خبرآنلاین - تردیدی نیست هر فرهیخته ای که به خود احترام می گذارد ناگزیر باید از حقوق ملتها در باب آزادی و عدالت جانبداری نماید.
دکتر رفعت سید احمد
این عین موضع ما در برابر مطالبات امروز مردم سوریه است. لیکن معتقدیم دستیابی به این مطالبات قانونی با حفظ شان دولت و از طریق مکانیزمهای قانونی آن موضوعی جدا است و چنگ انداختن بر حاکمیت و تلاش برای فروپاشی دولت و مکانیزم های قانونی آن - آنچه الان در سوریه می گذرد - موضوعی دیگراست.
آنچه الان در سوریه می گذرد در یک جمله نه تنها نظام سوریه و دولت این کشور را هدف گرفته است بلکه حتی ملت و مطالبات قانونی آن را نیزهدف گرفته است.
وقتی شخصیت مطرودی چون " عبدالحلیم خدام " معاون برکنار شده رییس جمهوری سوریه با حضور در تلویزیون اسراییل علاوه بر افشای وابستگی خود به محافل صهیونیستی غرب صراحتا از آمریکا و رژیم صهیونیستی می خواهد ارتش سوریه را هدف قرار دهد اگر این اقدام او خیانت بزرگ به وطن و معارضان شریفش نامیده نمی شود پس چه باید خوانده شود؟ این اقدام طبق یک تجزیه و تحلیل از منظر ملی به تنهایی برای داغ ننگ زدن بر پیشانی مخالفانی که رهبری آن برعهده خدام است کافی می نماید که ادعا شود اینان مخالفانی مشکوک هستند که هیچگاه به دنبال ازادی و عدالت مورد اشاره ملت سوریه و فرهیختگان و ازادیخواهان آن نبوده و نیستند.
بنابراین آنچه در سوریه می گذرد نه تنها نوعی توطئه داخلی و خارجی است که از آن بهره برداری منفی می شود بلکه آمریکایی ها با سوار بر موج مطالبات قانونی مردم برای فروپاشی دولت سوریه تلاش می کنند و به دنبال آن روابط قوی دولت سوریه با نهضت های مقاومت عربی در لبنان، عراق و فلسطین را نیز هدف قرار می دهند.
به ما اجازه دهید که درباره این قضیه مواردی را مطرح کنیم تا سبب ساز بیداری کسانی باشیم که خوابند. شاید به این ترتیب ماهم در افشای دروغ هایی که از طریق برخی برنامه های تلویزیونی مصر (خاصه برنامه سناریوی آینده شبکه اخبار نیل) و همچنین دو شبکه ماهواره ای الجزیره و العربیه پخش می شود و مدعی هستند آنچه در سوریه می گذرد یک انقلاب حقیقی است نه یک سناریوی توطئه آمیزآمریکایی، سهیم باشیم. هرچند معتقدیم این دروغ ها روزی حتما فاش می شود چون بر پایه و اساس درستی بنا گذاشته نشده اند اما شرح موارد زیر را ضروری می دانیم:
نخست؛ وقتی رییس جمهور آمریکا - به رغم چهره سیاهش- علیه ملتهای عربی و اسلامی شدیدا موضع میگرد و همزمان شدیدا از دولت تروریستی اسراییل حمایت می کند و اعلام می دارد که سوریه خطر بزرگی برای آمریکا و اسراییل است و به همبین دلیل در کنار معارضان سوری قرار می گیرد این نه فقط کشف یک توطئه که حتی توهین به معارضان و مطالبات قانونی آنان در سوریه نیز محسوب می شود.
دوم؛ از هم اینک اعلام می داریم چنانچه خدای ناکرده طرح های آمریکا و اسراییل برای تجزیه سوریه و سرگرم کردن آنان به مسایل داخلی و روی گرداندن از پروژه مقاومت و حمایت از مقاومت فلسطین، عراق و لبنان کارگرد افتد، آنگاه باید منتظر آثار بسیارمنفی ان بر انقلاب جدید مصر بود، چرا ؟ چون انقلاب مصر اساسا انقلابی علیه هیمنه نظام سلطه و همچنین علیه وابستگی حسنی مبارک به واشنگتن و اسراییل بود.
سوریه نه تنها به اعتبار مواضعش بلکه به خاطر حمایت های مستقیم، به طور طبیعی باید متحد استراتژیک انقلابهایی از نوع انقلاب مصر باشد. انقلابی که بر علیه وابستگی ها و ضد "گنج گرانبها" ی اسراییل یعنی مبارک وقوع یافت. بنابراین طبیعی است که ضربه زدن به این متحد به معنای ضربه زدن به عمق استراتژیک انقلاب 25 ژانویه مصر است . به عبارتی دیگر ضربه زدن و یا اشغال سوریه توسط غربی ها مشکلات عدیده داخلی به همراه خواهد داشت که این به معنای ضربه به هویت مصر جدید است . هویتی که انقلاب و انقلابیون مصری می خواهند آن را بسازند و در یک کلام این هویت " مصر عربی مقاوم " است.
بنابراین آگاهی انقلابی برانقلابیون مصر امری ضروری است تا از این طریق بتوانند تمییزی درست در منطقه میان انقلابهای حقیقی مانند یمن و بحرین و انقلابهای (سازمان) سیا نظیر آنچه در سوریه و لیبی می گذرد، داشته باشند. هدف استراتژیک غرب در سوریه حمایت از اسراییل و از بین بردن جریانهای مقاومت است که در دامن سوریه قرار دارند اما هدف استراتژیک غرب در لیبی نفت و تقسیم لیبی به 40 دولت دست نشانده کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است تا به این وسیله نفت لیبی به سوی اسراییل سرازیر شود همان کاری که این روزها قطر ! انجام می دهد. یک انقلابی حقیقی درمصر باید تشخیص دهد و تصمیم بگیرد که باید ازانقلابهای واقعی و حقیقی در منطقه جانبداری کند نه انقلابهایی که CIA آمریکا آن را صورت می دهد. زیرا جانبداری از انقلابهای مورد تایید سیا نه تنها خطایی استراتژیک که اشتباهی اخلاقی است که عامل آن بخشیده نخواهد شد و در نهایت تاثیری منفی بر چهره انقلاب سرافراز مصر خواهد گذاشت.
سوم؛ با این جمله مطلبم را به پایان می برم که تاریخ معاصر عرب به ما حقیقت مهمی را آموخت که هریک از انقلابیون مصری باید ان را نصب العین خود قرار دهند تا همانند قطب نمای انقلاب برای او عمل کند. آن حقیقت این است که هرگاه آمریکا و اسراییل از مواضعی یا گروهی و یا مطالباتی از مطالبات مردمی دربلاد ما را مورد حمایت خود قرار دادند باید به هوش باشیم که حتما یک جای کارما خطا و اشتباه بوده است. بنابراین بدون تردید در چنین شرایطی باید موضعی کاملا مخالف این دو اتخاذ کرد.
این دقیقا همان چیزی است که در سوریه و لیبی اتفاق افتاده است با علم به اهمیت تعهد در قبال مطالبات آزادیخواهانه و عدالت خواهانه لیکن در چارچوب دولت و مقاومت نه در چارچوب پروژه آمریکایی - صهیونیستی که الان رخ داده است.
ما خود آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتیم تو خواه پند گیر خواه ملال.
رییس مرکز مطالعات یافا در مصر