خبر آنلاین- شاید یکی از دلایل به درازا کشیده شدن نبرد لیبی همین تلاش غرب برای به کارگیری ثروت های قذافی در این راه داشتند
زهرا خدایی
سرانجام پس از شش ماه کشمکش، مبارزان لیبیایی به طرابلس رسیدند و کار خاندان قذافی را یکسره کردند. آنان دو پسر قذافی را دستگیر کرده تا برای محاکمه روانۀ دادگاه کنند. مبارزان به تنهایی و با نقش آفرینی کمرنگ ناتو موفق شدند بخش های مهم شهر را به اشغال خود درآوردند. هنوز از سرنوشت خود قذافی خبری نیست اما آنچه مسلم است ، اینست که قذافی روزهای آخر عمرش را سپری می کند. جعفر قنادباشی، کارشناس آفریقا معتقد است که تلاش ناتو در لیبی بر مصادره و سهم خواهی در انقلاب بود، اما در مقطع فعلی آنچه اهمیت دارد، بازگرداندن ثروت های قذافی به لیبی است تا مبادا این مبالغ هنگفت به دست غربی ها بیفتد.آخرین تحولات لیبی را در گفتگویی کوتاه از جعفر قنادباشی جویا شدیم.
اشغال طرابلس به معنای سقوط قذافی است؟
همه شواهد می گوید این اتفاق افتاده و هیچ شاهدی دال بر باقی بودن وی وجود ندارد.
برنامۀ شورای انتقالی برای بعد از قذافی چیست؟ آیا انتخابات برگزار خواهد شد؟
شورای انتقالی برگزاری انتخابات را اعلام کرده است. اما تا زمان برقراری آرامش نسبی هرگونه تصمیم گیری در مورد آینده حتی برای کوتاه مدت نمی تواند تصمیمات اصولی و پایدار باشد. چون پیچ و خم های زیادی هنوز در انتظار لیبی است. ولی در هر حال آنچه که شورای انتقالی بدان تأکید داشته عبارتند از: برگزاری انتخابات عمومی، استقرار شورای انتقالی در طرابلس که به معنی یکپارچگی لیبی است و طبیعتا کوشش برای عادی سازی اوضاع و تأمین احتیاجات مردم، تمهیدات برای برقراری امنیت در شهرها. همانطور که می دانید همه نیروهای پلیس و ساختارهای امنیتی از میان رفته و باید ترتیباتی برای برقراری مجدد امنیت و نظم اتخاذ شود.
بازگرداندان ثروت های قذافی به لیبی نیز از مهمترین اولویت های این کشور است. میلیاردها دلار از ثروت های قذافی در دست غرب است و نباید این فرصت به غرب داده شود تا این مبالغ را مصادره کنند. کشتن و به قتل رساندن قذافی می تواند بهانه ای به دست غرب بدهد تا پولهای قذافی را مصادره کنند. در چنین شرایط بحران اقتصادی این مبلغ می تواند کمک زیادی برای بهبود وضعیت اقتصادی آنها باشد. شاید حتی یکی از دلایل به درازا کشیده شدن نبرد لیبی همین تلاش غرب برای به کارگیری ثروت های قذافی در این راه داشتند.
با توجه به فضای خفقانی که در طول 42 سال حکومتداری قذافی بر لیبی حکمفرما بوده و مانع از شکل گیری نیروهای سیاسی شده است، آیا باید به روی کار آمدن نیروهای تواتمند سیاسی در این کشور امیدوار بود که بتواند کشور را به آرامش هدایت کند؟
کم جمعیت بودن لیبی به این مسئله کمک خواهد کرد. لیبی تنها 6 و نیم میلیون جمعیت دارد و ساختار قبیله ای در این کشور به رغم همه تبلیغاتی که وجود دارد، خیلی تضعیف شده است. غرب تلاش کرد که ساختار قبیله ای لیبی را پررنگ و از آن سوء استفاده کند. کمرنگ شدن ساختار قبیله ای و کم جمعیت بودن لیبی کمک می کند که احزاب بهتر عمل کنند. البته در طول شش ماهی که مبارزان در حال نبرد بودند، نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کردند، سازماندهی شدند و تحولات مهمی در ساختار نیروها صورت گرفت و فرصت خوبی برای لیبیایی ها بود که خود را برای بعد از قذافی آماده کنند. هرچند فرصت کمی بود و تجربه سیاسی در این کشور اندک، اما توجه داشته باشید که برخی از گروههای مخالف نیز در خارج از کشور حضور دارند که چندین دهه مشغول فعالیت و مبارزه بوده و دارای دفتر و تشکیلات هستند. مثلا برخی از گروههای اسلامی لیبی با الجزایر همکاری داشتند. همین مسائل کمک می کند که لیبی به سمت و سوی مردمسالاری شهری پیش برود، هر چند در این راه مشکلاتی نیز وجود دارد.
