شیخ تیسییر التمیمی قاضی القضات فلسطین برای نخستین بار فاش کرد که معمر قذافی دیکتاتور لیبی پیشتر در یک جلسه سری به سران عرب پیشنهاد داده بود که برای حل مسئله مسجد الاقصی یک مسجد دیگری به همین نام در جای دیگر ساخته شود.
التمیمی با صدور بیانیه ای که نسخه ای از آن از طریق پست الکترونیکی در اختیار خبرگزاری قدس (قدسنا) قرارگرفت تصریح کرد: قذافی بارها تلاش کرد علاوه بر مسجد الاقصی از دست من نیز رها شود. وی در این باره توضیح داد : در همایشی که درسال 2001 در اردن و چند ماه پس از آغاز انتفاضه دوم برپا شد من و عطا الله حنا سخنگوی وقت کلیسای ارتودکس در قدس نیز از اعضای هیات شرکت کننده فلسطینی در این همایش بودیم. در حاشیه این همایش قذافی برای برگزاری نشستی سری از ما دو نفر دعوت کرد و در آن جلسه از طرح خبیثانه خود برای تشکیل دولتی تحت نام اسراطین (مشتق از دو کلمه اسراییل و فلسطین) خبرداد. وی در آن جلسه گفت: مسجدالاقصی نباید مانعی بر سر راه تشکیل این کشور اسراطین باشد بنابراین پیشنهاد داد که می توان مسجد دیگری در یک جای دیگر با مساحتی به مراتب بزرگتر از مسجد الاقصی دیگر ساخت و این موضوع را حل و فصل کرد. سران عرب هیچ مخالفتی بااین طرح من ابراز نکرده اند. پس از پایان جلسه محرمانه من و عطا الله حنا روبروی قذافی ایستاده بودیم ناگهان قذافی به صلیبی که روی سینه عطاالله حنا بود اشاره کرد و در اقدامی عجیب پرسید: این صلیب چقدر وزن دارد ؟ چقدر می ارزد؟ حنا با تعجب پاسخ داد: این جور چیزها قیمتش به مال و پول نیست بلکه ارزش دینی ، عقیدتی و معنوی دارد. من از این فرصت استفاده کردم و به قذافی گفتم: برای مقدسات نه می توان ارزش مالی گذاشت و نه جایگزین برای آن درست کرد. قذافی نگاهی با خشم به من کرد و بدون خداحافظی از ما جدا شد.
تمیمی در این بیانیه آورده است: یک ماه پس از این حادثه بنده دعوتنامه ای رسمی از سوی وزیر دادگستری لیبی برای سفر به این کشور دریافت کردم. بسام الآغا سفیر وقت فلسطین در طرابلس تلفنی با من تماس گرفت و مرا از این سفر و اهمیت آن و اینکه قذافی می خواهد با مند دیدار کند مطلع نمود. بلافاصله مرحوم یاسر عرفات را از این دعوت آگاه کردم. عرفات نیز به من گفت قبل از اینکه عازم شوی دیداری با هم داشته باشیم تا من نامه ای را برای قذافی بفرستم. سه روز قبل از سفر به ملاقات عرفات رفتم او به من گفت: بهتر است به این دعوت نامه پاسخ مثبت ندهی و عازم لیبی نشوی. از وی دلیلش را پرسیدم. اطلاعاتی دریافت کرده ام که براساس ان قذافی قصد دارد در لیبی ترا اذیت کند و به تو آسیب برساند. متعجب شدم و انگیزه قذافی را پرسیدم. عرفات به من گفت: من نمی دانم از خودت بپرس؟ آیا اخیرا از لیبی و یا از قذافی سخنی گفتی ؟ گفتم: به یاد ندارم. اما به عرفات آنچه را که بین منو عطا الله حنا و قذافی در اجلاس اردن گذشته بود گفتم. عرفات گفت: این دقیقا دلیل دعوت تو به لیبی و دیدار با قذافی است. او می خواهد همانند امام موسی صدراز دست تو خلاص شود. این دلیل قذافی برای رهایی از دست هرکسی است که مخالف او باشد و یا حرف حق بزند.