بررسی استراتژیک - دیپلماسی ایرانی/ تجربه لیبی تاکنون نشان داده ناتو نمیتواند با وجود تردیدهای فراوان در میان اعضایش، بازوی نظامی شورای امنیت سازمان ملل باشد. دیپلماسی ایرانی: افزایش خشونتها در لیبی و کشتار نیروهای طرفدار قذافی در شهرهای مختلف، باعث برانگیخته شدن افکار عمومی جهانی و مداخله در این کشور شد. درگیرهای نابرابر قوای نظامی قذافی و نیروهای مخالفان که عمدتاً با سلاحهای سبک با ارتش مسلح قذافی درگیر شده بودند، باعث شد تا سخن از مداخله نیروهای نظامی خارجی به میان آید.
ناتو از جمله نهادهای نظامی بود که احتمال مداخله آن در لیبی داده میشد. با این حال اعضای ناتو تا قبل از قطعنامه شورای امنیت، استقبال چندانی از چنین خواستههایی نمیکردند. از جمله راسموسن، دبیرکل ناتو تأکید داشت که بدون حمایت سازمان ملل، ناتو قصد هیچگونه مداخلهای را ندارد.سازمان آتلانتیک شمالی، ناتو، در وب سایت خود اعلام کرد که این سازمان در ٢٧ مارس ٢٠١١، تصمیم گرفت تا عملیات نظامی علیه لیبی را طبق قطعنامه ١٩٧٠ و ١٩٧٣ شورای امنیت سازمان ملل به عهده گیرد که مهمترین هدف آن حفاظت از غیرنظامیان و مناطق غیرنظامی تحت حمله نیروهای قذافی است.ادامه…
این عملیات با عنوان «حفاظتکننده یونیفید»* نامگذاری شده است و به گفته سایت رسمیناتو، شامل سه بخش است: تحریم و ممنوعیت تسلیحات، اجرای منطقه پرواز ممنوع و اقدام برای حفاظت از غیرنظامیان. در یکی از گزارشهای ناتو اشاره شده که تا ۶ می (١۶ اردیبهشت)، ۵۵١٠ عملیات در لیبی انجام شده که از این تعداد ٢٢٠۴ مورد بمباران هوایی بوده است. در این گزارش به دستآوردهای حملات اشارهای نشده است. در عملیاتهای هوایی، عمدتاً هواپیماهای فرانسوی و انگلیسی به بمباران مواضع نیروهای قذافی پرداختند و کشورهایی نظیر ترکیه، بلژیک، کانادا و هلند، به محاصره دریایی به منظور ممانعت از دریافت تسلیحات اقدام کردهاند.
نمایندگان کشورهای عضو ناتو تاکنون چندین جلسه تشکیل دادهاند تا عملیات نظامی این سازمان در لیبی را مورد بررسی قرار دهند. نکتهای که در این جلسات به چشم میخورد، اختلاف نظر عمیق میان اعضاست. این اختلافها عمدتاً در مورد چگونگی انجام عملیات و فرماندهی آن است. حتی فرانسه از جمله کشورهای عضو ناتو بود که خواهان انجام عملیات توسط ائتلافی از کشورها با حضور کشورهای عربی شده بود. استدلال فرانسه بر این منطق استوار بود که اگر ناتو مسئولیت فرماندهی دخالت بینالمللی علیه لیبی را برعهده بگیرد، در آن صورت کشورهای عربی به آن ملحق نخواهند شد و در نهایت، این عملیات شکست خواهد خورد. در این رابطه آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه اعلام کرد که ناتو آماده حمایت از دخالت ائتلاف نیروهای بینالمللی علیه لیبی است و در اینباره بر نقش مکمل و نه اساسی ناتو تأکید داشت.
همچنین برخی از اختلافات میان اعضا به دلایل ساختاری برای مداخله ناتو بازمیگردد. در مورد حمله به افغانستان این توجیه وجود داشت که حملات تروریستی به آمریکا از طریق طالبان حاکم بر افغانستان آغاز شده و ناتو باید در دفاع از یکی از اعضایش مداخله کند، اما در مورد لیبی نه حملهای از سوی قذافی و نیروهای حامیوی به یکی از کشورهای عضو ناتو روی داده بود و نه دشمن مشترکی وجود دارد.
از طرف دیگر برخی اعضا همچون آلمان و ترکیه با ماهیت دخالت ناتو مخالفت دارند. احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه اعلام کرد که کشورش شیوه مورد استفاده ائتلاف نیروهای بینالمللی برای حمله به لیبی را مطابق با معیارهای بینالمللی نمیداند.
با گذشت زمان، برخی مقامهای کشورهای عضو بر مسئلۀ به بن بست رسیدن عملیات ناتو تأکید کردند. از جمله دریاسالار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت هرچند که حملات هوایی علیه مواضع نیروهای ارتش لیبی، سی تا چهل درصد از توان عملیاتی این نیروها کاسته است، اما عملیات نظامی در لیبی به سمت بن بست حرکت میکند.
