خبرگزاري فارس: به طور حتم بازسازي زير ساختهاي ويران ليبي از جمله اولويتهاي دولتهاي جانشين قذافي خواهد بود و در اين ميان اين سفره پر بركت نيز در اختيار شركتهاي غربي قرار خواهد گرفت.
به گزارش فارس، زماني كه انقلابيون ليبي در بنغازي چشم به راه كمك جامعه جهاني بودند، شايد هرگز تصور نمي كردند كه جنگ با قذافي و رژيم او اين چنين به طول بينجامد.
حالا انقلابيون ليبي به خوبي بر اين نكته واقف هستند كه تنها بر زميني سوخته از هجوم آتش تانك ها و گلوله هاي آتش زا مي توانند خود را به دروازه هاي باب العزيزه و امارت سرهنگ قذافي برسند.
حتي اگر انقلابيون ليبي حاضر به پرداخت چنين هزينه اي نباشند، سربازان قذافي دقيقا همين خواسته را دارند. مزدوراني كه با پول با به اصطلاح شاه شاهان آفريقا بيعت كرده اند و ويران شدن سرزمين ليبي براي آن ها اهميتي ندارد.
اما نكته جالب اينجا است كه در اين بين سربازان قذافي همكاران ديگري در اين هدف مشترك به نام جنگندهها و يگانهاي هوايي ناتو دارند كه به طرز عجيبي در ويران كردن ليبي پشت كاري همانند سربازان رژيم قذافي دارند.
*يك ماموريت غير ممكن
زماني كه شوراي امنيت سازمان ملل متحد اجازه عمليات نظامي بر فراز ليبي را براي حفظ جان غير نظاميان را صادر كرد، جنگنده هاي آمريكايي و فرانسوي عملياتي را آغاز كردند كه در آغاز هدف آن از بين بردن توان هوايي ليبي براي جلوگيري از بمباران هاي غير نظاميان بود.
در اولين مرحله عمليات صبح اديسه جنگنده هاي رافائل فرانسوي و F-15هاي آمريكايي به همراه موشك هاي تاماهاوك كه از زير دريايي هاي عضو پيمان ناتو روانه ليبي شدند.
توان هوايي و قدرت پدافندي ليبي در مدت كوتاهي زير فشار توان برتر هوايي ناتو فرو پاشيد. به نظر مي رسيد كه ماموريت با موفقيت به انجام رسيده است، اما به نظر محدود شدن ناتو در قالب قوانين يك قطعنامه بين المللي اتفاقي ناممكن است.
به زودي موشك هاي "هل فاير " اهداف تازه و بهانه هاي جديدي را يافتند كه چيزي جز حمله به مواضع به نيروهاي زميني قذافي براي بازكردن را پيشروي نيروهاي انقلابي اين كشور نبود.
به نظرمي رسيد غول جادو از شيشه آزاد شده است و برگرداندن آن نيز ماموريتي غير ممكن بود.
*جنگ جاده ها با تانك ها
شايد انقلابيون ليبي اميد داشتند، كه در كوتاه ترين مدت ممكن به پيروزي برسند، اما سرهنگ نيز درعمل ثابت كرده كه رقيبي سرسخت است.
حتي هيگ وزير امرو خارجه انگليس نيز از امكان ادامه جنگ تا زمستان سال 2012 خبر داده است و اين يعني اين كه ليبي به اين زودي ها آرام نخواهد شد.
چندي روزي است كه ناتو سلاح جديدي را براي مقابله با نيروهاي سرهنگ به ميان آورده است. هليكوپترهاي آپاچي انگليسي و غزال هاي فرانسوي حالا تلاش ميكنند كه جاده ها را براي حرك انقلابيون از شر تانك ها و نيروهاي قذافي خلاص كنند.
ناتو از سوي ديگر به دليل به خطر افتادن جان غيرنظاميان تلاش مي كنند تا با استفاده از اين ابزار جديد انتقادهاي بين المللي را عليه خود كاهش دهند.
اما اتفاق ديگري نيز در اين چند روز رخ داده است. به نظر مي رسد جاده ، پل ها و ساير تاسيسات زير بنايي ليبي براي ناتو جذابيت خاصي پيدا كرده است و بر ساير اهداف با ماهيت نظامي برتري پيدا كرده است.
