واحد مرکزی خبر / خشکسالی طولانی مدت در شرق آفریقا، ادامه جنگ داخلی در سومالی، و سایر نشانه ها حاکی از بروز قحطی قریب الوقوع در سومالی و شاخ آفریقا بود، اما جهان، واکنشی بسیار کند به این موضوع نشان داد.
پایگاه اینترنتی نشریه اکونومیست، چاپ انگلیس در شماره روز دوشنبه خود نوشت، اکنون که خشکسالی شرق آفریقا که در شصت سال گذشته بی سابقه بوده، زمین های کشاورزی و چاه های آب شیرین را در بسیاری از مناطق شاخ آفریقا از بین برده، و قحطی و جنگ، باعث بی خانمانی شمار بسیار زیادی از شهروندان سومالیایی و سایر کشورهای این منطقه شده است، کم کم می بینیم که کمک های بین المللی به موگادیشو، پایتخت کشور جنگ زده سومالی و برخی دیگر از کشورهای قحطی و خشکسالی زده این منطقه، از جمله اتیوپی و کنیا، در حال رسیدن به دست مردم است.
کارشناسان امور آفریقا، هشدارهای جدی در رابطه با علائمی که حاکی از بروز قحطی قریب الوقوع در شاخ آفریقا بود، دادند اما گویی گوش جامعه بین المللی بر روی این هشدارها و نشانه ها بسته بود.
اکنون نیز به رغم تقاضاهای مکرر سازمان ملل، کشورهای ثروتمند در رابطه با اعطای کمک به مردم قحطی زده آفریقا واکنشهای بسیار کندی نشان می دهند.
سازمان ملل، تعریفی دقیق برای بروز قحطی در کشورهای جهان ارائه کرده است: هرگاه سی درصد از کودکان یک کشور با سوء تغذیه حاد روبرو شوند، و بیست درصد از کل جمعیت آن کشور نیز به مواد غذایی دسترسی نداشته باشند و گرسنه بمانند، و همچنین از هر ده هزار بزرگسال در هر روز دو نفر بمیرند و از هر ده هزار کودک در هر روز چهار نفر جان دهند، آنگاه وضعیت چنین کشوری به طور رسمی از سوی سازمان ملل، قحطی زده اعلام می شود.
متعاقباً سازمان ملل، به طور خودکار و فوری، از تمامی کشورهای ثروتمند جهان، برای ارسال کمک های انسانی به آن کشور قحطی زده تقاضای کمک می کند.
این در حالی است که دو و هشت دهم میلیون نفر در شاخ آفریقا به کمک های فوری برای نجات جانشان نیاز دارند، و این احتمال نیز داده می شود که دامنه خشکسالی و قحطی به مناطق جنوبی تر در آفریقا بکشد.
در عین حال، مشاهده می کنیم که تا ماه ژوئیه، برای شاخ آفریقا، اعلام رسمی قحطی و درخواست کمک های انسانی نشده بود، که بسیار تعجب برانگیز است.
در حال حاضر، نرخ سوء تغذیه در میان شهروندان آفریقایی در مناطق مرزی میان کشورهای سومالی و کنیا، بیش از پنجاه درصد گزارش شده است.
اکنون سازمان ملل می گوید از دو میلیارد دلاری که برای کمک به کشورهای این منطقه به آن نیاز است، سازمان ملل فقط کمتر از نیمی از آن را از کشورهای اعطا کننده، جمع آوری کرده است.
از همین رو، به نظر می آید پول نقدی که برای کمک به سومالی در نظر گرفته شده بود، به مراتب زودتر از پایان فصل خشک تابستان و فرارسیدن فصل باران های پاییزی، به پایان برسد.
البته جامعه بین المللی، حضور گروه شبه نظامی و اسلامگرای الشباب، در کشور سومالی را که با دولت این کشور مبارزه می کند، یکی از علل اصلیِ اجتناب سازمانهای خیریه از فعالیت در سومالی می داند، زیرا گفته می شود، گروه الشباب سازمانهای خیریه بین المللی را تهدید کرده بود که حق ورود به مناطق تحت کنترل این گروه را که اکثراً در حال حاضر، خشکسالی و قحطی زده است، ندارند.
این در حالی است که اخیراً با توجه به بحرانی شدن مسئله خشکسالی و فرار بسیاری از مردم سومالی از مناطق تحت کنترل گروه الشباب و پیوستن آنان به مناطق تحت اداره نیروهای دولتی برای دریافت کمک های انسانی بین المللی، گروه الشباب نیز که متهم به بیاعتنایی به وضعیت وخیم شهروندان سومالیایی شده، اجازه داده است تا سازمان های خیریه بین المللی به فعالیت در مناطق تحت کنترل الشباب و توزیع کمک های انسانی میان مردم این مناطق بپردازند.
