خبرگزاری فارس: نحوه تصرف طرابلس و مجتمع باب العزیزیه، دژ مستحکم قذافی توسط انقلابیون و واکنشهای متناقض غرب در برابر سرنگونی رژیم قذافی و چشم پوشی آنها بر برخی مسائل همه مواردي هستند که شک و تردیدهای بسیاری درباره نیات واقعی غرب در لیبی ایجاد میکنند.
به گزارش فارس، بیش از دو هفته است که انقلابیون لیبی طرابلس و مجتمع باب العزیزیه را تصرف کردهاند و با تصرف آن خبر سرنگونی رژیم قذافی را به سراسر جهان اعلام کردند تا بدین وسیله جامعه بین المللی با سوالات بیپاسخ بیمشاری درباره نحوه تعامل غرب با لیبی مواجه شوند.
این درحالی است که از همان ابتدای ورود غرب به لیبی و تعامل آن با قیام این کشور سوال برانگیز بود، نگاهی به انقلاب لیبی ما را به نکات زیر رهنمون میسازد:
از زمانی که انقلاب لیبی در 17 فوریه گذشته آغاز شد و طی 5 ماهی که از آن گذشت، عملا مشاهده شد که کشور به سه بخش تقسیم شد: انقلابیون لیبی کنترل شرق کشور را بدست گرفتند، در حالیکه غرب کشور همچنان تحت حاکمیت رژیم قذافی باقی ماند و مناطق مرکزی در تمام طول این مدت میان این دو دست بدست میشد، اما هیچگاه نه انقلابیون و نه نیروهای قذافی نتوانستند، حاکمیت مطلق خود بر این مناطق را تحمیل کنند، تا اینکه پس از 5 ماه یکباره خبر از پیشروی سریع انقلابیون لیبی به سمت طرابلس و تصرف سریع و آنی شهر و پس از آن تصرف مجتمع باب العزیزیه شد که کانون رژیم قذافی و دژ مستحکم آن بشمار میآمد.
در این میان آنچه عجیبتر مینمود، عقبنشینی فوری و تقریبا بدون مقاومت سرهنگ قذافی و نیروهایش به برخی از مناطق خارج از پایتخت بود. بر اساس اطلاعات بدست آمده، این موفقیتها حاصل نمیشدند، مگر با:
- افزایش توانمندیهای نظامی انقلابیون از طریق دستیابی به سلاحهای پیشرفته که کشوری چون قطر و برخی از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس آن را در اختیار انقلابیون لیبی قرار دادند، این درحالی است که هواپیماهای فرانسوی نیز اقدام به انتقال تسلیحات پیشرفته بیشتر بویژه در منطقه "جبل الغربی" برای انقلابیون لیبی کردند.
- ورود برخی از یگانهای نیروی ویژه انگلیس و فرانسه به خاک لیبی و دست زدن به عملیاتهای پیچیدهای که نیازمند توانمندی خاص نظامی بود و هیچگاه نمیشد آن را از انقلابیون لیبی انتظار داشت.
- ورود سری یگانهای ویژه ارتش آمریکا همزمان با حمله انقلابیون لیبی به طرابلس و اقدام این نیروها به تصرف و بدست گرفتن کنترل کامل انبارها و ذخایر تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی رژیم قذافی؛ بگونهای که برخی از منابع مطلع و آگاه تاکید میکنند، نیروهای آمریکایی این سلاحها را به برخی از پایگاههای نظامی آمریکا در ایتالیا و یونان منتقل کردند.
در همین حال اگر نگاهی به نحوه فرار قذافی و اطرافیانش داشته باشیم، باز خواهیم دید که با علامت سوالهای بیشماری مواجه میشویم، از جمله این که:
- هنگام خروج قذافی و همراهانش از طرابلس و عقبنشینی آنها ناتو و هواپیماهایش یکباره از صحنه آسمان لیبی محو شدند و حتی یک پرواز هم بر روی مناطقی که احتمال داده میشد، قذافی در آنجا حضور داشته باشد، انجام نشد و یکباره تمام حملات هوایی متوقف شدند؛ این موضوع این فرصت را به قذافی داد تا هواداران خود را بازیافته و صفوف خود را تنظیم و در مواردی دست به حملاتی علیه انقلابیون بزند و در تمام این مدت نام و نشانی از ناتو و نیروهایش نبود.
- عدم همکاری شفاف و روشن با انقلابیون؛ در اینباره باید به 160 میلیارد دلاری اشاره کرد که هم اکنون در بانکهای آمریکا توقیف شدهاند و در زمانی که رهبران شورای انتقالی اعلام کردند که به این پولها نیاز دارند، کاخ سفید تنها 2.5 میلیارد دلار از این مبلع را به شورای انتقالی تحویل داد.
- صادرات نفت لیبی؛ موضوع بسیار مهم دیگری که بسیاری از نگاهها را به جلب خود کرد، مسئله صادرات نفت لیبی بود، در حالیکه صادرات نفت لیبی در زمان قذافی به روزانه 1.1 میلیون بشکه در روز میرسید، طی انقلاب این کشور به روزانه 100 هزار بشکه کاهش یافت که مهمترین دلیل آن وجود درگیریهای نظامی در بنادر اصلی صدور نفت بخصوص در البریقه و راس لانوف عنوان شد، اما هم اکنون که امنیت به این مناطق بازگشته منابع غربی اعلام کردهاند، صادرات نفت لیبی پس از حداقل یکسال به میزان سابق خود بازخواهد گشت، سوال اینجاست که این مدت یکسال برای چیست، مگر نه اینکه درگیریها در مناطق نفتی پایان یافته و تاسیسات و مراکز نفتی میتوانند بسان گذشته به فعالیت خود ادامه دهند.
تمام دادههای میدانی فوق در عرصه لیبی به این نکته اشاره میکنند که هم اکنون شاهد 3 نوع از حاکمیت در لیبی هستیم که در موارد زیر قابل ملاحظه است:
یک: حاکمیت سنتی که بواسطه نخبگان و شیوخ قبایل بر مناطق خود اعمال میشود.
دو: حاکمیت انقلابیون بر بخشهای گستردهای از کشور .
سه: حاکمیت غیرعلنی مثلث واشنگتن – پاریس – لندن که سراسر مناطق لیبی را دربرمیگیرد، این درحالی است که در این میان نباید اختلاف نظرهای پیش آمده در نشست پاریس درباره آینده لبیی میان کشورهای غربی را نادیده گرفت.
هنگامی که وزیر خارجه فرانسه حق تقدم جهت سرمایهگذاری در لیبی بویژه در بخش نفت و گاز این کشور را به فرانسه و انگلیس داد که عملیات نظامی در لیبی را برعهده داشتند، نماینده روسیه این حق و اولویت را به کشوری چون روسیه داد که هیچگاه خواهان عملیات نظامی در لیبی نبود.