اختصاصي بصيرت/ گروه ترجمه - پايگاه اينترنتي «دگلوباندميل» 29 ژوئيه 2011 (7 مرداد) در مقالهاي به قلم «پاتريک مارتين» به تحولات مربوط به انقلاب مصر و تشابه آن با انقلاب ايران پرداخت و نوشت: روز جمعه، لحظات تاريخي در پايتخت مصر رقم خورد؛ بهطوريکه تظاهرات مردمي در قاهره يادآور تهران در سال 1979 است؛ درست هنگامي که سکولارهاي چپ تصور ميکردند شاه را کنار زدهاند، اسلامگراها آنها را کنار زدند.
صدها هزار اسلامگراي مذهبي افراطي در حمايت از تشکيل جمهوري اسلامي به ميدان التحرير آمدند که اين موضوع در تضاد با اتحاد آنها با سکولارها بود. در واقع، اين اقدام آنها، فاصلهگيري از اهداف مشترکي بود که تمام طيفهاي جامعه مصر را گرد هم آورده بود. حشام قاسم، سردبير پيشين روزنامه مستقل مصري «اليوم» و معاون پيشين حزب القد، در اين باره ميگويد: «از امروز به بعد، همگان به اين موضوع پي خواهند برد که اين افراد نميتوانند ديدگاههاي ديگران را تحمل کنند. آنها وانمود ميکنند که ميتوانند با ديگران همکاري کنند». سعيد رهنما، فعال جناح چپ در تهران، در اواخر دهه 1970 و استاد کنوني علوم سياسي دانشگاه يورک در تورنتو ميگويد: «شرايط کنوني مصر بسيار شبيه ايران است... و شرايط اين کشور رو به وخامت ميرود. اسلامگرايان با ورود به صحنه، ديگر هرگز کنار نخواهند رفت».
نويسنده در ادامه مقاله آورده است: اما چشمانداز ظهور شرايط ايران در مصر، از ذهن طرفداران جنبش جوانان سکولار دور نمانده است. در تظاهرات روز جمعه که تحت تسلط اسلامگرايان برگزار شد، جايي براي سکولارها نبود. بودلوس اويده، کشيش قبطي که عضو شوراي انقلابي مشترک متشکل از اسلامگرايان و سکولارهاست، اظهار نارضايتي کرد و گفت: «اسلامگرايان تظاهرات را ربودهاند و اين مسئله در تضاد با توافق ماست... قرار بود اين تظاهرات در مورد مصر باشد و نه شريعت يا اسلام...»
در پايان مقاله آمده است: سخنگوي سلفيهاي بنيادگرا شکايتهاي سکولارها را رد کرد و گفت: «اگر آنها مطمئن هستند که نماينده مردم هستند، آيا ميتوانند سه يا چهار ميليون نفر را در ميدان التحرير جمع کنند... ما مردم هستيم و اينجا کشوري اسلامي است.»