خبرگزاري فارس: پاتريك سيل خبرنگار كهنهكار انگليسي در مقالهاي آينده معاهده كمپديويد ميان مصر و رژيم صهيونيستي را در پي تحولات اخير منطقه بررسي كرد.
به گزارش فارس، پايگاه خبري فلسطين اليوم با انتشار مقالهاي از پاتريك سل نويسنده و خبرنگار انگليسي نوشت كه اسرائيل در پي انقلاب مصر، خونسردي خود را از دست داده است، زيرا معاهده صلح سال 1979 كه مصر را به يك كشور بيطرف تبديل كرده و از اين طريق، در طول سه دهه گذشته، هيمنه نظامي اسرائيل بر منطقه را نهادينه كرده بود، در معرض خطر قرار دارد. با اين معاهده، مصر به عنوان قويترين و پرجمعيتترين كشور عربي از صفوف اعراب جدا شد و امكان تشكيل يك ائتلاف عربي كه بتواند اسرائيل را كنترل كند و از آزادي اقدام اين كشور بكاهد، از ميان رفت. موشه دايان وزير خارجه وقت اسرائيل معتقد بود كه اگر يكي از چرخهاي اتومبيل [ملتهاي عربي] بيرون آورده شود، ديگر قادر به حركت نخواهد بود.
*مصيبتي به نام كمپديويد
بر اساس اين گزارش تحليلگران غربي اين معاهده را "زيربناي ثبات منطقه "، "تكيهگاه ديپلماسي خاورميانه " و "محور ديپلماسي آمريكا در جهان عرب و اسلام " ناميدند. بيترديد اسرائيليها و همپيمانان آمريكايي آنها نيز همين ديدگاه را درباره معاهده مذكور داشتند اما اين معاهده براي بيشتر اعراب، فاجعهآميز بود و به جاي برقراري ثبات، آنان را به زير سلطه اسرائيل برد. اين معاهده به جاي اينكه صلح را محقق كند، آن را از ميان برد، چرا كه اسرائيل ديگر سازش با سوريها و فلسطينيها را ضروري تلقّي نميكرد.
به نوشته فلسطيناليوم، اين معاهده در عوض راه را براي اسرائيل باز كرد تا در لبنان و سرزمينهاي فلسطيني مرتكب اشغالگري و قتل عام مردم شود، تأسيسات هستهاي عراق و سوريه را مورد حمله قرار دهد، آشكارا ايران را تهديد كند، 44 سال كرانه باختري را در اشغال خود نگاه دارد و نوار غزّه را به محاصره وحشيانه خود درآورد. از سوي ديگر شهركنشينان متعصب يهود و ملي گرايان مذهبي نيز با استفاده از همين معاهده، در مسير اجراي رؤياي اسرائيل بزرگ گام برداشتند.
به نوشته پاتريك سيل، رهبران عرب نيز با سوء استفاده از دهنكجيهاي اسرائيل و سياستهاي خصمانه و توسعهطلبانه اين رژيم كوشيدند تا از طريق تحميل اقدامات شديد امنيتي عليه ملتهاي تحت امرشان، ضرورت محافظت از تسلط همه جانبه خود بر اين ملتها را توجيه كنند. معاهده صلح ميان مصر و اسرائيل ناگزير بيثباتي خطرناك و خشم ملتها را – كه تاكنون ادامه دارد - بر خاورميانه تحميل كرد و بعد از مدتي موجب افزايش شكايتهاي مردمي و انفجار خشم آنان شد.
اسرائيل در پي اين معاهده به خود جرأت داد تا در سال 1981 نيروگاه هستهاي "اوريزاك " عراق را نابود كند و در سال بعد لبنان را به اشغال خود درآورد تا از اين طريق، سازمان آزاديبخش فلسطين را از ميان بردارد، تأثيرگذاري سوريه را به حداقل برساند و لبنان را به كرنش مجدّد در برابر خود وادار كند. اشغال و محاصره بيروت در سال 1982 به كشته شدن حدود هفده هزار لبناني و فلسطيني منجر شد. اسرائيل در همان روزها، دست به اقدامي غير اخلاقي زد و با ايجاد چتر حمايتي براي شبه نظاميان مسيحي همپيمان خود، دست آنان را براي قتل عام غيرنظاميان بيدفاع فلسطيني در دو اردوگاه آوارگان فلسطيني واقع در صبرا و شتيلا باز گذاشت. اسرائيل هيجده سال تمام به اشغال جنوب لبنان ادامه داد تا آنكه حزبالله در سال 2000 سربازان اين رژيم را از خاك لبنان بيرون راند.
