بررسی استراتژیک-یک اندیشکده آمریکایی تأکید کرد که آمریکا به دنبال حفظ منافع خود در منطقه و خواهان برقراری ارتباط با گروههای مختلف مصری از جمله اخوانالمسلمین است اما همچنان راهبرد مشخص و مناسبی برای نفوذ در این کشور ندارد.
”رابرت ساتلوف “،مدیر اندیشکده “واشنگتن برای مطالعه سیاستهای خاور نزدیک ” در گزارشی اینطور عنوان کرده که آمریکا از ایجاد رابطه با اخوانالمسلمین سخن میگوید. این در حالی است که به نظر میرسد این کشور هنوز برنامه مشخصی برای پیشبرد اهداف خود در مصر ندارد. این مقام با اشاره به اهمیت جایگاه مصر در منطقه، به لزوم ایجاد رابطه بین آمریکا و مصر و چگونگی آن میپردازد.
* مقامات آمریکایی از برقراری ارتباط مجدد با اخوانالمسلمین میگویند
وزیر امور خارجه آمریکا “هیلاری کلینتون “، بر این امر تأکید میکند که دولت اوباما مصلحت دانسته است تا با گروه “اخوان المسلمین ” مصر “ارتباطی هر چند محدود ” برقرار کند؛ البته برقراری این ارتباط، خبر جدیدی محسوب نمیشود. ادامه…
رابطه مقامات آمریکایی با اعضای گروه اخوانالمسلمین به سالهای گذشته برمیگردد، یعنی زمانی که این گروه در مجلس مصر نماینده داشت. این ارتباط زمانی دچار چالش شد که “حسنی مبارک ” در جریان انتخابات مجلس مصر رخنه کرد و با دخالت نادرست خود مانع از به کرسی نشستن آن دسته از نامزدهایی شد که از احزاب و گروههای مخالف وی در انتخابات شرکت کرده بودند. بلافاصله پس از سقوط دولت “حسنی مبارک “، چند تن از مقامات ارشد آمریکا به صورت غیررسمی تصدیق کردهاند که آمریکا در حال تغییر سیاست خود در قبال اخوان المسلمین است و به دنبال ایجاد رابطهای بدون واسطه با آنهاست. البته ناگفته نماند که این مقامات راضی به علنی کردن چنین تغییری در سیاست خود نشدهاند.
* به نظر میرسد که آمریکا برای حرکت به سوی مصر برنامه مشخصی ندارد
تأملبرانگیزترین مسئلهای که در مورد اعلام رسمی کلینتون میتوان بدان اشاره کرد این است که تا کنون هیچ راهبرد مشخصی برای پیشبرد چشمانداز پیروزی در آشفتهبازار سیاسی مصر تعیین نشده است.
* اهرم اصلی جنبش عرب در دست مصریان است
تمام سیاستمداران آمریکایی به این مهم واقفند که در موج اعتراض اعراب موسوم به “خیزش عرب ” اهرم اصلی، دولت قاهره است. این امکان برای مصر وجود دارد که پس از گذاری موفق، بدون تنش و منسجم به یک کشور مردمسالار تبدیل شود، به طوری که این مسئله منافع زیادی را نیز برای آمریکا در بر خواهد داشت، (منافعی که ممکن است در نتیجه پیروزی در کشورهایی چون سوریه نیز به دست بیاید) البته احتمال آن هم میرود که آمریکا بیشتر از آنچه ممکن است به دست آورد، از دست بدهد. سرنوشت سیاسی مصر تأثیری سریع و مستقیم بر منافع اصلی آمریکا در منطقه خواهد داشت؛ از لزوم ایجاد امنیت برای دسترسی به مناطقی چون کانال سوئز و همچنین برای مقابله با قاچاق اسلحه گرفته تا اولویتهای منطقه مانند ایجاد صلح بین اعراب و اسرائیل و جلوگیری از زیادهخواهیهای ایران در منطقه. از همه مهمتر آن که، وقتی مصر که یکی از قدرتهای اصلی منطقه محسوب میشود، مجدداً در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بینمنطقهای حضور یابد، ممکن است کشورهای دیگر نیز از حرکت انقلابی در این کشور الگوپذیری کنند.
