بررسی استراتژیک - مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC/ روز ۱۸ جولای که برابر با روز تولد رئیس جمهوری سابق آفریقای جنوبی است، به عنوان روز جهانی نلسون ماندلا تعیین شده است. هدف از اعلام روز جهانی ماندلا، تقدیر از تلاشهای وی در گسترش فرهنگ صلح ، حل مناقشه ها و روابط میان قومیتها و نژادها و گسترش حقوق بشر و آشتی و مساوات میان نژادها اعلام شده است.
رولیهلاهلا ماندلا در سال ۱۹۱۸در یک خانواده تمبو در روستای کوچک موزو در ناحیه متاتا، مرکز مناطق ترانسکی از استان کیپ از اتحادیه آفریقای جنوبی به دنیا آمد وی در هفت سالگی، نخستین عضو خانواده خود بود که به مدرسه پا گذاشت، وی در مدرسه توسط یک معلم با تبعیت از نام هوراسیو نلسون دریاسالار انگلیسی «نلسون» نام نهاده شد. ماندلا در نوزده سالگی، در سال ۱۹۳۷، به هلدتون، دانشکده وسلی در فورت بیوفورت که بیشتر خانواده سلطنتی در آن مشغول به تحصیل بودند عزیمت کرد اما در پایان سال اول تحصیلات خود، در تحریم شورای نمایندگی دانشجویان که در اعتراض به سیاستهای دانشگاه انجام گرفت شرکت کرد، و پس از آن از فورت هار اخراج شد. ادامه…
ماندلا به محض ورود به ژوهانسبورگ، به عنوان نگهبان معدن شروع به کار کرد. پس از مدتی به لطف ارتباطی که با دوست و همکار خود والتر سیسولو داشت به عنوان منشی یک شرکت حقوقی شروع به کار کرد. وی در حین کار، تحصیلات خویش را به صورت مکاتبهای در دانشگاه آفریقای جنوبی (UNISA) به اتمام رساند و پس از آن شروع به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه ویتواترسرند کرد.
پس از آنکه حزب ملی گرا که اکثریت اعضای آن را آفریکانسهای طرفدار سیاست جدایی نژادی آپارتاید تشکیل میدادند در انتخابات ۱۹۴۸ پیروز شد، ماندلا در مخالفت کنگره ملی آفریقا در سال ۱۹۵۲ و مبارزات کنگره خلق در سال ۱۹۵۵، که اتخاذ منشور آزادی توسط آن برنامه بنیادین آرمان ضد آپارتاید را فراهم میکرد نقشی اساسی داشت. ماندلا که در آغاز طرفدار مبارزه عمومی غیر خشونت آمیز بود، در ۵ دسامبر ۱۹۵۶ به همراه ۱۵۰ تن دیگر دستگیر شده، و متهم به خیانت شد. در سال ۱۹۶۱، ماندلا رهبری اومخونتو وسیزوه به معنای «نیزه ملت»، و نیز با علامت اختصاری “MK”) شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا (ANC) را که خود یکی از بنیانگذاران آن بود بر عهده گرفت. او مبارزات خرابکاری علیه اهداف نظامی و دولتی را رهبری کرده، و طرحهایی تدوین کرد تا در صورتی که خرابکاری نتوانست به آپارتاید خاتمه دهد به جنگ چریکی متوسل شود. ماندلا همچنین در خارج از کشور مبادرت به جمعآوری کمکهای مالی برای MK کرد، و در دیدار با برخی از دولتهای آفریقا ترتیباتی برای آموزش شبه نظامی داد.
