي روي آورد.
بر اين اساس، جمهوري اسلامي در طي اين سالها گروهها و احزاب معارض با مباني عمدتاً ايدئولوژيك را به يكديگر متصل كرده است و در نتيجه احزاب سياسي كه در نتيجه انقلابهاي منطقه روي كار ميآيند، بهدليل سابقه معارضه، كاملاً به ايران نزديك هستند.
بهعنوان نمونه، اخوانالمسلمين در حال حاضر اعلام كرده كه براي انتخابات رياست جمهوري كانديدا نميدهد اما عملاً حزب "الوسط" را تشكيل داده است كه در اين پوشش كانديدا معرفي كند. محمد مهدي عاكف تا سال 2008 رئيس اخوان مصر بود، در رأس حزب الوسط نيز قرار دارد. وي بسيار به ايران نزديك بود و جملات مهمي در مورد امام خميني و انقلاب ايران دارد.
شرايط فعلي مصر اما همانقدر كه به نفع ايران و جبهه مقاومت است، به ضرر امنيت اسرائيليها است. به اين نمونهها توجه كنيد: اسلامگراها اكثريت پارلمان را از آن خود خواهند كرد، رئيسجمهور آينده مصر اگر ضدامريكايي هم نباشد، حتما ضداسرائيلي است، چون كانديداها براي اينكه رأي بياورند، شعار ضداسرائيلي بايد بدهند، مصر سالانه سه ميليارد دلار گاز به زير قيمت به رژيم صهيونيستي ميداد و امريكا يك ميليارد و 300 ميليون دلار به مصر كمك ميكرد كه اين يعني مبارك ساليانه يك ميليارد و 700 ميليون دلار براي ماندن و جلب موافقت امريكا و اسرائيل براي جانشيني پسرش به رژيم صهيونيستي باج ميدادهاست، در شرايط فعلي حتي چنانچه جنگ جديدي در اين منطقه رخ دهد، مصر مرز رفح را نخواهد بست.
اما امريكاييها نيز تقريباً به اين نتيجه رسيدهاند كه قافيه را باختهاند، معاون سياسي رابرت گيتس وزير دفاع بركنار شده ايالات متحده در مصاحبه تلويزيوني بلومبرگ اعلام كرد در شرايط فعلي حمايت از دموكراسي به روي كار آمدن حكومتهاي ضدامريكايي منجر ميشود و بايد ابتدا نهادهاي واسط جامعه مدني شكل بگيرد و بعد انقلابها رخ دهد.