خبر انلاین-اوباما سکوت اختیار کرده و شبانه روز صلیب به دست دعا می کند که شاید یکی از این بمب ها خبر مرگ قذافی را برای وی به ارمغان آورد.
سارا معصومی
آمریکا در لیبی گرفتار شده است؟ آیا لیبی سومین جنگی است که واشنگتن نشین ها در یک دهه گذشته آغاز کرده اند و البته در آن گرفتار شده اند؟ پرسش هایی از این دست با طولانی تر شدن جنگ در لیبی بیش از پیش مطرح می شود.سایت لس آنجلس تایمز با پرداختن به دو بعد متفاوت از نقش امریکا در لیبی و آینده ای که در انتظار واشنگتن در طرابلس است سعی در باز کردن این موضوع به شکل کامل دارد.
در نخستین مقاله به قلم جان گلدبرگ به نقد سیاست های اوباما در لیبی پرداخته شده و نویسنده ابتدای بحث را اینگونه آغاز می کند:"ناگهان و چه تلخ جنگ در لیبی به یکی از چالشی ترین و بحث برانگیزترین مباحث در تاریخ اخیر امریکا تبدیل شد. لیبی از منظر امنیت ملی برای ما اهمیت ندارد. حتی کشور آنچنانی خاصی هم نیست. بلکه تنها و تنها به این دلیل مهم شد که این باراک اوباما بود که این کشور را مهم جلوه داد. ناپلئون در بخش هایی از سخنان خود می گوید : اگر می خواهید وین را بگیرید ، دقیقا همان جا را بگیرید. در خصوص لیبی هم اگر اعتبار آبروی خود و ناتو را در این باریکه از جهان سرمایه گذاری کرده اید بهتر است ارجاعی کوچک هم به این سرمایه داشته باشید. "
این مقاله همان حقیقتی را پیش چشم مخاطب عریان می کند که این روزها در بسیاری از مطبوعات غربی نسبت به آن هشدار داده شده است: اگر قذافی لیبی را به جهنمی غیرقابل احیا تبدیل کند، باید چه عکس العملی از خود نشان دهیم؟
نویسنده در این خصوص می نویسد: "اگر معمر قذافی در قدرت باقی بماند تمام آنچه را که باقی مانده برداشته و قتل عام را ادامه می دهد.این یعنی ادامه دادن همان مسیری که ما ادعا می کردیم برای اجتناب از آن آمده ایم. "
کم نیستند تحلیل گرانی که هشدار می دهند امریکا و ناتو آبرو و اعتیار خود را در لیبی خرج خواهند کرد اما هرگز تیر خلاص را شلیک نخواهند کرد. برخی حتی پا را از این فراتر نهاده و تاکید می کنند که از این پس دیکتاتورها می توانند مطمئن باشند که واشنگتن شاید زیاد پارس کند اما گاز نمی گیرد.
علاوه بر این امریکایی ها باید چیزی برای راضی نگاه داشتن متحدان اروپایی خود هم داشته باشند. در سال 2001 میلادی پس از ماجرای تروریستی یازدهم سپپتامبر این اروپایی ها بودند که در جایگاه همدردی نیروهای خود را در قالب ناتو به افغانستان فرستادند و البته هنوز از ده سال پیش تاکنون در آن گرفتار هستند. در عراق هم با وجود نبود مجوز شورای امنیت باز انگلیس دست واشنگتن را رها نکرد. اکنون در لیبی تنها و تنها پیروزی صرف است که می تواند آبروی امریکا را نزد اروپایی ها بخرد.