با توجه به تبلیغات رسانه ای که در تلویزیون های دولتی لیبی مشاهده می شد، آیا احتمال تشدید دودستگی ها میان طرفداران و مخالفان قدافی قابل پیش بینی است؟
طرفداران قذافی اندک بودند. قذافی ارتش نداشت و تنها یک نیروی مسلحی داشت که در همان روزهای اول به مردم پیوست.خلبانان و فرماندهان نیروهای هوایی به مخالفان پیوستند. بخشی از نیروهای طرفدار قذافی نیروهای مزدوری هستند که از خارج وارد این کشور شده بودند. قذافی دلارهایی را در کشورهای همسایه لیبی خرج می کرد مثل بورکینافاسو، لیبریا و چاد. چون این مزدوران اتباع لیبیایی نیستند لیبی را ترک خواهند کرد و اصولا پتانسیلی برای مقابله با مردم در آنها وجود ندارد.
می ماند طرفداران اندک قبیله القذافی که در طرابلس حضور دارند و بارها بیزاری خود را از قذافی نشان خواهند داد. مثلا عبدالسلام جلود را نظر بگیرید که 40 سال دوست و یار غار قذافی بود و در نهایت به مردم پیوست. بنابراین سایر نیروهای مردمی نیز با مشاهده این وضعیت واکنش مشابه از خود نشان خواهند داد. بنابراین مردمی که حتی از قذافی برای به خیابان آمدن پول می گرفتند، در الحاق به جریان مبارزه از جلود نیز سبقت خواهند گرفت و این مسئله طبیعی است.
وضعیت نیروهای ناتو در عملیات تسخیر طرابلس چگونه بوده است؟
ناتو سعی کرد در آخرین مراحل نقش آفرینی کند. این مسئله برای تحلیل گران غیرقابل پیش بینی بود. آنها معتقد بودند که ناتو صحنه را به نیروهای داخلی لیبی واگذار می کند تا اینکه آنها کار را تمام کنند ولی شاهد آن بودیم که ناتو در آخرین لحظه وارد شد و به نوعی سهم خواهی کرد. در واقع غربی ها این سیاست را در پیش گرفتند تا از این طریق نقش آفرینی خود را ثابت کند. ولی واقعیت آنست که آن موقع که ناتو به مسئله ورود پیدا کرد، نیروهای مبارز کار را تمام کرده بودند و در واقع نیازی به حضور نیروهای ناتو و یا عملیات هوایی آنها نبود، چون مبارزان از طریق زمینی به موفقیت های مهمی دست یافته بودند. حضور ناتو بیشتر صحنه ای نمایشی برای سهم خواهی بعد از انقلاب بود که سعی کردند این حرکت را به نام خود تمام کنند.
اما ناتو در حال حاضر نگرانی هایی نیز دارد. اول اینکه مردم زمام نفت و گاز کشور را در دست گیرند و دوم اینکه در موضع گیری دریایی در حوزه مدیترانه نیز مردم نظری مخالف غرب داشته باشند.لذا ناتو سعی می کند که این باور در مردم ایجاد نشود که ابتکار عمل در دست مردم بوده است. این باور برای غرب خطرناک است.
به اعتقاد شما ناتو در لیبی می ماند یا آنجا را ترک می کند؟
نیروهای ناتو در لیبی مستقر نشدند بلکه از طریق عملیات هوایی دست به بمباران مواضع قذافی می زدند. هیچ نشانه ای دال بر حضور ناتو در خاک لیبی وجود ندارد. اما ناتو در تلاش خواهد بود تا حضور خود را همچنان از طریق هوا و دریا در این کشور ادامه دهد.
آیا باید به لیبی دمکراتیک امیدوار بود؟
باید به لیبی دمکراتیک و اسلامی امیدوار باشیم و از همه مهمتر آنکه برعکس همه شرایطی که غرب پیش بینی کرده بود، لیبی امروز در وضعیت مساعدی قرار دارد.پیش بینی های نادرست و غلط غرب درباره لیبی تماما اشتباه بود. تجزیه این کشور، تفرقه میان گروهها و یا روی کارآمدن بنیادگراها از جمله پیش بینی های پوچ غربی ها بود که محقق نشد.
به رغم همه تبلیغاتی که علیه مردم این کشور نیز صورت گرفته بود، باید گفت که در میان مردم نیز بیشمارند افرادی که به رغم عدم پیگیری مسائل سیاسی، دارای آگاهی و رشد بالایی هستند و قرائت مردم لیبی از اسلام قرائتی انقلاب است و نه سلفی و افراطی.
بدون شک لیبی بعد از سالهای طولانی رنج و مشقتی که از دیکتاتوری قذافی متحمل شده بود اشتهای زیادی برای مبارزات سیاسی و حزبی خواهد داشت و علاقمند است که دمکراسی را تجربه کند.