در ۵ اوت ۱۹۶۲، ماندلا پس از هفده ماه گریز دستگیر شده و به پنج سال زندان محکوم شد. دو سال بعد در ۱۱ ژوئن ۱۹۶۴، به اتهام شرکت ماندلا در کنگره ملی آفریقا (ANC) برای وی حکم دیگری صادر شد. وی اهداف خود را عبارت از تحقق جامعه دمکراتیک می دانست:”در طول زندگیام خود را وقف مردم آفریقا کردهام. با استیلای سفدپوسان مبارزه کردهام، و با استیلای سیاهان نیز مبارزه کردهام. به دنبال آرمان جامعهای آزاد و دموکراتیک که همه بتوانند در آن در توازن و با فرصتهایی برابر زندگی کنند بودهام. این آرمان من است که امیدوارم با آن زندگی کرده و بدان دست یابم. اما اگر نیاز باشد آمادهام برای این آرمان بمیرم”
ماندلا در جزیره روبن زندانی شد و از بیست و هفت سال زندان, هیجده سال را در این زندان به سر برد. در این زندان بود که ماندلا زندگینامه خود را، تحت عنوان راه دشوار آزادی نوشت. و سرانجام در ۱۱ فوریه ۱۹۹۰ از زندان آزاد گشت. نخستین انخابات دموکراتیک آفریقای جنوبی که در آن همه افراد میتوانستند شرکت کنند در تاریخ ۲۷ آوریل ۱۹۹۴ برگزار شد. کنگره ملی آفریقا اکثریت را در انتخابات به خود اختصاص داد، و ماندلا، به عنوان رهبر کنگره ملی آفریقا، به عنوان نخستین رئیس جمهور سیاهپوست کشور برگزیده شد، و در دولت اتحاد ملی دکلرک از حزب ملیگرا به عنوان معاون رئیسجمهور برگزیده شد. با پایان آپارتاید، سیاست داخلی و خارجی دچار تغییر گردید به طوری که برنامه هایی را برای عقب ماندگی داخلی تدوین شد. دولت جدید و حزب کنگره ملیآفریقا قبل از انتخابات، برنامه توسعه و بازسازی را به منظور ایجاد ساختارهایجدید بر روی خرابههایآپارتاید و یک پروژه عملیبرای گسترش توسعه در آفریقا منتشر کردند این برنامه بیشتر آرمان گرایانه و مبتنیبر عدالت خواهی، حقوق بشر و تقویت آزادی و دموکراسی در سراسر جهان قرار داشت که در نیمه اوّل دوره ماندلا این برنامه بر سیاست خارجیتاثیر زیادیداشت در مه ۱۹۹۴ دولت برنامه توسعه و بازسازی را به منظور بالا بردن استاندارهایزندگی، ایجاد خانه، آب آشامیدنی، راهها، خدمات، بالا بردن تحصیلات، ایجاد اشتغال و کاهش شکاف بین فقیر و غنیتصویب کردند. برای این منظور تا آخر سال ۱۹۹۵، ۱۳۵ میلیون دلار برایبرنامه ناهار مدارس، ۱۴ میلیون دلار برایبهداشت مادران و نوزادان، آب و برق برایمناطق روستاییاختصاص داده شد. در سال ۹۵-۹۴ در حدود ۵/۲ میلیارد راند برابر با ۷ درصد از بودجه دولت صرف این برنامه شد. این رقم در سال ۹۶-۹۵ دوبرابر شد و این رقم هر سال باید دو برابر میشد تا اینکه درسال ۹۹- ۹۸ این رقم به ۱۲۵ میلیارد راند برابر با ۲۵ درصد از بودجه کشور میرسید. در برنامه ۵ ساله توزیعمجدد و توسعه، ۵/۳۷ میلیارد دلار برایتوسعه و بازسازیکشور پیشبینی شده بود. یک چریک کنگرهملیآفریقا اعلام کردکه: “مردم نمیتوانند دموکراسی را بخورند، امّا به طور حتم بهغذا، بیمارستان، شغل، زمین، آموزش، برق و آب احتیاج دارند” در برنامه توزیعمجدد و توسعه خاطر نشان میشود که حکومت جدید با همسایگان براساس منافع متقابل و برابر به منظور افزایش همکاریها و همبستگیها مذاکره خواهد کرد. درماه ژوئن ۱۹۹۷ دولت آفریقای جنوبی برای اطمینان بخشی به سرمایه گذاران خارجی، برنامه درازمدت را با عنوان «استراتژیرشد دراز مدت اقتصادیکشور» با تبلیغات زیادیمطرح و ارائه کرد. این استراتژیرشد، اهداف زیر را تعقیب میکند:
الف: رشد سالیانه اقتصادی۶ درصد با نرخ واقعی و بصورت پایدار؛ ب: ایجاد ۴۰۰ هزارشغل جدید در سال؛ ج: صادرات تولیدات صنعتیبا نرخ رشدسالیانه بیش از ۱۰ درصد؛ د: افزایش نسبت نرخ رشد سرمایهگذاریبه تولید ناخالص داخلیتا ۲۵ درصد در بخش سیاست خارجی ماندلا ضمن اعتقاد به تغییر ساختار نظام بین الملل درصدد برنامه ریزی مناسب با این شرایط بود وی در مقالهدای در فارین افیرز دیدگاه های خود را در باره سیاست خارجی آفریقای جنوبی بیان کرده است
“من میدانم که دنیا در حال تغییر است. شک ندارم که این تغییرات تأثیر گستردهایبر کشورمن، بر رویمنطقه جنوب آفریقا و قارهایکه من افتخار میکنم که شهروندآن باشم، داشته است. اگرچه این فرایند با تغییر جهانیخیلیفاصله دارد تا تکمیل شودامّا روشن است که تمام ملتها به طور آشکارا محصولات و تلاشهایشان را دوباره ارزشگذاریخواهد شد آیا سودی از مسایل بینالمللیدرعصر پس ازجنگسرد بدست آوردهاند. کنگره ملیآفریقا (ANC) معتقد است که ترسیم سیاست خارجیجدید آفریقای جنوبی یک عنصر کلیدی درایجاد یک کشورکه صلح طلب و کامروا باشد، خواهد بود. آپارتاید تمام حس زندگی را در آفریقای جنوبی از بین برده بود. به همین دلیل است که رهبران، این سیستم را به چالش گرفتند تا یک ملت را به وجود آورند که تمام مردم فارغ از نژاد، رنگ، اعتبار، مذهب و حس به حقوق و ارزش انسانیشان دست یابند. پس از آپارتاید مردم کشورما به هیچ چیز، جز حقوق زندگی، آزادی و پیگیری رفاه و شادمانیشان فکر نمیکنند. این مسئله نمیتواند تحقق یابد مگراین که آفریقای جنوبی به طور کامل در امور مسایل جهانیمشارکت داشته باشد در کشور ما برایمدت چهار دهه روابط بینالمللی متأثرازمسئله آپارتاید بوده است. “
از دیدگاه وی مهمترین مسایل سیاست خارجی عبارت است از:
_ اینکه مسئله حقوق بشر در روابط بینالملل امریمرکزیاست،
- تنها وطولانیترین راهحل مشکلات انسانیمیتواند از طریق تقویت دموکراسیدر سراسرجهان باشد،
- اینکه رعایت عدالت و احترام به حقوق بینالملل راهنمای بین ملتها میباشد،
- اینکه صلح هدف برایتمام ملتهایکه باید ادامه حیات بدهند میباشد و جاییکه این امر از بین رفته است، توافق بینالمللی و مکانیسمهای مسالمت آمیز شامل ارزشهای مؤثر، کنترل ارزشها باید به کار رود،
- اینکه ملاحظات و منابع قاره آفریقا باید در سیاست خارجی آفریقای جنوبیمنعکس شود،
ـ توسعه اقتصادی وابسته به رشد همکاریهای اقتصادی منطقهای و بینالمللیدر جهان به هم پیوسته میباشد،
- جهان یک محیط خطرناک است و همچنین جامعه بینالملل به تعهداتش به حقوق بشر پایبند نمیباشد. در نتیجه این خواسته اهمیت ویژه ایبرایآفریقای جنوبی دارد. رقابت و مبارزه با آپارتاید مهمترین نشانه حقوق بشر در عصر پس از جنگ جهانیدوّم بوده است. دراین زمانه پرخطر، این شور و احساس عمیق نباید از بین برود، در نتیجه آفریقای جنوبی هیچ تفاوتی در احترام به حقوق بشر با دیگران نخواهد داشت. حقوق بشر چراغ راهنمای امورخارجی ما خواهد بود.