قریب به یک ماه و نیم از آغاز حملات در لیبی می گذرد و این در حالیست که باراک اوباما با دور زدن قانون از کنگره برای این حمله مجوز نگرفت. استدلال وی این بود که جنگ در لیبی هرگز آنقدر گسترده نخواهد شد که بتوان نام جنگ را بر آن نهاد. منتقدان اوباما در کنگره همان هایی بودند که اصرار داشتند وی باید هرچه سریع تر کلید حمله به لیبی را بفشارد تا فاجعه ای مانند روآندا شکل نگیرد. با این همه در چند هفته اخیر موج انتقادها از اوباما به واسطه نادیده گرفتن کنگره به اوج خود رسیده است و با این توصیف می توان وی را نخستین رییس جمهوری خواند که قانون جنگ را در این کشور زیر سوال برد .
جان گلدبرگ در پایان این مقاله تاکید می کند که باراک اوباما به خوبی دریافته است که بحث در خصوص لیبی در این فضای خنثی نظامی در این کشور که نه غرب پیروز می شود و نه ارتش قذافی دستاتش بالا گرفته شده است ، برگ بازنده اوست. وی سکوت اختیار کرده و شبانه روز صلیب به دست دعا می کند که شاید یکی از این بمب ها خبر مرگ قذافی را برای وی به ارمغان آورد.قد و قواره جنگ لیبی به اندازه ای نیست که کمر پنتاگون را بشکند اما شکست در این جنگ این قابلیت را دارد که مسیر نظامی ایالات متحده را تغییر دهد.
در دومین مقاله که جاناتان شل آن را برای لس آنجلس تایمز نوشته به بحث جنگ خواندن یا نداستن لیبی اشاره شده است : هواپیماهای آمریکایی از جا برخواستند، به حریم هوایی لیبی وارد شدند و بمب های خود را بر سر مردمان بی گناه ریختند . این بمب ها هم بی گناهان را کشت و هم نظامی های وفادار به قذافی را. می توانیم این جنگ را خوب یا بد بخوانیم. با این همه نام این ماجراجویی " جنگ " است و نه هیچ چیز دیگر.
با این همه اوباما تاکید دارد که کاخ سفید زمانی باید از کنگره امریکا کسب مجوز کند که مبنا بر دخالت نیروهای زمینی در کشوری ثانی باشد. این در حالیست که در لیبی هیچ کشوری نیروی زمینی وارد نکرده است.
نیویورک تایمز نیز در گزارشی مشابه موارد نقض قانون 1973 در خصوص اقدام جنگی در لیبی را می شمارد و می نویسد: از زمانی که آمریکا مسئولیت حملات هوایی در لیبی را در اوایل آوریل به ائتلاف ناتو واگذار کرد، هواپیماهای آمریکایی 60 بار به تجهیزات دفاع هوایی لیبی حمله کردهاند و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی، نیروهای معمر قذافی، رهبر لیبی را 30 بار هدف حمله قرار دادند.
قسمتی از اسناد غیرمحرمانهای که کاخ سفید به کنگره ارائه کرد، نشان میدهد: حملات آمریکاییها به منظور سرکوب دفاع هوایی دشمن است که با هواپیماهای شکاری بدون سرنشین انجام میشود اما هیچ آماری ارائه نشده است. طبق قانون سال 1973، رئیس جمهوری باید 60 روز پس از اطلاع کنگره به ماموریت بدون مجوز نیروهای آمریکایی پایان دهد اما این ضرب الاجل بیستم ماه می به پایان رسید و با بیاعتنایی اوباما رو به رو شد چرا که به اعتقاد آنها عملیات جنگی در جریان نیست و تنها یک ماموریت در لیبی در حال انجام شدن است و بیشتر حجم عملیاتها نیز به ناتو واگذار شده است.
در حمایت از این ادعا، دولت آمریکا به چند نمونه اشاره کرده است به عنوان مثال، بیشتر حملات را نیروهای ائتلاف انجام میدهند و این در حالی است که آمریکا عملیاتهای جاسوسی و تجهیز مهمات را در پیش گرفته است. آنها همچنین اعلام کردند احتمال تلفات نیروهای آمریکایی بسیار کم است چرا که هیچ نیروی زمینی در آنجا وجود ندارد و نیروهای قذافی توان تبادل آتش با هواپیماهای آمریکایی را ندارند.