واحد مرکزی خبر / پایگاه اینترنتی روزنامه لوفیگارو فرانسه نوشت: هدف از جنگ لیبی تسلط بر نفت این کشور و بدست گرفتن انحصار عملیات بازسازی ویرانی های ناشی از آن بود.
لوفیگارو نوشت: اکنون این سوال مطرح شده است که آیا لیبی به مدلی برای عملیات آینده ناتو (در کشورهای دیگر) تبدیل خواهد شد؟ آندرس فوگ راسموسن دبیر کل ناتو معتقد است که عملیات لیبی که به نام این سازمان اما به رهبری فرانسه و انگلیس انجام شد و امریکایی ها در خط مقدم آن حضور نداشتند احتمال دارد به معیاری برای ناتو (برای مداخله در کشورهای دیگر) تبدیل شود.
به اعتقاد برخی از منتقدان، امتناع آلمان یا لهستان از مداخله در لیبی و همچنین عقب نشینی امریکا حاکی از پایان این ائتلاف به عنوان ابزار نگرش راهبردی مشترک است اما راسموسن معتقد است که همبستگی بین کشورهای عضو ناتو باید به صورت کلی و با توجه به همه عملیات این سازمان در نظر گرفته شود.
به اعتقاد وی برخی از کشورهای عضو ناتو در عملیات این سازمان نقش موتور محرک را ایفا می کنند و برخی دیگر از کشورها نیز در نقش های دیگری ظاهر می شوند.
به این ترتیب قرار است ناتو نه سازمانی در خدمت پنتاگون (همانگونه که فرانسه نگران آن بود) بلکه ابزاری در اختیار سازمان ملل متحد باشد.
پیام راسموسن پیامی آشکار است و آن این است که اروپایی ها باید خود را با ناتو جدید تطابق دهند.
با عقب نشینی راهبردی امریکا، اروپایی ها باید در برنامه های نظامی خود در دوره کاهش بودجه ها بازنگری کنند.
فرانسه از بازگشت خود به ستاد فرماندهی ناتو بهره برداری می کند.
در آغاز عملیات هوایی ضد لیبی، زمانی که امریکایی ها با واگذار کردن عملیات به ناتو از حملات عقب کشیدند، فرانسوی ها نگران بودند اما در ادامه به آنها اطمینان داده شد.
از سوی دیگر، منابع نفتی به حدی است که استقرار نظام جدیدی در این کشور به طور غیر قابل اجتنابی با رقابت شدید کشورها برای بهره برداری از آن همراه خواهد بود.
در حالی که عملیات نظامی در لیبی به پایان نرسیده است ، برخی ها فرانسه را به تلاش برای بهره برداری از نقشش در مناقشه لیبی برای کسب بیشترین سهم از ثروت های این کشور متهم کرده اند.
به این ترتیب جنگ لیبی به راه نمی افتاد مگر برای تسلط برای طلای سیاه این کشور، کنار زدن رقیبان و به انحصار درآوردن عملیات بازسازی این کشور.
این جنجال موضوعی برای تبلیغات ضد غربی شده است و به این ترتیب باید با احتیاط بیشتری عمل کرد.
می توان گفت این ادعا که کشورهای مختلف بدون اینکه به دنبال منافع خودشان باشند از انقلابیون لیبی حمایت کرده اند نشانه ساده لوحی است اما به نظر می رسد اگر بازار لیبی تنها نگرانی غربی ها بود، بهتر بود آنها بجای آنکه به دنبال سرنگونی قذافی باشند با وی به تفاهم می رسیدند.
اکنون که نظام جدیدی در لیبی در حال استقرار است، همه به چاپلوسی از این نظام خواهند پرداخت.
به علت ثروت نفتی لیبی، روابطی که با نظام جدید این کشور برقرار خواهد شد، آزمونی برای کل این منطقه خواهد بود.