ماندلا، تنها راه تضمین اهداف را دموکراسیراستین میداند و معتقد است که کنگرهملیآفریقا تصمیم گرفته است تا ارتش، حقوق مردم آفریقای جنوبی را تضمین کند. این امر تنها از طریق حکومت مردم بر مردم و برایمردم محقق میشود ما همیشه از تلاش برایدموکراسی و حقوق بشر در سراسر جهان استقبال کرده ایم. بنابراین آفریقای جنوبی طلایهدار تلاش جهانیبرایتقویت و گسترش سیستمهایحکومت دموکراسیخواهد بود. این امر در آفریقا مهم میباشد و تمام تلاش ما در جهت تقویت و مراقبت از روحیه تساهل و حکومتداری در سراسرقاره میباشد. نمیتوان یک سیستم برایآفریقا و سیستمی دیگر برای جهان تعریف کرد. اگر تنها یک درس برای ترسیم تاریخ پس از استعمار وجود داشته باشد، این است که حکومت محاسبهپذیر و پاسخ گو، حکومت خوبیخواهد بود. خصومتهایقدیمی و طولانیمدت هنوز هم پس از پایان جنگسرد، به پایان نرسیده است. هم اکنون بسیاری از کشورها را تهدید میکند. اگر یک سیستم دوگانه را بپذیریم وضعیتیمانند وضعیت یوگسلاویمشاهده میکنیم. آفریقای جنوبی نیز در بسیاری از موارد سرنوشت مشابه دارد. احترام به تنوع و اختلافات برای سیاست گذارن کنگره ملیآفریقا مهم میباشد. این سنت راهنمای ما در انتخابات خواهد بود. امّا فراتر از آن چیزی که ما باید پاسخگو به شهروندانمان باشیم، پاسخگوییبه سیستم بینالملل است. وی هدف دولت و سیستم جدید را در آفریقای جنوبی، تقویت دموکراسی جهانی میداند:
هدف مرکزی سیاست خارجیما تقویت نهادها و نیروهاییاست که از طریق ابزار دموکراتیک در تلاش برایجهان امن میباشند. درسراسر جهان منازعات و تقسیمات وجود دارد. شکاف بین شمال صنعتی و جنوب درحال توسعه، در حال عمیق تر شدن است. اگر یک هماهنگیبرایجهان لازم باشد این است که جامعه بینالملل باید مکانیزمیبرایپرکردن شکاف بین فقرا و ثروتمندان بوجود آورد. آفریقای جنوبی میتواند نقش مهمی را در این بعد درمسائل جهان ایفا نماید. امّا از همه بیشتر سازمان ملل باید از جنگسرد رهاییپیدا کند. آفریقای جنوبی امیدوار است که کشورش به عنوان یک عضو کامل و فعال خانواده سازمان ملل درآید. دیدگاه کنگرهملیآفریقا این است که سازمان ملل باید یک نقش محوری را در تقویت امنیت و نظم بینالمللی ایفا کند امّا برایرسیدن به این هدف تلاشهای زیادی برای سازماندهی مجدد این سازمان انجام شود. آفریقای جنوبی در تلاش است تا نقش جدی را در مناظرات این مسئله داشته باشد. سازمان ملل نباید بوسیله تنها یک قدرت یا گروهیاز قدرتها و یا هرگروهیدیگر اداره شود و مشروعیتش به طور دائم زیرسؤال خواهد رفت. ما امیدواریم یک مکانیزمی پیدا شود که شورایامنیت انعکاس تمام جهانیان باشد. سازمان ملل ودیگر نهادهای بینالمللی نقش مهمی در کنترل منازعات جهان دارند. م امیدانیم که آفریقای جنوبی یکی از سختترین تجربیات بود. انتقال آفریقای جنوبی به دموکراسیضرورتا” خشونت آ میز نبود.