*موضع ضعيف مصر در معاهده كمپ ديويد
معاهده صلح مصر و اسرائيل، تأثير فراواني بر روي واژه غربي "صلح و ثبات خاورميانه " بر جاي گذاشت. ريشههاي معاهده صلح مذكور به ديپلماسي "هنري كسينجر " بر ميگردد كه در زمان جنگ اكتبر 1973 مشاور امنيت ملّي نيكسون رئيس جمهور آمريكا بود. كسينجر كه بيش از هر چيز در پي حمايت از اسرائيل و كوچك شمردن مطالبات فلسطين و سوريه بود، تلاش كرد "انور سادات " رئيسجمهور وقت مصر را به عقبنشيني از اتّحاد با سوريه و شوروي وادارد و او را به سوي برقراري روابط نزديك با اسرائيل و ايالات متحده سوق دهد.
هنگامي كه در سال 1975 قرارداد ترك مخاصمه در سينا به امضا رسيد، كسينجر مصر را از ميدان نبرد بيرون راند و اين قرارداد مهم، مستقيماً به عقد موافقتنامه كمپ ديويد در سال 1978 و معاهده صلح در سال 1979 منجر شد. به طور قطع ميتوان گفت كه سادات، خواهان برقراري صلح همهجانبه با حضور فلسطين و سوريه بود، امّا نخستوزير اسرائيل مناخيم پگين به عنوان يك صهيونيست افراطي كه نابودي ملّيّت فلسطيني و منع اعراب از بازپس گيري كرانه باختري را ميخواست، زيركتر از سادات بود. بگين با هدف تداوم اشغال كرانه باختري، ايده بازگرداندن سينا به مصر را پذيرفت. "جيمي كارتر " كه نيروهاي طرفدار اسرائيل در آمريكا او را ضعيف كرده بودند، دوست نداشت تلاشهايش در جهت تحقق صلح در چارچوب يك سري اهداف اوليه و چند جانبه با شكست مواجه شود و يك صلح دوجانبه مجزّا ميان مصر و اسرائيل شكل گيرد، امّا اين اتفاق افتاد و واشنگتن بالاخره بهانه اسرائيل مبني بر "دفع خطر وقوع يك جنگ منطقهاي به واسطه معاهده صلح با مصر و تأمين منافع آمريكا از اين طريق " را پذيرفت. ارتش مصر پس از انعقاد معاهده صلح، از كمك سالانه آمريكا به ارزش يك ميليارد و سيصد ميليون دلار برخوردار شد، البته اين كمك مالي نه به منظور تجهيز ارتش مصر براي ورود به جنگ، بلكه براي محافظت از صلح با اسرائيل، در اختيار مصر قرار ميگرفت.
*احتمال تعليق معاهده كمپديويد
به نظر ميرسد كه استراتژي واشنگتن بر پايه دفاع از اين معاهده صلح استوار است، دولت اوباما به مسئولين نظامي مصر گفته است كه بايد پيمان صلح را پاس بدارند و شوراي عالي نيروهاي مسلّح مصر نيز اعلام كرده است كه مصر به همه معاهدات موجود، پايبند خواهد ماند. بنابراين معاهده صلح لغو نخواهد شد و هيچكس در مصر و جهان عرب، دست زدن به تحركات نظامي را نخواهد پذيرفت، به ويژه آنكه هيچ كشوري در حال حاضر آماده جنگ نيست، اما ممكن است معاهده مذكور به حال تعليق درآيد.
