واحد مرکزی خبر / پایگاه اینترنتی روزنامه لوموند فرانسه در تحلیلی نوشت: جنگ سارکوزی در لیبی برای مردم این کشور دموکراسی به ارمغان نخواهد آورد. لوموند نوشت: فرانسه از شورای ملی انتقالی لیبی که نهادی خودخوانده است و مشروعیتی جز رهبری قیام مردمی بنغازی ندارد حمایت می کند.
بدتر اینکه فرانسه برای حمایت از این شورا وارد جنگی شده است که نام آن را جنگ سارکوزی گذاشته اند.
تحلیلگران معتقدند هدف سارکوزی از این جنگ بازگشت به صحنه سیاسی بوده است و اینکه وی در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، برای افزایش محبوبیتش حتی از توسل به ابزارهای نظامی نیز غافل نشده است.
به این ترتیب، جنگ لیبی به صحنه دوئل نیکلا سارکوزی و معمر قذافی تبدیل شد اما در این بین به جای اینکه این دو رو در روی هم قرار بگیرند، ارتش های فرانسه و لیبی رو در روی هم قرار گرفتند.
در مقابل، برخی دیگر از تحلیلگران به بی طرفی آلمان در جنگ لیبی حمله کرده و مدعی شده اند که این برلین در این مناقشه در حد و اندازه مسئولیت های خود ظاهر نشده و از خود نوعی ناپختگی نشان داده است.
فرانسه در حالی به جنگ قذافی رفت که سالها بدون اینکه خم به ابرو بیاورد سلاح به وی می فروخت و شخص سارکوزی نیز برای تحقق اهداف پر سودش، در پاریس میزبان خود قذافی و چادرش شد.
نه جنگ و نه فروش سلاح هیچکدام با دوران مدرن سازگاری ندارند.
کل تاریخ مناقشات مسلحانه ثابت می کند که جنگ دیگر ته مانده گذشته ای است که برای هیچ و پوچ، سربازان و غیر نظامیان فراوانی را از بین برد.
هواپیماهای فرانسوی نباید ارتش های کشورهای خودکامه ای را مجهز کنند که امروز می خواهیم آنها را دموکراتیک کنیم.
واقعیت این است که ملت ها باید با امکانات خودشان آزادی را بدست بیاورند زیرا مستبدان قدرتی جز آنچه (از سوی مردم) به آنها اعطا شده است ندارند.
از جنگ لیبی چیزی جز ذوق زدگی های مزخرف و تیراندازی های هوایی با سلاح های خودکار ندیده ایم.
این راه تدارک آینده مردم بیچاره لیبی نیست.
باید برای القای این نکته تلاش شود که انقلابیون ساقط کننده قذافی، نظامی دموکراتیک در لیبی ایجاد خواهند کرد.
بسیاری از افرادی که با در دوران قذافی ثروتی به هم زدند اکنون به انقلابیون پیوسته اند.
گروه های انقلابیون ناهمگون هستند و برخی از آنها به طور مستقیم از نظام سابق این کشور برخاسته اند.
به این ترتیب این احتمال به شدت وجود دارد که توازن قوا در لیبی کما فی السابق باقی بماند.
اراسموس (دزیدریوس اراسموس، دانشمند و فیلسوف و ادیب هلندی و یکی از علمای مشهور قرن پانزدهم میلادی است که به سال 1466 در رتردام زاده شد) در اوایل قرن شانزدهم، هر نوع جنگی را غیر قابل توجیه دانست و گفت: به محض اینکه جنگی آغاز می شود، امور حکومت تحت نفوذ و خواست مشتی افراد در می آید.
به این ترتیب این سوال مطرح است که سرانجام مناقشه لیبی چه خواهد شد؟ آیا در این کشور حکومتی لائیک بر سر کار خواهد آمد یا جمهوری اسلامی؟ آیا این کشور به سومالی دوم تبدیل خواهد شد یا به سرزمینی تکه تکه شده که در آن شاهد مناقشات ارضی خواهیم بود؟ اگر جنگ جدیدی بین اعضای شورای ملی انتقالی لیبی آغاز شود، از کدام طرف حمایت خواهیم کرد؟ آیا همه لیبیایی ها دولت جدیدی را که با کمک فرانسه و ناتو در کشورشان مستقر خواهد شد خواهند پذیرفت؟ خودپسندی کشورهای ثروتمند همچنان مثل گذشته باقی خواهد ماند و آنها برای مکیدن همه نفت لیبی باز هم به نظام جدید این کشور سلاح خواهند فروخت.
به این ترتیب لیبیایی ها حتی فتوکپی آزادی را هم نخواهند دید.
سارکوزی نفهمیده است که جنگ بدترین راه حل است.
وی در مداخله در لیبی فقط منافع شخصی اش را دیده است.
به همین علت عادی نیست که توسل به زور در صحنه های خارجی، در فرانسه امتیاز انحصاری رئیس جمهوری باشد که فرمانده کل ارتش است.
همانگونه که هاوارد زین (مورخ و استاد دانشگاه امریکایی 2010-1922) گفته است: به نحوی که اوضاع به پیش می رود، صلحی که ایجاد می کنیم، صلح نفت، صلح تجارت و خلاصه، صلحی بدون افق اخلاقی است.