ماندلا دیگر وظایف سیاست خارجی کشورش را در دوره جدید شامل موارد زیر میداند و معتقد است که با تحقق این خواستهها میتوان محیطی امن را برای آفریقای جنوبی، قاره و حتی جهان انتظار داشت:
- آفریقای جنوبی نمیتواند خودش را ازسرنوشت آفریقا جدا کند. اگر ما انرژی و توانمان را برایاین قاره صرف نکنیم به شدت در خرابیبخشهایگسترده ایاز این قاره متهم خواهیم بود. سازمان وحدت آفریقا همانند سازمان ملل نیازمند هماهنگی با تغییرات جهانی میباشد. آفریقای جنوبی یک فصل مهم را برایدستیابیبه اتحاد و همکاری نزدیکتر با آفریقا شروع کرده است. موقعیت جهانیآفریقا به شدت متأثر از تغییرات جهانیبوده است. بعضیاز این تغییرات، مانند خروج کوبا و شورویکه قاره را به عرصه منازعات گسترده بینالمللی تبدیل کرده بودند مثبت می باشد امّا از لحاظ اقتصادیموقعیت آفریقا چندان رضایت بخش نمیباشد. تغییرات و توجه جامعه بینالمللی به سمت اروپایشرقیاست و دراین دیدگاه آفریقا، حاشیهای و دارای موقعیت اقتصادی به شدت ضعیف میباشد.. آفریقا باید با قویساختن پایههایاقتصادیاش به این تحولات پاسخ دهد و از طریق همکاریهایگستردهی بین کشورهایقاره و همچنین شکل دادن مجدد شبکههای تجاریمیتواند نقش مهمیدراین بین داشته باشد.
- حیطه جنوب آفریقا اولویت ویژهای درسیاست خارجیما دارد. ما بخش جداییناپذیری از جنوب آفریقا میباشیم و سرنوشت ما دراین منطقه باهم گره خورده است و تنها به وضعیت جغرافیایی محدود نمیشود
- الگوهایتاریخیروابط در جنوب آفریقا نابرابر و ناعادلانه میباشد. اقتصاد منطقهای که تحت استعمار شکل گرفته بود باعث تقویت و استحکام یک کشور(آفریقای جنوبی ) شد و همکاری دیگر کشورها فرعی و حاشیهای بود و بیشتر به عنوان نیروی کار درنظر گرفته میشدند(مانند حمل ونقل) یا تدارک کالاهایارزان و منابع دردسترس و مناسب(مانند آب، الکتریسته، و بعضیاز مواد خام دیگر). صادرات آفریقای جنوبی به بقیه نقاط منطقه درمقابل واردات به بیش از ۵ به ۱ میرسید. این امر نه تنها پایهها و تقویت بنیه تولیدی قوی اقتصاد آفریقای جنوبی را نشان میداد. امّا موانع گوناگونیبود که کشورهایمنطقه محصولات خود را از از آفریقای جنوبی وارد نمیکردند. من با تعدادی از افراد موافقم که ایجاد روابط اقتصادی نزدیکتر میتواند به طور بالقوه هم منافع گستردهای برای آفریقای جنوبی و هم بقیه جنوب آفریقا داشته باشد. افزایش تجارت با جنوب آفریقا و بقیه قاره میتواند برایصنعت ما اهمیت زیادی داشته باشد. کشورهایهمسایه ما هم میتوانند با گسترش صادراتشان به آفریقای جنوبی از آن بهره مند شوند و بدون توسعه منطقه آفریقای جنوبی جزیره فقر در دریای خوشبختی است.
- جنوب آفریقا تنها زمانیرونق خواهد داشت که براساس اصول عدالتخواهی، منافع متقابل و همکاریهای صلحجویانه استوار باشد. بازسازینمیتواند به وسیله قدرتهایخارجی یا به صورت یکجانبه توسط قدرت منطقهای اعمال شود. بلکه باید با سرنوشت جمعیمردم جنوب آفریقا عجین شود. بنابراین آفریقای جنوبی تنها به تعقیب منافع خود درجنوب قاره نخواهد پرداخت. همچنین رهیافت نظامیگری در امنیت وهمکاری دیگر در جنوب آفریقا جایی ندارد، آفریقای جنوبی در مشارکت با دیگر همسایگان ساختار منطقهای را برای جلوگیریاز بحرانها تقویت میکند. تا بتواند از این طریق میانجیگری و بحران را مدیریت نماید.