البته تنها تاسيسات حمل و نقل نيست كه مورد توجه جنگنده هاي ناتو قرار گرفته اند، بلكه سيستم هاي انتقال برق، لوله هاي آب و گاز و باند فرودگاه هاي غير نظامي نيز در ليست اهداف ناتو قرار گرفته است.
*آينده نگري ناتو
اين كه چرا ناتو ناگهان به چنين اهدافي علاقمند شده است، چندان سخت نيست و تنها نگاهي به هزينه هاي چند صد ميليون دلاري انگليس، فرانسه و آمريكا براي جنگ ليبي يك حقيقت ساده را به انسان نشان مي دهد.
به طور حتم قرار نيست تا اين هزينه نذر سفره دموكراسي در ليبي شود و بايد اصل بازگشت سرمايه در اين خصوص رعايت شود.همان گونه كه اين كار در مورد عراق نيز انجام شد.
سقوط قذافي قطعي است، شايد اين مسئله را خود وي نيز پذيرفته است، اما هر دولتي كه در آينده در ليبي روي كار بيايد تنها سايه اي از ليبي گذشته كه بالاترين نرخ درآمد سرانه در آفريقا را داشته باشد.
به طور حتم بازسازي زير ساخت هاي ويران ليبي از جمله اولويت هاي دولت هاي جانشين قذافي خواهد و در اين ميان اين سفر پر بركت نيز در اختيار شركت هاي غربي قرار خواهد گرفت.
شركت هاي كه پيش از اين به سرعت قراردادهاي بازسازي در افغانستان و ليبي را از آن خود كردند و حالا دندان هاي خود براي ليبي پس از قذافي تيز كرده اند.
اما در اين ميان سئوال ديگري نيز مطرح مي شود و آن هم اين كه هزينه هاي سنگين بازسازي ليبي قرار است، چگونه تامين شود.
سئوالي كه شايد بتوان با كمي جست و جو در شهرهاي نفت خيز اين كشور بتوان آن را يافت.
*نفت و ديگر هيچ
ليبي در زمان قذافي نيز تا حدود زيادي متكي به نفت و منابع ارزي حاصل از آن بود.
سرزمين ليبي ميزبان ثروتي سياه است كه در آفريقا بي نظير است. گرچه ميزان ذخاير نفت ليبي در مقام دوم پس از نيجريه قرار دارد، اما كيفيت بالاي نفت اين كشور خريداران فراواني در دنيا دارد.
نفتي كه به شدت كيفيت آن بالا است. البته نفت ليبي نيز پيش از اين در انحصارشركتهايي همچون شل، اكسون و بريتيش پتروليوم قرار داشت، اما سرهنگ طي چند سال اخير تلاش فراواني داشت تا پاي شركت هاي چيني را براي حضور در عرصه نفت باز كند؛ حضوري كه مي رفت به انحصار شركت هاي غربي در صنعت نفت ليبي خاتمه دهد.
اما حالا با سرنگوني قذافي و حضور تمام عيار نيروهاي غربي و خروج كامل چين از ليبي نفت اين كشور در انحصار كامل غرب قرار مي گيرد.
نكته جالب نيز در اين ميان عدم هدف گيري تاسيسات نفتي ليبي از سوي كشور هاي غربي است. اين در حالي است كه پالايشگاه هاي نفت ليبي هم چنان به توليد سوخت براي ماشين جنگي قذافي مشغول هستند.
شايد در اين ميان نيز اخبار مرتبط با فعاليت نيروهاي ويژه امريكا و انگليس براي حفاظت از منابع نفتي اين كشور را در قالب عمليات ناتو ناديده گرفت؛ خبري كه در صورت صحت نشان دهنده اهداف كاملا اقتصادي ناتو از ادامه جنگ در اين كشور است. فروش نفت و بار ديگر پرداخت آن به شركت هاي غربي چرخه ناقصي است كه دولت هاي آنينده ليبي گرفتار آن هستند.
ليبي حتي پس از پايان جنگ نيز در اشغال خواهد بود و شركت هاي غربي آن را چپاول خواهند كرد. اما نكته مهم تر در اين بين اين است كه آيا مردم ليبي به اشغال كشور خود توسط شركت هاي غربي رضايت خواهند داد و يا بار ديگر ما شاهد انقلابي از سوي فرزندان عمر مختار براي رهايي از استعمار اقتصادي جديد توسط غرب در آينده نزديك و پس از سقوط قذافي خواهيم بود.