* حرف و عمل آمریکاییها در مورد مصر یکی نیست
علیرغم تمام این بحثها، هنوز بین نظرات غیررسمی ارائه شده توسط مقامات آمریکایی و آنچه در ظاهر شاهد هستیم، تفاوتهایی به چشم میخورد. اگر چه رئیسجمهور آمریکا، اوباما، در ماه ژانویه و فوریه امسال نقشی انکارناپذیر در عرصه بحران مصر داشت؛ یعنی زمانی که با اعلام عدم حمایت از حسنی مبارک، کنار رفتن وی از قدرت را فراهم کرد، اما درست از همان زمان به بعد موضع واشنگتن در مورد مسئله مصر واپسگرا بود.
* مشکلات بزرگ را اول رفع کنیم یا مشکلاتی که واکنش سریع میخواهند؟
اما باید دانست که پرداختن به آنچه واکنش سریع میخواهد ما را از واکنش مناسب و به موقع در مقابل مسائل اصلی و مهم باز میدارد. همانطور که در خیابانهای قاهره میبینیم، در حال حاضر بسیاری از افراد در مورد اینکه جنبش به چه سمت و سویی میرود، تردید دارند. باید اذعان کرد که آمریکا در حال حاضر تنها میتواند در حاشیه این جنبش حرکت کند و تأثیرش در همین حد محدود است. با تمام این اوصاف دولت آمریکا باید نهایت تلاش خود را به کار گیرد تا این تغییرات روندی مثبت به خود بگیرند. اقداماتی که آمریکا میتواند انجام دهد، بدین شرح است:
۱- شفاف سازی کلام: آمریکا باید در برابر مردم مصر، دولت این کشور و شورای عالی نیروهای مسلح، مصری را که آمریکا میتواند با آن رابطهای پایدار و متقابل داشته باشد، تعریف کند؛ چنین رابطهای علاوه بر تکریم آزادی، آزادگی و حفظ حقوق بشر در داخل کشور، میتواند امنیت و آسایش را در عرصه خارجی به امغان بیاورد. علاوه براین، آمریکا باید مسیری را که میتواند این مهم را ممکن کند، به طور مشخص عنوان کند؛ به بیان دیگر، برنامهای مدون و سنجیده برای انتخابات در این کشور انتخاب کند که از برنامه فعلی بهتر باشد.
۲- پذیرش یک مسئله: آمریکا باید بپذیرد که هیچ تعارضی بین این ۲ نیست. سرمایهگذاری روی فرایندی که مردمسالاری را به جامعه هدیه میدهد، (مثلا انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، اصلاحات در قانون اساسی) و بیتفاوت نبودن نسبت به پیامدهای چنین فرایندی (یافتن راهی برای حمایت از رهبران و احزابی که در کلام و عمل به ارزشها و منافع مشترک خود با آمریکا میاندیشند.)
۳- همکاری با سایر بازیگران مهم در عرصه سیاسی منطقه: در صورت مشارکت با افرادی چون خیرین بینالمللی و روئسای مجالس و کنگرهها میتوان سهم مثبت آنها در پیشرفت منطقه را بارور ساخت و از نقش منفی آنها در برخی موارد کاست. (بهرهمند سازی کشورهای عرب از حمایت مالی و دریافت وام و در عین حال هوشیار کردن کنگره نسبت به اقدامات تلافیجویانه و تنبیهگرانهای که به صورت ناخواسته دورنمای انتخاباتی اسلامگرایان را تقویت میکند.)
* آمریکا در حال ایجاد توازن بین بودن و نبودن خود در منطقه است
البته آمریکا باید سعی کند که همه اقدامات حول محور تغییرات در مصر، روند و محتوای این تغییرات بگردد و هیچگاه خود تلاشهایی که آمریکا در این راه انجام میدهد، از حاشیه به اصل تبدیل نشود. اگر چه رسیدن به چنین توازنی اصلا آسان نیست، اما احتیاط بیش از حد هم به نفع آمریکا نیست، زیرا باعث میشود اکنون که حضور و اقدامات آمریکا در پیامد بحران نقش مهمی ایفا میکند، این کشور را “غایب ” بخوانند.
* اگرآمریکا راهبردی نداشته باشد، رابطه با اخوانالمسلمین تیری است در تاریکی
در فضایی که یک راهبرد مشخص و معین برای پیشبرد منافع آمریکا در مصر وجود داشته باشد، تصمیم دولت برای ایجاد رابطه با گروهی چون اخوانالمسلمین هیچگاه خبر مهمی نخواهد بود، چرا که اخوانالمسلمین یک نیروی سیاسی به شمار میآید که پیروزیاش مسلماً با منافع آمریکا در تضاد است، اما اگر آمریکا فاقد چنین راهبردی باشد، از چشم دوستان و دشمنان آمریکا ایجاد رابطه با اخوانالمسلمین تیری است در تاریکی.