بررسی استراتژیک- پرس تی وی/ نویسنده: محیالدین ساجدی/
دیکتاتور لیبی در لبه پرتگاهسقوط طرابلس و سرنگونی معمر قذافی نقطه عطف مهمی در خیزشهای منطقه و همچنین مناسبات بینالمللی است. این برای نخستین بار است که پیمان ناتو به مردمی در کشوری اسلامی برای رسیدن به پیروزی و کنار گذاشتن رژیم دیکتاتوری کمک می کند.هیچ کس قذافی را نمیخواهد. از ماهها قبل، همه قدرتهای بینالمللی و منطقهای او را شایسته زمامداری در لیبی نمیدانستند. شش ماه مبارزه خونین در لیبی و پیروزی مخالفان موجب نگرانی دیگر دیکتاتورها در خاورمیانه میشود، ولی آیا رهبران دولتهای غربی و فرماندهان پیمان ناتو نیز نگراناند؟
همه به مردم لیبی تبریک میگویند. رژیم در این کشور از چند ماه قبل از هم پاشیده شد. بسیاری از فرماندهان ارتش و سربازان و وزیران و دیپلماتها به مخالفان پیوستند. قذافی تنها بر طرابلس و چند شهر در بخش عربی لیبی حکومت میکرد که آنها نیز یکی پس از دیگری سقوط کردند.مأموریت پیمان ناتو در لیبی تا آخر ماه اوت پایان میگیرد. رهبران دولتهای عضو ناتو شادماناند که احتمالأ دیگر مجبور نخواهند بود گردهم آیند و این مأموریت را تمدید کنند. بیشتر تحرکات نظامی در منطقه شمال لیبی است. بیتردید سقوط مرکز (طرابلس) به معنای پایان یافتن عمر حکومت قذافی است، ولی کسی از جنوب لیبی خبر چندانی ندارد. البته تجمع مردم و تمرکز جمعیتی در جنوب لیبی چندان زیاد نیست و شهر مهمی را در خود جای نداده است، ولی این منطقه وسیع و دور دست یکی از اماکن دلخواه قذافی برای ادامه مقاومت در برابر مخالفان و پیمان ناتو به شمار می آمد.ادامه….
اخوان المسلمین اردن و جنبش حماس از نخستین گروههایی بودند که پیروزی بر قذافی را به مردم لیبی تبریک گفتند. در هیاهوی رهبران غربی و توصیههای مکرر آنان به قذافی برای کنار گذاشتن مقاومت و خونریزی، این نگرانی در میان تصمیمگیران غربی وجود دارد که آینده لیبی را چه کسانی رقم خواهند زد؟ آیا کسانی که با اخوان المسلمین اردن و حماس فلسطین تشابه دارند؟
تا چند روز پیش، برخی دیپلماتهای غربی سرنگونی قذافی را «پیروزی فاجعه بار» برای غرب میخواندند. با گذشت ۶ ماه از خیزش مردم در لیبی، هنوز آینده روشن و خالی از ابهامی را نمیتوان برای رژیم جدید ترسیم کرد. ترور عبدالفتاح یونس، از فرماندهان مخالف قذافی، به دست گروهی تندرو با افکاری مشابه با طالبان افغانستان، زنگ خطر را برای غرب به صدا در آورد. دو دستگی میان اعضای شورای انتقالی و تشکیل دو جبهه اسلامگرایان در مقابل مخالفانی که از تبعیدگاههای خود در غرب بازگشته بودند سبب شد که کمیته اجرایی این شورا، که همانند دول موقت عمل می کرد، کنار گذاشته شود و هنوز وقت کافی برای تشکیل کمیته اجرایی جدید به دست نیامده است.
این عقیده طرفداران بیشتری پیدا میکند که آینده سیاسی بسیاری از دولتهای عربی خاورمیانه را اخوان المسلمین رقم خواهند زد که علنأ از الگوی ترکیه به عنوان سرمشق خود سخن میگویند. مذاکراتی هم میان امریکا و اخوان المسلمین مصر برای تفاهم بیشتر آغاز شده است. اخوانیها سعی میکنند شخصیتی معتدل از خود نشان دهند. تنها در فلسطین است که اخوان المسلمین آن (جنبش حماس) ناچار به دست بردن به سلاح شده است.این جنبش نیز، در کنار اصرار بر حفظ آتش بس با اسرائیل، بستن عهدنامهای درباره آزادی سرزمینهای اشغالی ۱۹۶۷ را از نظر دور نمیدارد.
پس از پایان جنگ سرد، پیمان ناتو تجربیاتی موفق یا ناکام دربوسنی و کوزوو و افعانستان داشته است، ولی برای نخستین بار به پیروزی انقلابی مردمی در کشوری اسلامی کمک میکند. روشن است که غربیها سعی میکنند نظام آینده در لیبی به آنها نزدیک باشد و رهبران انقلابی لیبی نیز هیچگاه لطف و کمک ناتو و غرب را فراموش نمیکنند. آیا تجربه جدید ناتو در هدایت انقلاب لیبی ممکن است قابل تکرار باشد؟ اولین کشور دیگری که به ذهن متبادر میشود، سوریه است. کشوری که هفته گذشته رهبران غرب از رئیس جمهوری آن خواستند که قدرت را واگذارد.
البته وضعیت بشار اسد با قذافی فرق دارد. حکم جلب قذافی به دادگاه بینالمللی جنایات جنگی صادر شده است. در سوریه هنوز ارتش یکپارچه مانده و هیچ انشعابی در دولت و میان دولتمردان و سفیران پدید نیامده است؛ هیچ منطقهای در دست مخالفان نیفتاده و معترضان به حکومت بشار اسد هنوز نتوانستهاند به اتحاد میان خود برسند.
جنگ داخلی در سوریه، اگر امکان پذیر باشد، امنیت اسرائیل را بهشدت به خطر میاندازد. لیبی از اسرائیل فاصله دارد و هنری برنارد لوی فرانسوی خود را رابطه میان شورای انتقالی لیبی و بنیامین نتانیاهو میدانست.
تا کنون غرب ۳ پایتخت اسلامی را یا خود تصرف کرده و یا به سقوط آن کمک کرده است: کابل، بغداد، طرابلس. اسرائیل در دهه هشتاد میلادی، بیروت در لبنان را تصرف کرد؛ ولی ناچار به عقب نشینی و سپس فرار از لبنان و پذیرش شکست شد.
در مصر و تونس دیکتاتورها رفتند، ولی نظامهای سیاسی جدید به رفرم و اصلاح میپردازند. دولتهای غربی سعی میکنند خود را به رهبران جدید و آینده نزدیک کنند. در لیبی، نظام سیاسی کشور تغییر میکند و نظامی پارلمانی بر اساس انتخابات آزاد شکل خواهد گرفت. امریکا مایل است تغییراتی در اردن و بحرین و یمن مطابق منافع واشنگتن صورت پذیرد.
نمیتوان نقش مردم را در خیزشها و جنبشها نادیده گرفت. همیشه بادها به سود بادبان کشتی غرب نمیوزد. دولتهای غربی هنوز هم نمیدانند که در چه راهی گام برمیدارند. در رژیمهای دیکتاتوری در جهان عرب، که غربیها متحد بودند، رأی مردم اهمیت و نقشی نداشت؛ ولی در نظامهای جدید باید به رأی مردم احترام گذاشت، مردمی که سابقه استعماری اروپا در کشورهایشان و حمایت بیچون و چرای امریکا از اسرائیل را فراموش نمیکنند.