رويکرد دولت جديد امريکا به اين سبب است که اين کشور احساس کرده است در برابر مقاومت عربي اسلامي عليه طرحهاي استعماري خود ضعيف و خوار شده است .
پايگاه اينترنتي محيط با درج اين مطلب با اشاره به تحولات سودان نوشت : سفرهاي عمرالبشير رئيس جمهور سودان به خارج از کشور پس از صدور حکم بازداشت وي از جانب ديوان بين المللي کيفري نوعي پس گردني محکم به امريکا محسوب مي شود .
اين منبع در مقاله اي به قلم اسامه الهتيمي با عنوان " سفرهاي عمر البشير پس گردني به امريکا است " نوشت : خبرهاي منتشر شده درباره اقدام عمر البشير رئيس جمهور سودان در سفر ويژه به مصر و ديدار با حسني مبارک همتاي مصري اش منعکس کننده ميزان شجاعت و اعتماد به نفس وي است تا نشان دهد اتهامات ديوان بين المللي کيفري و موسسات جامعه امريکا موسوم به موسسات بين المللي درباره اين شخصيت دروغ است و هيچ پايه و اساس درستي ندارد.
اين منبع مي افزايد ايجاد تنش در اين زمينه نشان از طرح از پيش ترسيم شده امريکا و اسرائيل براي تضعيف سودان و تجزيه اين کشور باهدف چپاول و غارت ان است .
اين منبع افزود سفر به اريتره نيز نمادين است و ارتيره ايها تلاش مي کنند نظام اين کشور را به گونه اي جلوه دهند که مي تواند امريکا را به چالش بکشد در حالي که روابط بين اريتره و امريکا تيره است .
اما سفر به مصر کاملا متفاوت است .روابط مصر و امريکا در سطحي است که قاهره در صدد به چالش کشيدن يا مبارزه براي مقابله با سلطه طلبي امريکا نيست .مصريها و امريکائيها نغمه سر مي دهند که قاهره يکي از متحدان امريکا در خاورميانه است و در پي ان سفر البشير به قاهره شايد با قوت نشان ميدهد که امريکا تلاش ميکند اين مرد را تحت فشار قرار دهد تا تسليم خواسته هاي امريکا و غرب شود انهم از طريق مذاکراتي که در مصر انجام مي شود و ا زطريق مصريها به البشير اين پيام داده مي شود که حاکميت خود و کشورش را حفظ کند.
اين امر سبب مي شود وي از شدت رويکرد سياسي خود در زمينه به چالش کشيدن امريکا و جامعه بين المللي بکاهد و انها نيز يقين دارند که قادر نيستند سودان را پشت سر بگذارند يا با ان مثل عراق و افغانستان رفتار کنند بويژه اينکه هنوز امريکا در باتلاق اين دو کشور گرفتار است و نمي تواند از ان خارج يا مانع خسارتهايش شود .
علاوه براين سياستهاي اخير امريکا در قبال ايران نيز نشان ميدهد که سمت و سوي ديگري در چارچوب ارامش و به دور از رويکرد تهديد به خود گرفته است و اين رويکرد به اين سبب است که امريکا احساس کرده است در قبال مقاومت عربي اسلامي بر ضد طرحهاي استعماري اش ضعيف و خوار شده است .
در ادامه اين مقاله امده است البشير با جرات در نشست سران عرب در دوحه شرکت کرد و اينبار توجهي به تهديدهاي امريکا يا اظهارات اتشين رئيس ديوان بين المللي کيفري نکرد.وي همچنين به فتواي علماي سوداني درباره سفر نکردن به خارج از کشور در شرايط کنوني اهميتي نداد و با با سفر به قطر چند هدف را دنبال کرد .
نخست ازمودن امريکا و کشف اين مطلب که ايا در رفتار امريکا پس از روي کار امدن اوباما تغيير ايجاد شده است .
دوم ارسال پيام به همه گروههاي شورشي در منطقه دارفور ، شرق و جنوب سودان با اين مضمون که نظام سودان با صلابت و قدرتمند است و مشروعيتش را از حمايت مردمي دريافت مي کند و مي تواند در شرايطي که سخت ترين اختلاف را با جامعه بين المللي حامي شورشيان دارد ، حاکميت دولت را اٍعمال نمايد.
سوم انکه بيشترين حمايت مردمي در داخل يا خارج از سودان را بويژه از سوي مردم کشورهايي که از سلطه امريکا رنج مي برند؛ جلب کند و براين اساس يکي از نمادهاي مقاومت به شمار رود.
از سوي ديگر البشير و نظام سياسي اش به خوبي مي دانند که هدف قرار دادن وي تلاشي براي اعمال فشار بيشتر براي تحريک وي است و پايان اين نمايش نشستن بر سر ميز مذاکرات و گفتگو است در نتيجه وي نمي خواهد همه انچه را که غرب مي خواهد به ان بدهد بلکه مي خواهد چيزي به ان بدهد و در مقابل منافع کشورش را محقق سازد و اين امر جز از طريق پايداري و مقاومت بيشتر ممکن نيست تا غرب به بيش از انچه که سودانيها به ان مي دهند چشم طمع نداشته باشد.
واحد مرکزي خبر