یکی از معضلات کشور سومالی این است که تمامی گروه های شبه نظامی و ضد دولتی، تحت لوای رهبریت واحد، فعالیت نمی کنند.
لذا هنگامی که یک گروه مسلح، به سازمان های خیریه اجازه ورود به مناطق خارج از کنترل نیروهای دولتی سومالی را می دهد، ممکن است به طور همزمان گروه شورشی دیگر، با این مسئله مخالف باشد، و علیه داوطلبان و کارکنان گروه های خیریه بین المللی، وارد عمل شود و حتی به آنان حمله مسلحانه کند یا برخی از کارکنان این سازمان ها را برباید.
این نشریه افزود، یکی دیگر از مشکلات جدی مردم در مناطق قحطی زده شاخ آفریقا این است که حتی کسانی که پول در اختیار دارند، نمی توانند تمامی مواد غذایی مورد نیاز خود و خانواده شان تهیه کنند، زیرا قیمت های این مواد غذایی به شدت افزایش یافته است.
به عنوان مثال، قیمت غلات در این کشورها در مقایسه با سال 2010 میلادی، بیش از دویست و شصت درصد افزایش نشان می دهد.
این درحالی است که افزایش قیمت یک ساله غلات در قحطی شدید سال 1985 میلادی در اتیوپی، حدود سیصد درصد بود.
برنامه غذای سازمان ملل اعلام کرده است که در جنوب سومالی در ماه اوت که در ابتدای آن قرار داریم، بین پنج الی ده هزار نفر ممکن است از گرسنگی تلف شوند.
اگر این خشکسالی در طول تمامی فصل خشک و تا آغاز فصل بارانی ادامه یابد، آنگاه ممکن است جان صد الی دویست هزار نفر در شاخ آفریقا با خطر جدی مواجه شود.
این منبع در خاتمه اضافه کرد، یکی دیگر از عللی که بر کمک رسانی به موقع و سریع به کشورهای قحطی زده تأکید می شود، و حتی تلاش های پیشگیرانه و ذخیره مواد غذایی در کشورهای خشک و فقیر، مفید شمرده می شود این است که هر چه از زمان قحطی بگذرد، میزان بودجه سرانه ای که برای کمک به قحطی زدگان در شرایط اضطراری مورد نیاز خواهد بود، به شدت افزایش خواهد یافت.
به عنوان مثال در قحطی سال 2005 میلادی در نیجر، هزینه سرانه برای کمک به مردم این کشور هفت دلار برای هر نفر بود.
در عین حال، وقتی جامعه بین المللی تعلل کرد، و قحطی در نیجر به شدت گسترده تر و خطرناک تر شد، و قیمت مواد غذایی ناگهان به شدت افزایش یافت.
آنگاه هزینه سرانه برای کمک به قحطی زدگان نیجر از هفت دلار، ناگهان به بیست و سه دلار برای هر نفر افزایش یافت که به معنای بیش از سه برابر شدن هزینه های سازمان های خیریه برای ارائه کمک به مردم بی نوای نیجر شد.
از همین رو، اقدامات سریع کشورهای ثروتمند برای کمک به کشورهای فقیری که با خشکسالی مواجه می شوند، پیش از آن که قحطی شایع شود، نه تنها به نفع مردم این کشورهای فقیر، بلکه به سود کشورهای ثروتمند نیز خواهد بود، زیرا با بودجه ای به مراتب کمتر، قادر خواهند بود جلوی شیوع قحطی و مرگ و میر کودکان و سالمندان را در این کشورهای قحطی زده بگیرند.
از سوی دیگر، فشارهای سیاسی داخلی و افکار عمومی برضد دولت ها در کشورهای ثروتمند که اغلب خودشان با مشکلات مالی، کسری بودجه، بدهی های هنگفت، بیکاری بالا، سیاست های ریاضتی، کاهش دستمزدهای شاغلان و مستمریهای بازنشستگان روبرو هستند، این دولت ها را وادار می کند که تا حد امکان، کمک به سایر کشورها، از جمله کشورهای فقیر قحطی زده را به تعویق اندازند، که در اکثر موارد، دیگر، دیر شده است، و بسیاری از مردم در کشورهایی که دچار خشکسالی شده اند با قحطی شدید مواجه میشوند و با مرگ و میر گسترده دست و پنجه نرم می کنند.