با تنگ تر شدن حلقه محاصره باب العزيزيه، مقر فرماندهي ديكتاتور ليبي در طرابلس، 'معمر قدافي' با مرگ و يا دستگيري فاصله چنداني ندارد و خبرها مؤيد اين نكته است كه حاكم جنجالي و ديوانه ليبي بزودي در چنگال انقلابيون خواهد افتاد.
به گزارش منابع خبري، درگيري ها در اطراف دژي كه گفته مي شود قذافي و نزديكانش در آن اقامت دارند به اوج خود رسيده و چنانچه سرهنگ تاكنون باب العزيزيه را ترك نكرده باشد، جهانيان بزودي شنواي خبر دستگيري وي توسط انقلابيون و سقوط ديكتاتور ليبي خواهند بود.
اكنون شهرهاي ليبي را موجي از شادي فرا گرفته و مردم با روشن كردن چراغ خودروها با حركت در خيابان هاي طرابلس و ديگر شهرها با بوق زدن هاي ممتد و تيراندازي هوايي، از سقوط رژيم حاكم و پيروزي انقلابيون خبر مي دهند و اين در حالي است كه درگيري ها در طرابلس به اوج حود رسيده است.
تصاوير دريافتي حاكي از آن است كه مردمي كه سر از پا نمي شناختند، با اشك شوق، انقلابيون را در آغوش گرفته؛ اين پيروزي بزرگ را به هم تبريك مي گويند.
'معمر محمد عبدالسلام أبو منيار القذافي' در سال 1942 در شطيب الكرعيه در وادي جارف در شهر سرت، حد فاصل بنغازي و طرابلس در خانواده اي باديه نشين به دنيا آمد و در سال 1956 به همراه خانواده به شهر سبها در جنوب عزيمت كرد.
قذافي در كالج نظامي يونان و انگلستان تحصيل كرد و حاصل دو بار ازدواج وي نيز هفت پسر و يك دختر به همراه يك فرزند خوانده است.
سرهنگ قذافي69 ساله درسال 1969 در 27 سالگي توانست همراه گروهي از افسران ارتش، ادريس اول پادشاه ليبي را در كودتاي بدون خونريزي از قدرت بركنار كند و خود را رهبر ليبي بخواند.
معمر قذافي در فوريه سال 2009 به عنوان رييس دورهاي اتحاديه آفريقا انتخاب شد و تا سال 2011 كه ناآراميهاي خاورميانه به ليبي رسيد با مخالفان رژيم سرسختانه برخورد ميكرد.
وي با اينكه بطور رسمي داراي هيچ مقام يا عنواني نبود، اما رييس مجلس شوراي انقلاب در ليبي نيز به شمار مي رفت و در بيانيه هاي حكومتي و مطبوعات دولتي از او با القاب تشريفاتي رهنماي انقلاب كبير سوسياليستي يكم سپتامبر خلق جمهوري عربي و رهبر برادرانه و رهنماي انقلاب ليبي نام برده مي شد.
فلسفه سياسي او با عنوان كتاب سبز منتشر شد كه تلاش داشت آن را به عنوان جايگزين سوسياليسم و كاپيتاليسم معرفي كند؛ در حاليكه برداشتي التقاطي از مكاتب مختلف با افزودههايي از دين اسلام بود.
قذافي در سال 1977 نظام حكومتي با عنوان جماهيريه يا حكومت تودهها را به ليبياييها تحميل كرد كه ابزار وي براي اداره كشور از طريق كنگرهها و كميتههاي مردمي بود.
در طول اين سالها، سرهنگ قذافي در ليبي قدرت را به طور كامل در دست داشت و به طور انفرادي بر اين كشور حكومت كرد.
تفكرات سياسي قذافي، التقاطي از پان عربيسم و چپ ماركسيستي بوده و بنا بر گفته خودش بشدت از جمال عبدالناصر تأثير پذيرفته بود.
مسيري كه سرهنگ قذافي براي دستيابي به اهداف سياست خارجي ليبي انتخاب كرد در ابتدا استفاده از عوامل مسلح در اقصي نقاط جهان بود كه كه اوج آن، بمب گذاري مرگبار در هواپيماي انگليسي موسوم به پرونده لاكربي است.
دومين رويارويي قذافي با غرب در زمينه پرونده هستهاي ليبي بود. قذافي با كمك پاكستان و كره شمالي توانسته بود به حدي از توان هسته اي دست پيدا كند اما فشار اقتصادي و حملات هوايي آمريكا، طرابلس را وادار كرد در مقابل فشارها تسليم شود و تمام تجهيزات هستهاي كشورش را سوار بر كشتي به آمريكا تحويل دهد.
مهمترين پرونده قذافي در سالهاي گذشته، مربوط به سرنوشت امام موسي صدر است. قذافي در يك ماجراجويي ديگر، روحاني محبوب لبناني ها را ربود و تمام اسناد درباره اين اقدام را انكار كرد.
حكومت ديكتاتور مأبانه اين سرهنگ ليبيايي تا اوايل سال جاري ميلادي ادامه داشت تا زماني كه به دنبال اوج گيري قيامهاي مردمي در كشورهاي خاورميانه موسوم به بيداري عربي، شعله هاي اين نهضت به ليبي نيز سرايت كرد.
ديكتاتور ليبي به رغم مبادرت به هر جنايتي براي خاموش ساختن صداي آزاديخواهانه مردم اين كشور، در نهايت پس از شش ماه مقاومت، حكومت وي سرنگون شده و بيشتر شهرهاي اين كشور ازجمله طرابلس، پايتخت ليبي به دست نيروهاي انقلابي افتاد.
درواقع آنچه در ليبي، مصر، تونس و يمن در ماههاي اخير رخ داد، درس عبرتي است براي ديگر حكومتهاي ديكتاتوري تا بدانند عاقبت مقابله با خواست ملتها، چيزي جز آنچه كه بر سر حاكمان جائر مانند بن علي، مبارك و قذافي آمد، نخواهد بود.