خبرگزاري فارس: دولت دانمارك اخيرا با شناسايي شوراي انتقالي قدرت در ليبي، مانور سياسي تازهاي را در اين كشور آغاز كرده است.
به گزارش فارس، دولت دانمارك به صورت رسمي اعلام كرده است كه شوراي انتقالي ملي در ليبي را به رسميت ميشناسد و هم اكنون اين شورا را نماينده ملت ليبي ميداند.
"لين اسپرسن " اين خبر را پس از ديدار با اعضاي شوراي انتقالي ملي در شهر بنغازي بيان كرده است. اما در اين خصوص ابهاماتي وجود دارد كه نميتوان به سادگي از كنار آنها گذشت. به راستي انگيزههاي دولت دانمارك در قبال شناسايي شوراي انتقالي ملي در ليبي چيست؟ در اين خصوص لازم است نكاتي را مدنظر قرار دهيم:
* مواضع انقلابيون ليبي بايد بمباران شود
در روزهاي آغازين حضور ناتو در ليبي شاهد بوديم كه حزب مردم، از احزاب فعال دانماركي بر لزوم بمباران مواضع انقلابيون ليبي تاكيد كرد. "سوران اسپرسن " مسئول بخش سياست خارجي حزب مردم در گفتوگو با روزنامه "پلي تيكن " تاكيد كرده بود كه نه تنها مواضع نيروهاي وابسته به قذافي، بلكه مواضع انقلابيون ليبي نيز بايد توسط ناتو بمباران شود تا اساسا هيچ نوع درگيري و جنگلي در ليبي وجود نداشته باشد. اگرچه تصور ميشد كه اين اظهار نظر اسپرسن با هجمه مقامات دولتي دانمارك روبه رو شود اما در نهايت تعجب، دولت دانمارك و اعضاي حزب حاكم سخني در اين خصوص به ميان نياوردند. به عبارت بهتر، مواضع دولت دانمارك در قبال شوراي انتقالي ملي و انقلابيون ليبي كاملا مبهم بود.
دانمارك از جمله اعضاي اصلي پيمان آتلانتيك شمالي در عمليات ليبي محسوب ميشود و بخشي از عملياتهاي هوايي توسط اين كشور صورت ميگيرد.
* خشم افكار عمومي دانمارك از عمليات ناتو
چنانچه روزنامه "كپنهاگن پست " اذعان كرده است، نيمي از شهروندان دانماركي و كل كشورهاي اروپايي با عمليات ناتو در ليبي مخالفند. اين افكار عمومي حتي تجهيز مخالفان دولت ليبي به دست ناتو را نيز بر نميتابند و معتقدند ورود ناتو به اين معادله صحيح نبوده و نيست. در چنين شرايطي دانمارك بدون اقناع افكار عمومي كشور خود بار ديگر به يكي از بازيگران زمين ناتو در شمال آفريقا تبديل شد. جنگندههاي دانماركي در حالي در ليبي حضور پيدا كردند كه اساسا نظر مساعد شهروندان دانماركي با آنها همراه نبود. دانمارك در اين خصوص مانند ساير اعضاي ناتو بايد پاسخگوي حوادثي مانند بمباران مواضع انقلابيون ليبي و از همه مهمتر اهداف حضور خود در اين كشور بود. سوالات و ابهامات به وجود آمده در خصوص عمليات ناتو در ليبي گريبانگير دولت دانمارك شده بود.
بسياري از شهروندان دانماركي مانند ساير ملتهاي دنيا معتقد بودند كه بمباران مواضع نيروهاي انقلابي در ليبي، بر خلاف اظهارات مقامات نظامي ناتو تصادفي نبوده است.
* افزايش هزينههاي دانمارك در ناتو
انتشار هزينههاي بالاي حضور جنگندههاي دانماركي در ليبي سبب شد تا دولت دانمارك بابت همراهي در عمليات ناتو بيش از پيش تحت فشار افكار عمومي قرار گيرد. دانمارك تنها در ماه اول حضور خود در ليبي حدود 70 ميليون كرون (معادل تقريبي 120 ميليون دلار) هزينه پرداخت كرده بود. ماحصل اين حضور نظامي شليك 126 موشك در آسمان ليبي بود.موشكهايي كه هدف بسياري از آنها مشخص نبوده است. انتشار هزينههاي بالاي حضور ناتو در ليبي توسط ساير كشورهاي شركت كننده در اين عمليات سبب شد تا مواضع ملتهاي اروپايي در مخالفت با حضور بيبرنامه ناتو در اين كشور تقويت شود. دانمارك نيز از اين قاعده مستثني نبود. چناچه روزنامه "كپنهاگن پست " نوشته است، شهروندان دانماركي از صرف مالياتهاي خود در يك ميدان نبرد ناشناخته مخالف بودند.
با افزايش تصاعدي هزينههاي دانمارك در ليبي، دولت اين كشور در صدد مانوري سياسي برآمد تا شايد با توجه به آن بتواند تا حدودي از شدت فشار افكار عمومي بكاهد.
* گفتوگو با شوراي انتقالي قدرت در ليبي
مقامات وزارت امور خارجه دانمارك در نهايت دست بر روي گزينهاي به نام به رسميت شناختن شوراي انتقالي ملي در ليبي گذاشتند. دولت دانمارك با به رسميت شناختن اين شورا سعي كرد ماهيت نظامي حضور خود در ليبي را به ماهيتي "سياسي-نظامي " تغيير دهد. اين تغيير فاز هنوز از سوي شهروندان دانماركي درك نشده است. برخي از كشورهاي اروپايي از اكنون سعي دارند شوراي انتقالي ملي را به رسميت شناخته و از اين طريق كمي از فشار افكار عمومي رهايي يابند.
با اين وجود اقدام دولت دانمارك ابهامات زيادي را در ذهن شهروندان اين كشور ايجاد كرده است.نخستين سوال اينكه اساسا شوراي انتقالي قدرت در ليبي تا چه اندازه اي قابل سرمايه گذاري است و آيا اين شورا پوشش دهنده همه انقلابيون ليبي و مخالفان معمر قذافي است؟
سوال دوم اينكه آيا پس از سرنگوني قذافي ،اين شوراي انتقالي مي تواند راه را براي سرمايه گذاريهاي اقتصادي و حتي حضور سياسي دانمارك در ليبي باز كند يا اينكه جريان انقلابي مانع از ادامه مانور ناتو در طرابلس و بنغازي خواهد شد؟
سوال سوم اينكه آيا در صورت جابه جايي احزاب در راس معادلات سياسي دانمارك،احزابي مانند حزب مردم كه قبلا خواستار بمباران گروههاي انقلابي ليبي شده بودند مي خواهند چه نواع رابطه اي را با انقلابيون برقرار كنند؟
بديهي است كه دولت دانمارك در برهه فعلي به هيچ عنوان قادر نيست به اين سوالات مهم و تعيين كننده پاسخ دهد؟سوالاتي كه اين روزها بيش از هر زمان ديگري ذهن شهروندان دانماركي را نسبت به خود مشغول ساخته است.