*روابط مصر و اسرائيل ديگر به حالت قبل باز نخواهد گشت
به نوشته اين خبرنگار كهنهكار روزنامه اينديپندنت هنوز از ماهيت دولت آينده مصر چيزي نميدانيم، اما مشخص است كه اين دولت در وهله اول، حل و فصل مشكلات مزمن داخلي را سرلوحه كار خود قرار خواهد داد، امّا اگر پيشبينيها درست باشد و دولتي سر كار بيايد كه غير نظاميان مطرح شده در جريان اعتراضات اخير را در خود جاي دهد، به احتمال زياد اصلاحاتي در عرصه سياست خارجي مصر روي خواهد داد. غالب پيشبينيها حاكي از اين است كه دولت آينده مصر، سياستهاي حسني مبارك را در پيش نخواهد گرفت، چرا كه اين سياستها بر اساس همكاري با اسرائيل براي تداوم محاصره غزه استوار بود و افكار عمومي را رنج ميداد.
پاتريك سل ميافزايد: دولت آينده مصر به احتمال زياد، راهبرد مبارك در دشمني با جمهوري اسلامي ايران، حماس و حزبالله را ادامه نخواهد داد. صرف نظر از لغو يا عدم لغو معاهده صلح، مشخص است كه روابط مستحكم مصر و اسرائيل كه در زمان مبارك شاهد آن بوديم، ديگر صميميت گذشته را نخواهد داشت.
*انقلاب مصر و خطرات فراروي اسرائيل
انقلاب مصر نشان ميدهد كه محيط استراتژيك اسرائيل دچار تغيير شده است، هنگامي كه شاه ايران در سال 1979 سرنگون شد، اسرائيل، ايران را از دست داد. در مرحله بعد محور تهران – دمشق – حزبالله با هدف به چالش كشيدن سلطه منطقهاي اسرائيل، شكل گرفت. اسرائيل در سالهاي اخير تركيه را كه همپيمان بسيار مؤثر اين كشور محسوب ميشد، از دست داد و هم اكنون نيز با خطر از دست دادن مصر روبروست. به نظر ميرسد كه خطرات موجود، اسرائيل را در معرض انزواي منطقهاي قرار خواهد داد. همچنين اسرائيل با تداوم اشغالگري در سرزمينهاي اشغالي فلسطين و ممانعت از مذاكرات جدّي با فلسطينيها و سوريها بر اساس اصل «زمين در برابر صلح»، تعدادي از طرفداران سابق خود در اروپا و آمريكا را نيز از دست داده است و اسرائيل خوب ميداند كه با خطر سلب مشروعيت دست به گريبان است.
*اسرائيل بايد راهبرد امنيتي خود را تغيير دهد
واكنش اسرائيل به انقلاب مصر چگونه خواهد بود؟ آيا نيروهاي خود را به سمت مرز با مصر حركت داده و تواناييهاي دفاعي خود را تقويت خواهد كرد؟ آيا نااميدانه خواهد كوشيد در ميان اعضاي شوراي عالي نيروهاي مسلح مصر كه موقتاً اداره كشور را در دست دارد، همپيماناني براي خود بيابد و همزمان از آمريكا نيز درخواست كمك كند؟ يا اينكه سرانجام دست به تلاشي جدّي خواهد زد تا منازعات خود با سوريه و لبنان بر سر سرزمينهاي اشغالي را حل و فصل كرده و تشكيل كشور مستقل فلسطيني به پايتختي قدس شرقي را به رسميت بشناسد؟
به نظر ميرسد كه اسرائيل به شدت نيازمند بازنگري در راهبرد امنيتي خود است و بايد اين درس روشن را از حوادث مهم مصر بياموزد. راهكار امنيتي اسرائيل كه از زمان تشكيل اين رژيم پابرجاست و اساس آن را تسلط نظامي بر منطقه تشكيل ميدهد ديگر قابل اجرا نيست و ناگزير به مقاومت و خشونت شديد و روزافزون منجر خواهد شد. اسرائيل نيازمند انقلاب در طرز نگرش خود است اما هنوز هيچ نشانهاي مبني بر امكان وقوع اين انقلاب وجود ندارد.