ایرنا-كشتار غيرنظاميان در حمله روز يكشنبه نيروهاي ناتو به ليبي، در حالي رخ داد كه اين سازمان توجيه مداخله نظامي خود در اين كشور را قطعنامه 1973 سازمان ملل مبني بر محافظت از غيرنظاميان در برابر حملات قذافي اعلام كرده است.
كشته شدن 15 تن از شهروندان غيرنظامي ليبي از جمله سه كودك در جريان حمله روز يكشنبه نيروهاي سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) به طرابلس، كه با ادعاي حفاظت از جان شهروندان در برابر خشونت هاي نيروهاي 'معمر قذافي' به مداخله نظامي در اين كشور دست زده اند، پرسش هاي زيادي را در خصوص عملكرد و اهداف اين جنگ پيش روي اين سازمان قرار داده است.
نگاهي به عملكرد سه ماهه اخير نيروهاي ناتو در جريان مداخله نظامي در ليبي نشان مي دهد كه اين عمليات از انسجام لازمي برخوردار نبوده و تنها مجموعه اي از حملات پراكنده و بعضا بمباران بي هدفي است كه نه تنها دستاورد قابل توجهي ندارد بلكه بارها باعث قتل عام غيرنظاميان بي گناه شده است.
ناتو گرچه اين حمله ها را اشتباهي و ناشي از 'اختلال در سيستم هاي تسليحاتي' عنوان كرده، اما انعكاس آن از زبان مخالفان قذافي بارها به شكل رقت باري در رسانه هاي مطرح جهان روايت شده است . گرچه در نگاه اول كشته شدن غيرنظاميان در حملات گسترده هوايي تا اندازه اي محتمل به نظر مي رسد اما اين پرسش مطرح است كه چرا در افغانستان كه نيروهاي ناتو در آن كشور حضور زميني دارند و قاعدتا مي بايست اشراف امنيتي دقيقتري نسبت به مناطق مختلف داشته باشند نيز در بسياري از موارد غيرنظاميان مورد هدف قرار مي گيرند؟
بر اساس آمار منتشر شده توسط سازمان ملل در سال گذشته ميلادي، بيش از 2000 نفر در افغانستان كشته شدند كه دست كم 200 نفر از آنها بر اثر حملات مستقيم نيروهاي ناتو جان باخته اند.
از سوي ديگر هنوز در ارتباط با كار ويژه و اهداف مداخله نظامي ناتو ابهام هاي زيادي وجود دارد و اين خود تبديل به موضوع مورد اختلاف بين كشورهاي عضو اين سازمان شده است. در حالي كه برخي از كشورهاي عضو همچون آلمان معتقدند عمليات ناتو در ليبي بايد طبق قطعنامه هاي 1970 و 1973 با هدف جلوگيري از كشتار غيرنظاميان و نه بيشتر انجام گيرد، برخي ديگر از اعضا همچون انگلستان و فرانسه عملا در صدد تفسير موسعي از اين قطعنامه هستند و مايلند آن را به پايين كشاندن معمر قذافي از صندلي قدرت نيز معنا كنند.
در آمريكا نيز اختلاف هاي جدي ميان دولت و كنگره اين كشور بر سر ادامه مشاركت در مداخله نظامي در ليبي به وجود آمده است و برخي از نمايندگان كنگره، دولت را به قطع منابع مالي اين جنگ تهديد كرده اند.
طبيعي است كه مبهم بودن هدف، به ابهام در ابعاد و روش هاي جنگ نيز منجر مي شود. نيروهاي ناتو تاكنون مداخله نظامي خود در ليبي را از طريق حملات هوايي انجام داده اند. به گفته ژنرال 'چارلز بوكارد' فرمانده عمليات ناتو، نيروهاي اين سازمان تاكنون بيش از 11 هزار و 500 سورتي پرواز بر فراز ليبي داشته اند. با اين وجود گذشت زمان روشن كرد كه اين روش نه تنها تغييري جدي در موازنه ميان نيروهاي قذافي و مخالفان وي در ليبي ايجاد نكرده بلكه از يك سو بر خلاف توجيه ناتو، غيرنظاميان هنوز مورد هدف قرار مي گيرند و از سوي ديگر گسترش نزاع و درگيري منجر به فرسايشي شدن و عميق شدن بحران شده است.
اداره كنندگان ناتو در حالي نيروهاي اين سازمان را به مداخله نظامي در ليبي گسيل داشته اند كه از يك سو مي خواهند به اهداف مد نظر خود دست يابند و از سوي ديگر نمي خواهند با ورود گسترده نيروهاي زميني به ليبي خود را وارد مهلكه پرهزينه ديگري همچون افغانستان بياندازند.
از طرف ديگر با وجود روابط نزديك غرب با نيروهاي مخالف در ليبي، ترديدها و نگراني هاي بسياري در مورد عملكرد و جهت گيري هاي اين نيروها وجود دارد.
گرچه تا پيش از اين بيشتر انتقادها متوجه نوع رفتار و عملكرد قذافي و نيروهاي وفادار به وي بود اما رفته رفته و پس از انتشار برخي خبرها و گزارش ها انتقادهايي نيز متوجه مخالفان ديكتاتور ليبي شده است.
گزارش چندي پيش شوراي حقوق بشر مبني بر اينكه علاوه بر نيروهاي تحت امر سرهنگ قذافي، مخالفان وي نيز دست به اقداماتي همچون قتل، شكنجه و حمله به غيرنظاميان زده اند، ابهام ها و نگراني هاي بسياري را در مورد مخالفان ايجاد كرده است.
بسياري از صاحبنظران معتقدند كه تحولات ماه هاي اخير در جهان عرب اين درس را به همگان داده است كه هر حركت مخالفت آميز در حكومت هاي با ساختار ديكتاتوري الزاما به معناي مهر تاييدي بر جهت گيري ها و رفتارهاي آنها نخواهد بود.
حملات بي هدف خارجي به ليبي، اين كشور را به سرزمين سوخته اي تبديل كرده است كه حتي اگر قذافي سرانجام سقوط كند، اين كشور با توجه به آسيب هاي بسياري كه به توانمندي ها و زيرساخت هايش وارد شده براي جبران اين خرابي ها بايد به كمك و حضور كشورهاي خارجي و در راس آنها كشورهاي غربي متكي باشد.
رفتارشناسي كشورهاي غربي در قبال بحران ليبي مويد اين نكته است كه آنها از رهگذر مداخله اخير و ايجاد راه هاي ارتباطي با اپوزيسيون اين كشور به دنبال شكل گيري دولتي وابسته در آنجا هستند.
برخي نيز حتي بر اين نظرند كه عملكرد غرب خواسته يا ناخواسته، ليبي را به سمت تشديد درگيري هاي داخلي و سرانجام تجزيه كشور خواهد برد.
هرچه بيشتر زمان مي گذرد اين آرزو كه پس از سقوط قذافي، ليبي طعم شيرين دموكراسي را خواهد چشيد رنگ مي بازد. به نظر مي رسد برآمدن رژيمي دموكراتيك از زير چكش ناتو و سندان قذافي و با اين حجم از نابودي، ويراني و خشونت، كمي شبيه به طنز است.