- ما نگاهمان به منافع مشترک از طریق همکاری با نهادهای منطقهای و قارهای است و هدفمان تقویت رفاه منطقه میباشد. برای قرار دادن آفریقا در مسیر توسعه سریع با سه مشکل مواجه هستیم؛ ۱- رشد پایین ۲- گسترش فقر ۳- نابرابریگسترده در استانداردهایزندگی، درآمد وفرصتها. اقتصاد آفریقای جنوبی از اواسط دهه ۷۰ به استثنای دوره کوتاهی از رشد بازار جهانیطلا با رشد اندکی مواجه بوده است. نرخ تولید ناخالص داخلی از ۶ درصد در دهه ۶۰ به کمتر از ۴درصد در حال حاضر رسیده است. این نرخ در دهه ۸۰ به ندرت به ۱درصد میرسید. سفیدپوستان آفریقای جنوبی درآمد سرانه شان ۵/۹ برابر بیشتر از آفریقاییها، ۵/۴ برابر بیشتر از رنگین پوستان و ۳ برابر بیشتر از آسیاییها بوده است. کنگرهملیآفریقا معتقد است که مهمترین راه برای سرمایه گذاری ایجاد محیط سیاسی دموکراتیک و باثبات همچنین گسترش مشروعیت، شفاف سازی و تداوم سیاستهایاقتصادیاست.
- روابط آینده آفریقای جنوبی متکیبراعتقاد ما به حقوق بشر به عنوان محوریترین اصل روابط بینالمللیاست. ما آمادهایم تانقش مهمی را در تقویت صلح و رفاه جهانی بازی کنیم. ما میتوانیم انتظار داشته باشیم که کشورهای صنعتیجهان، ما را در این وظیفه همراهیکنند. ما همچنین آمادگیداریم تا سهم خودمان را در سراسر منطقه جنوب آفریقا به عهده بگیریم. نه به خاطر روحیه پدر سالاری یا تسلط گرایی بلکه براساس همکاری و احترام متقابل. زمان برایآفریقای جنوبی فرا رسیده است تا جایگاه قانونی و پر از مسئولیت خودرا در جامعه بینالملل به دست آورد. تأخیر دراین فرایند ناشیاز آپارتاید بود. این وظیفه ما را مشکل میکند.
با توجه به انتصاب تابو امبکی به معاونت ریاست جمهوری عملا ماندلا از اواخر سال ۱۹۹۶ زمام امور را به وی سپرد و اعلام کرد که در دوره بعدی نامزد انتخابات نخواهد گردید امری که برای بسیاری از کشورهای آفریقایی و در حال توسعه در آن زمان چیزی عجیب بود. ماندلا می توانست با استفاده از نفوذ کاریزمایی خود برای چند دوره رییس جمهور گردد اما با این کار نشان داد که به فرایند دمکراتیک و پیشرفت کشورش اعتقاد دارد. وی توانست مدیریت دوران انتقال کشورش را بر عهده بگیرد و از طریق اصول اعتقادی اش، ضمن عفو عمومی به تمام اعتراف کنندگان جنایات دوران آپارتاید فضای آرامی را برای بازسازی زیر ساخت عقب مانده دوران آپارتاید فراهم نماید و از طرف دیگر قوانینی را به تصویب برساند که سفید پوستان نیز باید در پست های اجرایی این کشور و از جمله اقتصاد حضور داشته باشند. امری که نشان از اهمیت تاثیر عامل و کارگزار سیاسی در کنش ها دارد. زیرا در بسیاری از کشورهای آفریقایی همین رهبران کاریزمای زمان استقلال، خود باعث عقب ماندگی کشورشان گردیدند. با این میراث ماندلا امروزه آفریقای جنوبی به صدای جنوب تبدیل شده است و توانسته است در سطح منطقه ای به یکی از اهرم های مهم برای توسعه و امنیت در سطح قاره آفریقا تبدیل گردد و این کشور که زمانی محور ناامنی و توسعه نیافتگی در منطقه بود امروز پرچمدار صلح و توسعه است و از طرف دیگر توانسته است با این میراث در سازمان های بین المللی نیز نقش تاثیر گذار را ایفا نماید و به صدای جنوب در مقابل شمال تبدیل شد و به همراه کشورهای ( برزیل، هند، چین و روسیه ) در نقش یک قدرت در حال ظهور مطرح گردد و خواهان سهم خواهی در معادلات بین المللی باشد.