شواهد نیز نشان میدهد که عملیات ناتو در لیبی، یکی از ضعیفترین فعالیتهای نظامی سازمان ناتو بعد از جنگ سرد است. در واقع عملیات ناتو در لیبی شامل مجموعهای از حملات پراکنده و بعضاً بمباران بیهدف بوده است که دستآورد قابل توجهی به همراه نداشته و حتی در مواردی به کشته شدن نیروهای انقلابی و معترض لیبی نیز منجر شده است.
انجام حملات هوایی بیشتر و انجام حملات اشتباه به مواضع انقلابیون که چندین نوبت تکرار شد و بالا رفتن تلفات غیرنظامیان، انتقادات از عملیات ناتو در میان اعضای ناتو و در خارج از این سازمان را افزایش داده است. مسلماً به درازا کشیده شدن این عملیات، هزینه سیاسی کشورهای عضو ناتو را افزایش خواهد داد و باعث میشود فشارها برای توقف عملیات، در شرایطی که هنوز مواضع معمر قذافی پابرجاست، افزایش یابد. شکست در عملیات لیبی در شرایطی که ناتو در افغانستان نیز دستآورد قابل قبولی ندارد، کارایی ناتو را به ویژه در میان اعضای بدبین اروپایی این سازمان، زیر سوال خواهد برد. در حالی که عملیات نظامی نیاز به قاطعیت دارد، ناتو در شرایطی حملات نظامی خود را آغاز کرده است که بر یافتن راه حل سیاسی تکیه دارد.
با این حال نقش آمریکا در عملیات ناتو در لیبی بسیار قابل توجه است. مقامهای آمریکایی قبل از شروع عملیات در لیبی، با لحنی محتاطانه از مداخله نظامی در این کشور سخن میگفتند که مهمترین علت آن مخالفت افکار عمومیاین کشور با آغاز جنگی تازه بود. در نظرسنجی گالوپ که چند روز قبل از حمله نظامی ناتو به لیبی انجام شد، تنها ۴٧ درصد با انجام چنین حملاتی موافقت کردند که پایینترین میزان حمایت مردمیاز مداخله نظامی آمریکا محسوب میشود. نظرسنجیها قبل از حمله آمریکا به عراق و افغانستان نشان داد که به ترتیب ٧۶ و ٩٠ درصد از مردم آمریکا با مداخله نظامی موافقند.
علاوه بر هزینههای نظامی، مردم آمریکا نگران امکان گسترش مداخلات نظامی آمریکا در آفریقا هستند. در جلسۀ مقامهای رسمیکاخ سفید و نمایندگان کنگره آمریکا دربارۀ بحران لیبی، نگرانیهای متعددی درباره دامنه اقدام نظامی آمریکا مطرح شد. از جمله این مسئله که دخالت در بحران لیبی میتواند امکان اقدام آمریکا در دیگر کشورها مانند ساحل عاج و یا سوریه را تسهیل کند. از طرف دیگر نمایندگان کنگره این نگرانی را مطرح کردند که دامنه، مدت زمان و اهداف عملیات ناتو به طور کامل تشریح نشده و نیز تعهدات پیشبینی شده کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت آمریکا مشخص نیست. هاوارد ال. برمن،[۱] نماینده دموکرات از ایالت کالیفرنیا، در این جلسه خواستار تقسیم شدن بار اقدام نظامی میان متحدین آمریکا شد که باید برخی از کشورهای عرب را نیز در برگیرد. مقامهای کاخ سفید در این نشست بر جنبههای غیرنظامی استراتژی آمریکا در لیبی که شامل عملیات امداد و ادامه فشار سیاسی بر رژیم قذافی است، تأکید داشتند.
در مقاله مشترکی که توسط باراک اوباما، دیوید کامرون و نیکولا سارکوزی با عنوان مسیر لیبی به سوی صلح که همزمان در وال استریت ژورنال، فیگارو و تایمز لندن منتشر شد، آمده است که «وظیفه و مأموریت ما طبق قطعنامۀ ۱۹۷۳ شورای امنیت سازمان ملل، محافظت از غیرنظامیان است و ما به همین کار مشغول هستیم. مأموریت ما برداشتن قذافی از مسند قدرت نیست.» در این مقاله به نقش و تلاش مردم لیبی در تعیین سرنوشت خود تأکید شده است.
در عمل نیز آمریکا به صورتی محدود در عملیات ناتو در لیبی شرکت کرده است و حملات هوایی را عمدتاً بر عهده دیگر اعضای ناتو به ویژه فرانسه و انگلستان نهاده است. رابرت گیتس در پاسخ به این سوال که چرا آمریکا به جز استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در عملیات لیبی دیگر هواپیماهای جنگی خود را در این عملیات شرکت نمیدهد، گفت آمریکا با توجه به حضور سربازانش در افغانستان و عراق، نسبت به تمامیمتحدان خود دارای گستردگی حضور نظامی بیشتری است. به گفته وی، آمریکا در حملات هوایی ناتو علیه نیروهای قذافی، نقشی حمایتی را ایفا میکند و در صورت لزوم، میزان مشارکت خود را افزایش خواهد داد.
آمریکا حتی از مجموع کمکهای مالی ٢۵٠ میلیون دلاری که گروه تماس در اجلاس رم تصویب کرد، تنها ٢۵ میلیون دلار آن را متعهد شده است. هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه با اعلام اینکه دولت آمریکا در حال گذران مراحل صدور مجوز اعطای ۲۵ میلیون دلار کمک برای تجهیزات غیرمرگبار به شورای ملی انتقالی لیبی است، این کمکها را شامل تجهیزات پزشکی، لباس متحدالشکل، چکمه، چادر، لوازم محافظت شخصی، رادیو و غذا دانست.
به نظر میرسد عملیات کنونی ناتو در لیبی، به لحاظ فرماندهی دچار مشکلات متعددی است و یکی از مهمترین دلایل ضعف این عملیات نیز عدم مشارکت فعال آمریکاست. این کشور در گذشته همواره فرماندهی اصلی را در عملیات نظامی برعهده داشته است و در مواردی همچون بمباران بلگراد و اشغال افغانستان، نقش محوری داشته و بیشترین میزان نیروها و تجهیزات را بهکار گرفته است. آمریکا در عملیات گذشته ناتو با قاطعیت عمل میکرد و حتی اعضای ناراضی این سازمان را به نوعی با خود همراه میساخت، حتی در زمانی که علاوه بر هزینههای مادی، هزینههای سیاسی زیادی برای این کشور به دنبال داشت.
با این حال، در عملیات نظامی ناتو در لیبی نقش بسیار کمرنگی برعهده آمریکا بود و به جز بمباران پدافند هوایی نیروهای قذافی از طریق ناوهای مستقر در مدیترانه در روزهای اول آغاز عملیات ناتو، در بمبارن هوایی عملاً شرکت نکرد؛ در حالی که قطعنامه شورای امنیت، زمینه را برای مداخله نیروهای ناتو و نیروهای آمریکایی فراهم کرده بود. این تعلل موجب شد تا عملیات ناتو طولانی و در عمل بیثمر شود و قذافی بتواند همچنان شهرهایی که در اختیار مخالفان است را گلولهباران کند. در حالی که پیش از آغاز عملیات، مقامهای ناتو از پایان عملیات در لیبی «در ظرف چند روز» خبر میدادند.
دلایل متعددی برای عدم مشارکت جدی آمریکا در عملیات ناتو در لیبی عنوان شده است. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل، مسائل داخلی آمریکا باشد. آمریکا هنوز با مشکلات متعدد اقتصادی روبهرو است که این امر باعث نارضایتی گستردهای از دولت اوباما شده است. در حالی که تا زمان انتخابات ریاست جمهوری بیش از یک سال باقی مانده است، افت محبوبیت اوباما در میان قشرهای گوناگون در آمریکا، نگرانیهای زیادی را به وجود آورده است. نظرسنجیها پیش از آغاز عملیات ناتو در لیبی نیز از نارضایتی شدید مردم از شروع عملیات جدیدی در لیبی حکایت داشت. مردم آمریکا صرف هزینههای جدید در لیبی را در حالی که عملیات ناتو در افغانستان هنوز پایان مشخصی ندارد، قابل قبول نمیدانند.
از طرف دیگر آمریکا نیازمند اولویتبندی است و به نظر میرسد با چنین شرایطی، افغانستان و حفظ مواضع این کشور در خلیج فارس، بیش از شرایط لیبی برای مقامهای آمریکایی اولویت داشته باشد.
از جمله تحولاتی که شاید بتواند تأثیری بر عملکرد آمریکا در قبال لیبی داشته باشد، اعلام مرگ بن لادن طی یک عملیات نظامی در پاکستان است. دولت اوباما تلاش کرده تا حداکثر بهرهبرداری را از این عملیات ببرد و از آن به عنوان دستآورد بزرگ خود یاد کند که شاید تا حدی بتواند در انتخابات آینده مثمر ثمر باشد. ولی به نظر میرسد از آن مهمتر این است که مرگ بن لادن به لحاظ روانی مورد نیاز آمریکاست تا در نزد افکار عمومی، عملیات افغانستان را رو به پایان نشان دهد تا شاید بتواند با خیال آسوده در آینده در عملیاتی نظیر عملیات لیبی مشارکت فعال داشته باشد.
تجربه لیبی تاکنون نشان داده ناتو نمیتواند با وجود تردیدهای فراوان در میان اعضایش، بازوی نظامی شورای امنیت سازمان ملل باشد؛ ایدهای که در گذشته مورد تأکید مقامهای آمریکایی بود. تردیدها و مخالفتها در میان اعضای ناتو از زمان حمله ناتو به صربستان، بسیار عمیقتر شده و به نظر میرسد مانع مهمیدر اجرای هرنوع عملیات جدیدی باشد.
* UNIFIED PROTECTOR
[1] Howard L. Berman